ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس

اخبار و اطلاعات ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس را در این وبلاگ بخوانید

ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس

اخبار و اطلاعات ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس را در این وبلاگ بخوانید

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

۱۰
دی

گفتگوی اختصاصی کیهان با یوسف افضلی معاون مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات

روزنامه کیهان/خبرنگار: ایرج نظافتی- اشاره: روز‌های آخر پاییز ۱۳۹۹ بود که به دیدار حاج آقا «یوسف افضلی» معاون فرهنگی و مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات رفتیم تا ایشان برایمان از شخصیت غیرنظامی سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی، سخنان و خاطراتشان بگویند.

آقای افضلی یکی از یاران و دوستان ایام جوانی حاج قاسم در کرمان بود و بهترین هدیه حاج قاسم به خودش را دعوت از او حاج قاسم معمار حرم و سردار حریم بودبرای حضور در ستاد بازسازی عتبات عالیات می‌داند و از سردار دل‌ها برای‌مان حکایت‌ها تعریف کرد. آنچه می‌خوانید حاصل بیش از یک ساعت گفت‌وگوی ما با رئیس مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات است.

ضمن عرض خسته نباشید و باتشکر از اینکه دعوت ما را برای این گفتگو پذیرفتید، همچنانکه می‌دانید شخصیت غیر نظامی حاج قاسم سلیمانی یک شخصیت بسیار مهم و منحصر به فرد است. شما این وجه از شخصیت ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید و از چه زاویه‌ای به آن می‌نگرید؟
- در پاسخ به سؤال شما باید بگویم به نکته خوبی اشاره کردید. چرا که درباره شخصیت غیر نظامی حاج قاسم خیلی حرف‌ها می‌توان گفت، گرچه خیلی سخت است ما بخواهیم این را به عینه بازگو کنیم، چون شخصیت غیرنظامی
حاج قاسم خیلی حرف برای گفتن دارد، مخصوصاً برای بنده که با ایشان حشر و نشر فراوانی در ستاد عتبات داشتم این مهم بسیار دشوار است و داغ آن عزیز سفر کرده همچنان بر دل‌های یکایک ما سنگینی می‌کند.
در مرحله اول بدون شک شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی پرورش یافته مکتب عاشورا بود و علاقه شدیدی به اهل بیت علیهم‌السلام و نوکری حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها و امام حسین علیه‌السلام داشتند و عملاً در اعمال و رفتارشان همین عشق و علاقه به اهل بیت علیهم‌السلام و ارادت به حضرت زهرا سلام الله علی‌ها به خوبی دیده می‌شد و همین هم باعث شد که حاج قاسم به این درجه ارزشمند از معنویت برسند.

وجود ارزشمند ایشان و حفظ همین روحیه معنویت واقعاً باعث خیر و برکت برای تمام مردم منطقه و تمام مناطق مقاومت، از ایران، عراق، سوریه، لبنان و افغانستان و دیگر کشور‌های جهان بود. در مرحله دوم یکی از ویژگی‌های مهمی که حاج قاسم داشت زمان‌شناسی و موقعیت‌شناسی به موقع ایشان بود، مثلاً در زمان نوجوانی و جوانی‌شان در استان کرمان و شهرستان رابُر فعالیت‌های مذهبی در میان جوانان انجام می‌داد و آن‌ها را به نوعی امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد.
* شهرستان رابر با مرکز استان کرمان چقدر فاصله دارد؟
- شهرستان رابر تقریباً ۱۸۰ کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد و حاج قاسم از همان دوران نوجوانی در میان مردم رابر محبوبیت خاصی داشتند، ما در آن زمان تا مقطع راهنمایی در رابر درس می‌خواندیم و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به مرکز استان می‌آمدیم.
اما برگردم به سخن قبلی‌ام، در واقع این امر به معروف و نهی از منکر حاج قاسم در آن برهه از زمان در دل جوانان منطقه می‌نشست و جوان‌ها صحبت‌های ایشان را به خوبی گوش می‌داده و قبول می‌کردند و در واقع نفوذ کلام خاصی داشتند.
* خاطره‌ای هم از همان دوران که با حاج قاسم درس می‌خواندید در کرمان دارید؟
- خاطرات ما با ایشان فراوان است، پس از دوران راهنمایی برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان زمانی که به کرمان آمدیم اتاقی را به اتفاق اجاره کردیم. حاج قاسم یک اخوی کوچکی دارند به نام حاج سهراب سلیمانی، خود سهراب تعریف می‌کرد در زمانی که مشغول درس خواندن بودم، حاج قاسم یک ساعت مچی برایم خرید و گفت شرط خرید این ساعت این است که ساعت ۵ صبح آن را کوک کنید که زنگ بزند و ما را بیدار کند، سهراب می‌گفت من که خیلی اشتیاق این ساعت را داشتم قول دادم آن را ساعت ۵ صبح کوک کنم، و آن ساعت زنگ می‌زد و ما را بیدار می‌کرد و اینجا بود که حاج قاسم وقتی باصدای زنگ ساعت بیدار می‌شد خطاب به سهراب می‌گفت خوب حالا شما که با صدای زنگ این ساعت بیدار شده‌اید بلند شوید و نماز صبحتان را بخوانید.

خود سهراب می‌گفت که این رفتار و منشی که اخوی من در پیش گرفته بود برای بیدار کردن ما برای نماز صبح باعث شد که خیلی در من اثر بگذارد و همین موضوع باعث شد که من از آن زمان به بعد نمازم را سر وقت بخوانم. یعنی می‌خواهم عرض کنم که نوع رفتار حاج قاسم حتی در اخوی خودش هم واقعاً اثرگذار بود، در حالی که می‌توانست برای نماز خواندن برادرش به شیوه دیگری برخورد کند یا خیلی تند برخورد کند، یا اصلاً ساعت مچی نخرد و دستوری به ایشان بدهد که برای نماز صبح باید بیدار شوی، در حالی که با خرید یک ساعت مچی این برادر را تشویق به خواندن نماز اول
وقت کرد.
خب کسی که این‌گونه با برادر خودش برخورد می‌کند مطمئناً با اطرافیانش هم به همین شکل امر به معروف و نهی از منکر رفتار می‌کند. یا مثلاً در همان زمان در کرمان در یک بازه زمانی تشخیص می‌دادند که باید در تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت کنند و شرکت می‌کرد، و در همان زمان در پیروزی انقلاب در شهر کرمان خیلی نقش اساسی و محوری به اتفاق بچه‌های اطرافش داشتند و یا در برهه دیگری به این نتیجه رسید که نیاز کشور به این است که ایشان پاسدار انقلاب باشند و سپس لازم است در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یابد، یعنی می‌خواهم بگویم حاج قاسم بسیار موقعیت شناس بود. گرچه نمی‌خواهم وارد شخصیت نظامی ایشان شوم، ولی باید تصریح کنم حاج قاسم هرجا که احساس می‌کرد باید حضور یابد فوراً حاضر بود، زمانی احساس کرد که در بحث نظامی باید ورود پیدا کند و مثلاً در سیستان و بلوچستان در جنوب کرمان حضور داشته باشد تمار عیار وارد شد و نقش بسیار تاثیرگذاری در آن برهه داشت و چه کار‌های ماندگاری کرد که در حافظه تاریخی ماندگار شد.
* پس حاج قاسم سلیمانی در بحث نظامی در شهر کرمان هم نقش داشتند؟
- بله بسیار اثرگذار بودند. در زمانی که کرمان توسط اشرار ناامن شده بود و اشرار خیلی راحت به مردم تعرض می‌کردند، ماشین‌های دولتی را آتش می‌زدند در آن برهه حاج قاسم خیلی نقش موثری در برخورد با اشرار داشتند. مثلاً در یک بازه زمانی اشرار خیلی به اصطلاح شرارت داشتند و در کوه‌های کرمان پناه گرفته بودند. حاج قاسم به سرکرده آن‌ها این قول را داد که اگر تا یک هفته از این کوه پایین بیایند و برای همیشه دست از شرارت بردارند نه تنها بخشیده خواهند شد بلکه افرادی را هم که از آن‌ها اسیر گرفته‌ایم بدون هیچ قید و شرطی آزاد خواهیم کرد. آن اشرار هم قواعد بازی را خوب می‌شناختند و هم اعتقاد قلبی به سخنان و وعده‌های حاج قاسم داشتند و می‌دانستند ایشان سرپل اصلی هست و حرفی که می‌زند روی حرفش می‌ایستد، این بود که حرف‌های حاج قاسم کاملاً اثرگذار بود و‌اشرار هم گوش کردند. همان‌اشرار می‌گفتند، چون حاج قاسم قول داده ما حاضریم از کوه پایین بیاییم و خلاصه از کوه پایین آمدند و دست از شرارت برداشتند و حاج قاسم هم به وعده خود عمل کرد و اسرای آن‌ها را آزاد کرد.
همان اشرار واقعاً بعد از آزادی دست از شرارت به صورت کامل برداشتند، به طوری که سرکرده آن‌ها و افراد شروری که اطرافش بودند از جیرفت کرمان با پای پیاده رفتند به پابوس امام رضا علیه‌السلام در مشهد مقدس! خب این نشان از مردمی بودن حاج قاسم می‌دهد و کاملاً نشان می‌دهد که یک شخصیت مردمی است و در دل مردم آنچنان راه باز کرده و آنچنان حرف‌هایش اثرگذار شده که حتی اشرار هم حرفش را قبول می‌کنند و به احترام ایشان پیاده پابوس امام رضا علیه‌السلام می‌روند، که این موضوع یکی از اقدامات بسیار مهم و مؤثر و ماندگار حاج قاسم در کرمان بود که در حافظه تاریخی مردم کرمان ماندگار است.

در واقع می‌فرمایید که حاج قاسم در هیچ زمانی از مردم جدا نبودند؟
- بله دقیقاً، شما وقتی روند زندگی این سردار دلاور سپاه اسلام را بررسی می‌کنید می‌بینید حاج قاسم هیچ‌گاه از مردم جدا نبودند، از همین خاطره اشرار کرمان در سال‌های آغازین انقلاب تا کمک به سیل زدگان جنوب و بسیج عمومی ایشان به موکب‌داران.
* آقای افضلی! از این بحث خارج شویم. می‌خواهم به موضوع ستاد بازسازی عتبات عالیات و نقش محوری حاج قاسم در این ستاد بپردازیم. ستاد از چه زمانی تأسیس شد و کلید زده شد و این فکر چگونه شکل گرفت و نگاه شما به برنامه‌ها و راهکار‌های سردار سلیمانی در ساخت و بازسازی و توسعه اعتاب مقدسه عراق چه بود؟
- تأسیس و شکل‌گیری ستاد یکی از فکر‌ها و برنامه‌های اصلی حاج قاسم بود. در سال‌های حدوداً ۱۳۸۰ سردار حاج قاسم طی ماموریتی به عراق می‌رود که در آن زمان درگیری‌های عراق و شهر نجف آغاز می‌شود و خود حاج قاسم هم در سخنان‌شان- که فیلم آن هم موجود است - این خاطره را تعریف می‌کند که در آن زمان جنگ نجف شروع شده بود و ایشان هم آنجا حضور داشتند، سپس سردار سلیمانی می‌خواهند به زیارت حرم امام علی علیه‌السلام بروند که خودشان تعریف می‌کردند وقتی رسیدم درب حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام، درب حرم بسته بود، رفتم خادم را پیدا کردم و آوردم و ازش خواستم که درب حرم را باز کنید که بروم زیارت. خودحاج قاسم می‌گفت وقتی وارد حرم شدم درب حرم نیمه شکسته بود و داخل صحن و حیاط حرم بسیار کثیف بود و اصلاً این فضا در شأن امام علی علیه‌السلام به عنوان امام اول شیعیان نبود، حاج قاسم می‌گفت که وقتی وارد حرم مطهر شدم کنار ضریح مطهر امام علی علیه‌السلام به همان مقدار گرد و غبار بسیار زیادی بر روی ضریح مطهر نشسته بود و این موضوع بسیار من را ناراحت کرد. انگار حرم امام علی علیه‌السلام را از زیر خاک بیرون آورده بودند! کاملاً گرد و غبار سراسر حرم مطهر را گرفته بود و هیچ‌گونه نظارتی از نظر بهداشتی و نظافت در آنجا دیده نمی‌شد و اصلاً زائری هم نداشت و تقریباً افرادی که داخل حرم بودند به سی نفر نمی‌رسید.
حاج قاسم می‌گفت آنجا بود که خیلی از این وضعیت ناراحت شدم و پیش خودم گفتم که واقعاً حرم مطهر امام علی علیه‌السلام در اینجا بسیار بسیار در غربت به سر می‌برد. از همانجا به ذهن حاج‌قاسم می‌رسد که ما ایرانی‌ها و بچه‌های سپاه قدس و افرادی که مورد اعتماد حاج قاسم بودند دستی به سر و روی عتبات بیاورند و در واقع این جرقه بحث بازسازی حرمین از آنجا به ذهن حاج‌قاسم زده شد و در اصل بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات عالیات حاج قاسم بودند.
* در ابتدا هم نام ستاد ظاهراً عنوان دیگری داشتند؟
- بله اول اسمش ستاد کمک‌های مردمی به مردم عراق بود و بعد‌ها به ستاد بازسازی عتبات عالیات تغییر نام داد.
* اینکه می‌فرمایید دقیقاً چه سالی بود؟
- سال ۱۳۸۲ بود، و در واقع حاج‌قاسم بنیانگذار اولیه ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده‌اند. همچنانکه اطلاع دارید در طول تاریخ ایرانی‌ها همیشه در بازسازی حرمین شریفین عراق نقش بسیار مؤثر و تعیین‌کننده و مهمی داشتند. در زمان دیکتاتوری صدام دست دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام بسته بود و در بازسازی حرمین شریفین نمی‌توانستند کاری بکنند و به همین دلیل این غبار غربت بر روی حرمین شریفین نشسته بود و در واقع بعد از سقوط دیکتاتوری صدام، حاج قاسم اولین علمدار بازسازی اعتاب مقدسه در کل عراق شد و تشکیل این ستاد را مدیون فکر و ذهن و تشکیلات تحت مدیریت ایشان می‌دانیم و کاملاً بر اساس باور و ایمان قلبی که به اهل بیت علیه‌السلام داشت این ستاد بازسازی شکل گرفت.
* شهید سلیمانی چه مأموریت‌هایی را به ستاد بازسازی عتبات عالیات سپرد؟
- از همان زمان دو تا مأموریت ویژه به ستاد بازسازی عتبات داده شد. اول اینکه در ایران از نذورات مردمی استفاده شود و دوم اینکه این نذورات در عراق توسط گروه‌های فنی مهندسی و دقیقاً در جایی که گفته شده هزینه شود، و حاج قاسم خیلی هم تاکید داشت که این پولی که شما می‌گیرید به عنوان «نذورات» در واقع امانتدار مردم هستید و باید خیلی شفاف هم به مردم بگویید که این پول‌ها کجا هزینه شده و چکار کرده‌اید. آن شهید عزیز خیلی هم تاکید داشت که امانت‌دار خوبی برای مردم باشیم و تاکید می‌کرد وای به آن روزی که مردم به شما بی‌اعتماد بشوند و اعتمادشان را از دست بدهند.
این مأموریت ویژه که حاج قاسم به ستاد بازسازی دادند در قالب‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بود.
در قالب کوتاه‌مدت ابتدا دوستان حدود شش ماه حرمین را نظافت می‌کردند و کار بهداشتی و کار‌های ظاهری آن را انجام می‌دادند. اما در برنامه «میان مدت» حدود ۱۵۰ پروژه را انجام دادند، مثلاً سنگ‌های کف حیاط حرمین شریفین را تعویض کردند یا نیم ضریح‌ها ساخته شد.
اما در بحث «بلندمدت» وارد توسعه حرمین شریفین در نجف، کربلا، کاظمین و سامراء و چند شهر کوچک دیگر مثل مصیب و بلد در جنوب استان صلاح‌الدین عراق شدیم.
به عنوان مثال در طرح بلندمدت، ساخت شبستان حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها در کنار حرم مطهر آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در شهر نجف را داشتیم که بیش از ۲۲۰ هزار مترمربع وسعت دارد و یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های ایران در جهان اسلام شناخته شده که در واقع از این ۲۲۰ هزار متر مربع، صد هزار متر آن زیارتی و مابقی آن خدماتی است.
* الان پروژه صحن مطهر حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها در چه وضعیتی است؟ ظاهراً هنوز چند درصدی تا پایان کار آن باقی است؟
- این پروژه حدود ۹۴ درصدش آماده شده و مهندسین ما بر روی این پروژه در حال کار کردن هستند که امیدواریم این پروژه به یاری خداوند به زودی به اتمام برسد.
* پروژه بعدی ستاد که اهمیت آن همانند صحن حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها مهم است صحن عقیله بنی‌هاشم سلام‌الله علی‌ها در کربلا است، در این باره هم توضیح بفرمایید.
- بله، دومین پروژه مهم ستاد بازسازی عتبات، صحن عقیله بنی‌هاشم سلام‌الله علی‌ها در شهر کربلای معلی است. این پروژه قصه خیلی جالبی دارد. اگر در جریان باشید برای صحن حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها یک مناقصه بین‌المللی اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران برنده این مناقصه شد، اما درباره کربلا خود تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام مردد بود که آیا این پروژه را به ایران بدهد یا نه؟ یعنی حتی خود شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام شک داشت آیا این پروژه عظیم را به ما ایرانی‌ها بدهد یا نه؟
بچه‌های ما هم خیلی تلاش کردند و چند بار مدیران وقت ستاد به دیدار تولیت حرم مطهر رفتند و رایزنی زیادی صورت گرفت و درخواست داشتند که این پروژه به ما داده شود، اما پاسخی قطعی و قاطعی دریافت نکردند و مشخص بود که این پروژه احتمالاً به ما داده نمی‌شود، تا اینکه در کمال تعجب یک روز دوشنبه بود از دفتر شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام تماس گرفته و گفته بودند پنجشنبه بیایید که در رابطه با این پروژه صحبت کنیم! مجدد ساعت ۱۰ صبح از طریق دفتر شیخ مهدی کربلایی تماس گرفته و گفته بودند فلان ساعت حتماً دفتر شیخ مهدی کربلایی باشید که درباره این پروژه صحبت کنیم.
ما و بچه‌های فنی مهندسی حرم هم نمی‌دانستیم ماجرا چیست و چرا ما را خواستند و حتی خود شیخ مهدی تاکید داشتند مدیران ستاد حضور داشته باشند که فیلم این موضوع هست و حتماً ملاحظه فرموده‌اید که در آن جلسه شیخ مهدی کربلایی تعریف می‌کرد که یک دوست لبنانی دارد که آدم متدین و متشرعی است.
شیخ مهدی می‌گفت که ایشان از لبنان به من زنگ زد و گفت که کربلا چه خبراست؟ من هم درباره وضعیت کلی و درباره داعش برای‌شان توضیح دادم، این دوست لبنانی گفت که داعش چیز مهمی نیست و تمام می‌شود، بازهم چه خبر است؟ که گفتم خودم هم کمی کسالت دارم و مریضم.
گفت مشکلی نیست خودت هم خوب می‌شوی، ازحرم مطهر چه خبر؟ شیخ مهدی این سخنان را با اشک تعریف می‌کند که دوست من گفت خواب دیدم که در باب رأس حرم مطهر، امام حسین علیه‌السلام جلو حرکت می‌کردند، شما هم بودید و آیت‌الله بهجت (ره) از ایران هم بود، حضرت بی‌بی فاطمه زهرا سلام‌الله علی‌ها هم در این جمع حضور داشتند و زیر چادرشان قنداقه حضرت زینب سلام‌الله علی‌ها را به حضرت آیت‌الله بهجت دادند و فرمودند که این دست شما ایرانی‌ها باشد!
تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام در ادامه می‌گفت به این دوست لبنانی‌ام گفتم که یک چنین پروژه را ما در کربلا داریم و فعلاً مردد هستیم که ساخت آن را به کدام کشور بدهیم، این دوست ما در پاسخ گفت آقا اصلاً تعلل نکنید و این پروژه را تحویل ایرانی‌ها بدهید، چون تعبیر این خواب غیر از این نمی‌تواند باشد.
وخلاصه صحن مطهر عقیله بنی‌هاشم ۱۴۰ هزار متر مربع هست و در بهترین نقطه کره خاکی که همان گودال قتلگاه است واقع شده که از یک طرف به تل زینبیه وصل می‌شود و از طرف دیگر به خیمه‌گاه حسینی و مهندسان و کارگران ما مشغول به کار هستند.
* آقای افضلی حکایت جالبی تعریف کردید، البته همچنان‌که اشاره فرمودید فیلم این دیدار و گفتگو را دیده‌ام، از این موضوع که بگذریم در بحث ساماندهی موکب‌های اربعین، مدت‌ها بود که این ساماندهی به ستاد بازسازی عتبات عالیات سپرده شده بود، در این باره توضیح دهید.
- خب حاج قاسم خودش از جنس مردم بود و همیشه در میدان بود، یکی از کار‌هایی که به ستاد محول شد بحث موکب‌ها و ساماندهی آن‌ها بود که به ستاد بازسازی عتبات سپرده شد.
اما موکب‌ها فقط به بحث اربعین اکتفا نکردند و به دستور مستقیم خود حاج قاسم دیدیم که در سیل خوزستان به موکب‌ها فراخوان دادند و خودش هم جلودار بچه‌ها بود برای اسکان سیل‌زدگان و کمک به مردم سیل‌زده مناطق، طوری شد که خود مردم آمدند و حتی غذای گرم می‌پختند و می‌دادند به کسانی که آنجا کار می‌کردند و همگی خیلی فعال شده و به صورت جدی کار می‌کردند و حاج قاسم خودش خستگی‌ناپذیر میدان‌دار بود. حتی خانه‌های مردم را هم تمیز می‌کردند و تحویل سیل‌زدگان می‌دادند و تمام کار موکب‌ها چه در بحث اربعین و چه در موضوع سیل‌زدگان از خود گذشتگی و ایثار به معنای واقعی کلمه بود.
* حاج قاسم در بحث اربعین خیلی فعال بود مخصوصاً موضوع امنیت اربعین برای‌شان خیلی مهم بود، در این باره توضیح بفرمایید.
- امنیت کامل اربعین در عراق در واقع دست خود حاج قاسم و نیرو‌های سپاه قدس بود و خیلی هم تاکید داشت که راه‌پیمایی اربعین باید انجام شود و دیدیم که امنیت به طور کامل در طول سال‌هایی که راه‌پیمایی اربعین برقرار بود، بحث اسکان و تغذیه و امنیت زائران برای حاج قاسم خیلی مهم بود و اسکان موکب‌ها را به ستاد دادند و تاکید داشتند مشکلی پیش نیاید و همیشه به ما توصیه می‌کردند این موکب‌هایی که شما مجوز داده‌اید از ایران که به عراق می‌روند ایرانی‌ها میهمان و عراقی‌ها میزبان هستند و این مسئله را خیلی تاکید داشت که رعایت کنیم، همچنین تاکید داشتند که موکب‌ها حتماً باید مردمی و خودجوش باشند و شما فقط نظاره‌گر باشید
* آقای افضلی! آخرین دیدار شما با حاج قاسم کی بود؟
- آخرین دیدار من تقریباً ۲۰ روز قبل از شهادت ایشان بود که من چند سؤال از ایشان درباره وضعیت عراق پرسیدم، چون آن زمان اغتشاشات عراق بود من این موضوع را از حاج قاسم پرسیدم، گفت نه خیلی نگران نباشید چیز مهمی نیست و حل می‌شود، عراق تا بوده همین بوده و هست و یک سؤال درباره عتبات پرسیدم از ایشان که گفتم حاج آقا ما در این موضوع اغتشاشات چکار کنیم؟ سردار سلیمانی با قاطعیت گفتند به آقای رئیس‌ستاد گفته‌ام که حتی یک روز کار ستاد نباید تعطیل شود، بلکه باید کار بازسازی و توسعه حرمین شریفین همچنان به همین شکل ادامه پیدا کند. پیرو این توصیه حاج قاسم و به لطف الهی تا الان و با وضعیت کرونا که پیش آمده حتی یک روز کار بازسازی عتبات تعطیل نشده و همچنان کار بازسازی و توسعه ادامه دارد.
* خود حاج قاسم همیشه از این پروژه‌ها به عنوان یک کار ماندگار یاد می‌کردند.
- بله کاملاً درست است. خود حاج قاسم می‌گفت که ماندگارترین کار جمهوری اسلامی در عراق ساخت و توسعه و بازسازی همین حرمین شریفین در عراق است و این در واقع تاکید حاج قاسم بود که شما در ساخت حرم‌ها فعال باشید، چون از آنجا تمدن اسلامی شروع می‌شود، یعنی یک نگاه بسیار بلندی به ساخت و توسعه عتبات عالیات در عراق داشتند و خیلی هم دوست داشتند که در سامراء هم همین توسعه‌ای که در نجف و کربلا به وجود آمده همین توسعه هم در شهر سامراء اتفاق بیفتد واقعاً خیلی خیلی تاکید روی سامراء داشتند و الحمدلله الان کار‌های مهمی در حرمین امامین عسکریین علیهم‌السلام دارد انجام می‌شود و بچه‌های ستاد مشغول کار هستند.
*آقای افضلی با توجه به دوستی شما از دوران کودکی تا لحظه شهادت حاج قاسم، آیا اگر حاج قاسم به شهادت نمی‌رسیدند امکان اینکه سمت خاص دیگری را بپذیرند وجود داشت؟
- اتفاقاً به سؤال خوبی اشاره کردید، همین سؤال را در همان زمان از حاج قاسم پرسیدم و گفتم دوستان نظرشان این است که برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ آماده‌باشید، حاج قاسم گفت آقای افضلی شما یک‌بار دیگر این سؤال را از من پرسیدید و پاسخ‌تان را دادم، من هرچه فکر کردم که ایشان چه جوابی به من داده باور بفرمایید مدت‌ها فکر کردم تا اینکه یادم آمد که ایشان به من چه گفتند. یادم آمد که با حاج‌قاسم حدود ده سال پیش می‌رفتیم کرمان، آن وقت بحث فرماندار کرمان و فرمانده نیروی انتظامی کرمان مطرح بود و آنجا من این سؤال را از ایشان پرسیدم و پاسخ‌شان این بود که آقای افضلی آخرین سمت من در سپاه قدس خواهد شد. یعنی در اینجا چه بازنشسته شوم چه شهید شوم کنار می‌روم و بعد از سپاه قدس من دیگر مسئولیتی نخواهم گرفت و پایان مسئولیت من در همین سپاه قدس رقم خواهد خورد. این را ده سال پیش به من گفته بود و آن‌قدر هوشیار بودند که در خاطرشان مانده بود، ولی من یادم نبود و خیلی جالب یادآوری کرد و گفت یک بار این سؤال را به شما جواب دادم آقای افضلی! بعد از اینکه ایشان شهید شدند من تازه فهمیدم که این شهید والامقام چه گفته‌اند و به کجا‌اشاره کرده‌اند. در واقع به گفته و پیش‌بینی خودش آخرین کارش در سپاه قدس بود و در همین جا هم شهید شد و در واقع همان دقیقاً عین همان گفته خودش انجام شد.
* در بُعد معنوی حاج قاسم را چگونه دیدید؟
- باید بگویم اسطوره معنویت و جهاد در راه خدا بود، اسطوره ایجاد ترس و وحشت در دل دشمن بود، مصداق همان آیه شریف قرآن است که در آیه ۲۹ سوره فتح می‌فرمایند (قریب به مضمون): همراهان پیامبربا دشمنان سخت‌گیر با خودی مهربان هستند! یا آیه ۲۱ سوره احزاب می‌فرمایند آن عهد و پیمانی که با خدا بسته‌اید پایبند باشید، و شهید سلیمانی مصداق همان فردی بود که این عهد و پیمان را با خدای مهربان بسته بود تا در راه خدا جهاد کند و در راه خدا شهید شود و به آرزوی دیرینه خودش که همان شهادت بود برسد و به همرزمان و هم‌قطاران شهیدش بپیوندد.
* یکی از شاخص‌های حاج قاسم خوش قولی ایشان خصوصاً به خانواده‌های شهدا بود.
- بله حاج قاسم اولا عضو هیچ گروه و حزب و دسته‌ای نبود و به خانواده شهدا خیلی احترام می‌گذاشت و برای‌شان ارزش و معیار خاصی قائل بود وهرقولی که به خانواده شهدا می‌داد سعی می‌کرد که این قول را حتماً عملی کند. وقتی مأموریتی به سوریه می‌رفت و برمی‌گشت و مثلا قول داده بود به فلان خانواده شهدا که باید برود خانه‌شان، قبل از اینکه به خانه خودش برود می‌رفتند خانواده شهید و آن‌ها را دلداری می‌دادند و دو ساعت با آن‌ها بود و بعد به خانه خودش می‌رفت، در واقع یادش نمی‌رفت که مثلاً قول داده به این خانواده شهید که در برگشت از سوریه حتماً به خانه آن‌ها برود.
* آقای افضلی اگر در یک جمله بخواهید حاج قاسم را توصیف کنید چه می‌گویید؟
- ایشان «معمار حرم و سردار حریم» بود. شخصیت حاج قاسم از زوایای مختلفی قابل بررسی است ایشان اصلاً اهل خودنمایی نبود و به معنای واقعی نماز شب‌خوان بود و عبد صالح و خیلی خداترس به معنای واقعی کلمه بود. خیلی خیلی هم مهربان بود حتی اگر از دوستان نظامی شما سؤال بپرسید بعید می‌دانم حتی یک نفر را هم در طول عمرش در بحث نظامی توبیخ کرده
باشد.
* در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
- یکی از سؤالاتی که من از حاج قاسم پرسیدم گفتم که سخت‌ترین روز شما در زمانی که با داعش در جنگ بودید چه روزی بود؟ حاج قاسم گفت در آن ایام که در درگیری با داعش در عراق و سوریه بودم سخت‌ترین روز من روزی بود که قرار بود داعشی‌ها از جاده بغداد وارد حرم‌های مطهر بشوند و آن روز عین گندم برشته روی آتش که بالا و پایین میره، من این حالت را داشتم و آن روز سخت‌ترین روز من بود امیدوارم که روح این شهید عزیز از ما خرسند باشد، منتهای آرزویش این بود که شهید شود و به آرزویش رسید، گرچه خداوند واقعاً لعنت کند آمریکا و عوامل آمریکا و در رأس آن به قول خود سردار این قمار باز ترامپ را که باعث شهادت و این شهید عزیز شد و این عزیز بزرگوار را از ما گرفت. هر روز واقعاً این داغ برای ما تازه و تازه‌تر است.
* نوع شهادت ایشان هم بسیار خاص و متفاوت بود و اول فاطمیه به خاک سپرده شدند.
- بله، ببینید نوع شهادت ایشان توفیق بود که ایشان در عراق شهید شوند و در تمامی حرم‌ها گردانده شود، کاظمین و کربلا و نجف بعد در اهواز و تهران و سپس مشهد مقدس و قم، آن روزی که می‌خواستیم در کرمان دفنش کنیم ساعت ۱۰ صبح آنقدر جمعیت زیاد بود که واقعاً ما نتوانستیم آن روز ایشان را دفن کنیم و به روز بعد موکول شد و چند نفر زیر دست و پا شهید شدند و آن روزی که ایشان به خاک سپرده شد دقیقاً روز اول فاطمیه بود، یعنی به علت عشق و ارادتی که ایشان به حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها داشتند دقیقاً در اولین روز فاطمیه در ایران به خاک
سپرده شد.
* آقای افضلی با تشکر از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید.
- من هم از شما و روزنامه کیهان تشکر می‌کنم.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۰۹
دی

مسئول هماهنگ کننده ستاد‌های بازسازی عتبات عالیات در عراق در گفتگو با ایکنا تشریح کرد؛

خبرگزاری ایکنا/خبرنگار: زهرا ایرجی- مسئول هماهنگ­‌کننده ستاد‌های بازسازی عتبات عالیات در عراق ضمن تشریح روز‌های حضور سردار شهید قاسم سلیمانی در سیل خوزستان، به بیان دلایل حضور حشدالشعبی در بحران سیل خوزستان و هدف سردار از این حضور پرداخت.

به گزارش ایکنا، روزهای ساخت و پیش­برد پروژه­‌های بازسازی عتبات عالیات برای همه مسئولان ستاد بازسازی عتبات، لبریز از خاطره و توصیه‌های سردار سلیمانی است، اما روزهای دیگری نیز به­ دلیل حوادث و بحران­‌های طبیعی برای آنان در کنار سردار خاطره آفرین بوده است. نوروز ۱۳۹۸ یکی از بهانه‌های این در کنار سردار بودن­‌هاست. روزگاری که مردم خوزستان زندگی را به سختی می­‌گذراندند ولی با حضور حاج قاسم و مدیریت بحران او به روزهایی  با دشواری کمتر تبدیل شد. روایت آن روزها از زبان مسئول پیشین هماهنگ­ کننده مواکب کل کشور که در بحران سیل نوروز ۱۳۹۸ نیز مسئولیت رسیدگی به امور را برعهده داشت، شنیدنی است.

سردار مسعود شوشتری، امروز مسئول هماهنگ­ کننده ستادهای بازسازی در عراق است و پیشتر مشاور عالی رئیس پیشین ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده ­است. وی در گفت‌وگو با ایکنا از نقش شهید سلیمانی در مدیریت بحران سیل خوزستان و بازسازی عتبات عالیات سخن گفت. متن گفت­‌وگو با سردار را در ادامه می­‌خوانید.

ایکنا - ارتباط شما با سردار سلیمانی از چه زمانی و به چه شکلی آغاز شد؟

افتخار آشنایی با سردار را از سال ۱۳۵۹ دارم. تقریباً می‌توانم بگویم در مسئولیت‌های مهمی که ایشان داشتند؛ چه در لشکر ۴۱ ثارالله، چه در قرارگاه شرق کشور و چه بعد در نیروی قدس، معمولاً یا به‌صورت مستقیم و یا غیرمستقیم با ایشان همکاری داشتم تا اینکه در سال ۱۳۸۷ برای همکاری با ستاد بازسازی دعوت شدم.

ایکنا ـ سردار در مورد شروع کار و سیاست­‌های ستاد چه نظراتی داشتند؟

در اولین جلسه شورای ستاد بازسازی عتبات و نشستی که با حاج قاسم سلیمانی داشتیم، متوجه شدم که فرمایشات ایشان نسبت به عتبات چیست. دوستانی که با من صحبت کرده‌ بودند شفاف نگفته بودند که ستاد مردمی با مسئولیت ساخت، بازسازی و توسعه حرم‌ها فعال است و باید از طریق جمع‌آوری نذورات و کمک‌های مردمی در سراسر کشور و حتی خارج از کشور، بازسازی و توسعه را انجام دهیم. البته آن‌ موقع هنوز بحث توسعه نبود، همان بازسازی و مرمت بیشتر مطرح بود و چون عراق نرفته بودم نمی‌دانستم بُعد کار چقدر است و چه‌کار باید کنیم. نهایتاً بعد از این‌که رفتیم و معرفی شدم ایشان گفت: من هر حمایتی بتوانم می‌کنم، به‌جز کمک مالی. ولی به‌ لحاظ پشتیبانی در جلساتی که لازم باشد، در جاهایی که مد نظر شما باشد، حضور پیدا کرده و کمک می‌کنم. سردار قاآنی را نیز تعیین کردند تا با ما همکاری نزدیک‌تری داشته­ باشد. وقتی به عراق رفتم، متوجه شدم که کارهای بزرگی برای بازسازی و توسعه حرم‌ها در پیش است.

ایکنا - حجم کار چقدر بود؟

کار بسیار سنگین بود به حدی  که خدمت شهید سلیمانی و دیگر دوستانی که همکار بودند رفتم و گفتم: آقای سلیمانی؛ این کار سنگین است. یک‌ سالی هست که این‌جا هستم، ولی اگر اجازه بدهید آقای پلارک که عراق را بهتر از من می‌شناسد و ارتباطات خوبی هم دارد مسئول این کار شود و من نیز با او همکاری کنم. الحمدلله این اتفاق مبارک افتاد و همکاری ما آغاز شد و نزدیک به ۱۰ سال از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ توانستیم همه تعهدات مرمت را در عراق انجام دهیم و وارد طرح‌های توسعه شدیم. اخبار و گزارش­‌های  اقدامات را هم در سه­ تا چهار جلسه به آقای سلیمانی دادیم. ایشان تا حدود دو سه سال پیش، به‌دلیل مشغله کاری کمتر به سمت ستاد می‌آمد، ولی از کارهایی که انجام می‌دادیم مطلع بود و واقعاً حمایت می‌کرد.

الحمدلله با پیگیری‌های خوبی که صورت گرفت، پروژه‌ای مثل صحن حضرت زهرا(س) در نجف یا پروژه صحن حضرت زینب(س) در کربلا را  انجام دادیم. سردار سلیمانی بر موضوع سامرا تأکید داشتند و مصر بودند که سامرا را حتماً باید از این وضعیت خارج کنیم. در این سه چهار سال اخیر نیز  بازدیدهایشان را از ستاد بیشتر کرده بودند؛ هم از پروژه‌های صحن حضرت زینب(س) و هم کارهای کربلا به‌خصوص پروژه سرداب و پروژه گنبد و بازسازی اطراف ضریح، زیر گنبدخانه، بازدید کردند.

ایکنا - در این بازدیدها مورد خاصی را نیز تذکر دادند؟

نکته نظراتی داشتند و همیشه نیز تأکید می‌کردند که حتماً در اقداماتی که انجام می‌دهید، نوشته شود: «این کار توسط جمهوری اسلامی ایران و در زمان رهبری مقام معظم رهبری و از طریق نذورات مردمی انجام گرفته­ است» و می‌گفت: «با توجه به این‌که ما عقبه مهندسی بسیار قوی از ۹۰۰-۸۰۰ سال پیش‌تر از عراق داریم، هم آن‌ها را حفظ کنید و هم این کارهای هنری و آثاری را که دارید انجام می‌دهید، حتماً ثبت کنید و بنویسید که این آثار در زمان جمهوری اسلامی انجام شده است». ما هم همین کار را انجام می‌دادیم. می‌گفت: «من دوستانی را می‌فرستم، آن‌جا می‌آیند، بازدید می‌کنند، توجیهشان کنید که چه کارهایی انجام داده‌اید». توسعه حرم و صحن حضرت امیر(ع) یا توسعه صحن حرم امام حسین(ع) یا توسعه حرم‌های دیگر، کاری است که هر کسی دست به آن نمی‌زد. الحمدلله این اقدامات، هم در مجموعه دولت عراق و هم سازمان‌ها و احزاب، تولیت‌ها، عشایر و هم شیعیان عراق بازتاب بسیار گسترده‌ای داشت. آن‌جا که بودم، می‌گفتند که این اقدامات مربوط به ایرانی‌هاست. این ایرانی­‌ها هستند که واقعاً با جدیت و صلابت کار می‌کنند و همه هم تقدیر و تشکر می‌کردند. مسئولیت این کارها در کنار کار مستشاری با آقای سپهبد قاسم سلیمانی بود. این کارها مکمل هم بودند و اثرات بسیار بهتری را بر مردم عراق داشت.

ایکنا - نگاه مدیریتی  شهید سلیمانی به قضیه بازسازی عتبات چگونه بود؟

ایشان معتقد بود که باید پروژه‌هایی در کوتاه­ مدت و میان­ مدت داشته­ باشیم؛ ولی در درازمدت نگاه ایشان توسعه‌ای بود. معتقد بود وقتی پروژه‌ای را توافق می‌کنیم و متعهد می‌شویم، باید به موقع به آن عمل کنیم و مردم هم ببینند که برنامه محقق شده است.

قبل از این­که آقای پلارک به عراق بیایند، عراقی­‌ها می­‌گفتند: «شما ایرانی‌ها قول می‌دهید، ولی عمل نمی‌کنید. می‌آیید با ما توافق می‌کنید، ولی توافقات­تان را اجرایی نمی‌کنید.» گزارش‌های مختلف و متعددی هم برای وزارت امور خارجه و هم برای دفتر مقام معظم رهبری و هم برای دفتر حاج آقای سلیمانی می‌رفت. الحمدلله ظرف یکی­ دو سال، تمام این‌ها را جمع‌ کردیم. یعنی نگاه دوستان عراقی ما و تولیت‌های حرم و مقامات طوری شد که اگر پروژه‌هایتان هم تمام می‌شود، از عراق نروید. حتی اگر بتوانیم این پول و اعتبار را به شما می‌دهیم که بیایید برای ما کار کنید و پیمان­کار حرم‌ها باشید.

ایکنا - گفته می‌شود سردار بر روی بازسازی سامرا تأکید زیادی داشتند، چرا؟

سامرا جایگاه خاصی دارد؛ بیت سه نفر از امامان ماست. دو امام شهید آن‌جا هستند و امام حی و حاضر ما. بعد از آن اتفاقی که برای گنبد افتاد و غربت شهر، آرزوی همه مراجع است که بتوانند آن‌جا  حوزه تأسیس کنند و شیعه را اسکان دهند، هتل بسازند و خدمات ارائه دهند. الحمدلله ایشان به دنبال این بود که این اتفاق بیفتد و امیدوارم ان­‌شاءالله بیفتد.

ایکنا - نگاه سردار به مردم و نقش مردم چه در عراق و چه ایران، در ستاد بازسازی عتبات عالیات چه بود؟

در چند سال اول، جوانب جمع‌آوری محدود بود. اما الان مردم، ستاد بازسازی عتبات عالیات را قبول دارند و اعتماد ایجاد شده­ است.

ایکنا - سردار می‌توانست بودجه بازسازی عتبات را از محل دیگری تأمین کند، چرا تأکید بر کمک‌های مردمی داشتند؟

سردار معتقد بود اگر قرار است عتبات توسعه یابد، باید حضور مردم بیشتر باشد. چندین­ بار این را گفت: «آمادگی دارم، شما افراد را بیاورید من بیایم صحبت کنم و به این‌ها در رابطه با سامرا انگیزه دهم و بتوانیم جمع‌آوری خوبی را داشته­ باشیم. هر کجا شما جلسه بگذارید من می‌آیم و این کار را انجام می‌دهم».

ایکنا - در زمان سیل خوزستان نیز همراه ایشان بودید؟

بله. در این مدت تقریباً ۴۸ ساعت به‌طور مستقیم همراه ایشان در سیل خوزستان حضور پیدا کردم. دو بار ایشان در رابطه با سیل به خوزستان آمد و هر دو بار توفیق حضور در کنارشان را داشتم.

ایکنا - شهید ابومهدی هم بود؟

نه. در مرحله‌ای که ایشان آمد، تقریباً سیل آمده ­بود و مناطقی از اهواز را فرا گرفته­ بود. در بخش‌هایی به حدی آب زیاد بود که دو رود کارون و دز به هم خورده بودند. در سفر اول، شهید سلیمانی تقسیم کار و برنامه‌ریزی کردند و رفتند. سفر دوم، من شادگان بودم؛ سیل شادگان را تهدید کرده­ بود، چند روستا را گرفته­ بود و ما تازه داشتیم موکب‌هایمان را برای شادگان سازمان‌دهی می‌کردیم. در دزفول، شوشتر، اهواز و شوش، موکب‌ها مستقر بودند، پخت می‌کردند. حتی در سوسنگرد و حمیدیه، بستان و هویزه موکب داشتیم، ولی به سمت شادگان نرفته بودیم. وقتی شادگان تهدید شد، اولین کار ما این بود که به ستادمان در آبادان گفتیم کمک کنند. یک موکب در شادگان زدند و یک موکب هم در دارخوین داشتیم تا بقیه مواکب برسند. همان‌ روزی که بعد از ظهر حاج قاسم می‌خواست وارد شادگان شود، رفته­ بودم شادگان برای استقرار این مواکب که از شیراز، فارس، مشهد، اراک و از اصفهان آمده بودند. این مواکب را الحمدلله مستقر کردیم.

ایکنا - استقرار موکب‌ها جزء وظایف و مأموریت‌های ستاد بود؟

خیر؛ جزء مأموریت ما نبود، چون این موکب‌ها برای اربعین بودند. زلزله سرپل‌ذهاب و کرمانشاه برای اولین­ بار مواکبی که از اربعین برمی‌گشتند را به کرمانشاه اعزام کردیم، ولی وقتی چنین پیشنهادی شد، آقای پلارک(رئیس سابق ستاد بازسازی عتبات عالیات) گفت: «فکر خوبی است». موضوع را به شهید سلیمانی گفتیم و ایشان پذیرفت و وقتی از صداوسیما پخش شد و موکب‌داران متوجه شدند که این دستور را حاج قاسم داده و پیشنهاد آقای پلارک با موافقت و مورد تأیید ایشان بوده­ است، مواکب جان گرفتند و حضور پیدا کردند. به‌حدی شد که به بخشی از مواکب گفتیم که نیایید.

ایکنا - بازخورد این مسئله در میان مردم چه‌طور بود؟

خیلی عالی بود چراکه مشکل تأمین آب و غذا کاملاً رفع شد. مردم هم با این کار متوجه شدند که این مواکب فقط برای اربعین نیست و در بحران‌هایی که به‌وجود می‌آیند هم می‌توانند کمک کنند. درهمین سیل اخیری که در سیستان و بلوچستان و زاهدان آمد، برخی از مواکب به‌طور خودجوش رفتند، ولی به گستردگی جنوب نبود.

ایکنا - گزارش عملکرد موکب‌ها را به چه کسی ارائه می‌کردید؟

همه گزارش‌ها را روزانه به شهید سلیمانی می‌دادند؛ یعنی سیستمی راه‌اندازی شده­ بود که تمام عملکرد ما صبح به صبح روی میز سردار حاج قاسم سلیمانی بود؛ چه‌قدر پخت کردیم، کجا پخت کردیم، کدام موکب و به چه تعداد، غذا چه بوده، آب کجا دادیم و... همه این‌ها معلوم و مشخص بود. حتی جیره خشک معلوم بود.

ایکنا - موضوع جلسه با ابومهدی در شادگان چه بود؟

سیل که وارد شادگان شد پنج روستا را کاملاً آب گرفت؛ هور کامل پر از آب بود و آب از روی جاده‌ها عبور کرده­ بود، یعنی نمی‌شد دیگر از آن جاده استفاده کرد. نزدیکی‌های اهواز بودم که تلفنم زنگ خورد؛ حاج قاسم بود و دستور داد که سریع به شادگان برگردم و گفت: «برگرد، من دارم با هلی‌کوپتر می­‌آیم شادگان». نزدیک شادگان که رسیدم، هرچه نگاه کردم، دیدم از هلی‌کوپتر خبری نیست. دوباره تلفنم زنگ خورد، آن همراه گفت که سردار گفته من امشب می‌آیم شادگان، مهمان همراهم است، هم جایی برای استراحت‌کردن و هم غذا پیش‌بینی کن، تا من برسم. من گفتم: «چند نفر هستید؟» گفت: « ۱۲-۱۰ نفر می‌شویم». شادگان یک شهر تقریباً محروم است. با دوستان شروع کردیم به گشتن، مهمان­سراهای مختلف را بازدید کردیم. مهمان­سرایی که به‌درد این کار بخورد، ندیدیم. یکی از برادران بومی شادگان گفت: «من خانه‌ای دارم که برای همین کار است.» یک مضیف ۳۰۰ متری داشتند، خانه بسیار بزرگی بود. یک‌ دفعه دیدم تلفن زنگ زد که ما شادگان هستیم. از مسیر جاده ماهشهر آمده­ بودند. ما شام را فراهم کردیم، این‌ها که آمدند دیدیم ۴۰-۳۰ نفرند و ابومهدی المهندس به اضافه مسئول مهندسی و مسئولین دیگر حشدالشعبی هم همراهشان بودند. همان‌جا نماز را خواندند. یک مقدار هم غذا از بیرون تهیه کردیم، سفره انداختیم.

ایکنا - آوردن شهید ابومهدی المهندس، ایده شهید سلیمانی بود؟

بله، ایده شهید سلیمانی بود، چون می‌دانست که آبی که از شادگان می‌آید، باید برود و وارد دریا شود. زیر جاده ماهشهر به آبادان محل عبور این آب‌ها بود. باید این آب می‌رفت. این‎ها هم بعضاً برای اینکه آب در هور بماند و آب هور کم نشود، دهانه‌ها را بسته بودند. برای اینکه این آب خارج شود، باید این دهانه‎ها را باز و تعریض می‌کردند. نهایتاً شب جلسه در سپاه شادگان برگزار شد. به من هم گفتند: «آقای شوشتری، شما سه‌ هزار دست لباس زنانه، دو هزار دست لباس بچه‌گانه، سه‌ هزار دست لباس پسرانه در سایزهای مختلف و در سنین مختلف برای اهالی شادگان و روستاها و جاهایی که نیاز هست، تهیه کنید.» به فرمانده سپاه گفت: «چه می‌خواهید؟» گفت: «بیل و فلاکس چای و چکمه و پوتین و... چیزهای دیگر.» گفت: «این‌ها را هم هر چه می‌خواهند برایشان آماده کن. این‎‌ها را آقای ابومهدی المهندس برای شما تأمین اعتبار می‌کند و پولش را می‌دهد. میهمانان عراقی ما صبح برای بازدید رفتند و همان‌جا تصمیم گرفت که مهندسی حشدالشعبی بیاید و کمک کند. آن­ها دستگاه راه‌سازی‌شان را تا مرز آورده بودند و همان صبح که دستور داده شد، وارد شدند. یعنی تا ظهر بعضی از دستگاه‌هایشان آمد و در پادگانی که قبلاً متعلق به لشگر ۴۱ ثارالله بود مستقر شدند و حساب بانکی برای تبدیل ارز برایشان باز کردیم. گروه‌های عراقی به سرعت آشپزخانه‌شان را راه‌اندازی کردند، غذا خریدند، پخت کردند، سازمان‌شان را راه‌اندازی کردند و بیمارستان صحرایی، آمبولانس و قایق آوردند. لودر، بولدوزر، بیل و... نیز آوردند و کاملاً مستقر شدند و تا پایان سیل، نه فقط در آن مسیر، که از سمت اهواز و سمت کانال سلمان کمک کردند. حتی در حمیدیه و سوسنگرد نیز کمک کردند.

ایکنا - سردار تا چه زمانی آنجا بود؟

ایشان هم تا بعدازظهر کاملاً حضور داشت و سرکشی می‌کرد. تمام روستاهایی را که آب گرفته­ بود، سرکشی کرد و واقعاً هم مردم کل شادگان دنبال این بودند که ایشان را ببینند و با ایشان سلام‌وعلیک کنند. از مواکب هم بازدید کرد. موکب‌داران هم خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند و خوشحال شدند و با انگیزه بیشتری کار کردند. تقریباً با حضور این مواکب و تصمیمات سردار شهید حاج قاسم و همکاری بسیار خوب حشدالشعبی و کمک‌هایشان، آرامش و امیدی در شهر شادگان به وجود آمد. سردار طی این مدت روستای صراخیه را دید. خانه‌های تمام این روستا را تک­ به­ تک بازدید کرد. با مردم ارتباط گرفت و حرف‌های مردم را می‌شنید. به من تأکید می‌کرد: «تا این‌ها را غذا ندادی، حق نداری از این‌جا خارج شوی.» مرتب می‌گفت: «شوشتری! کجایی؟ غذا چه شد؟ غذا چرا نرسیده؟ من از این‌جا تکان نمی‌خورم تا غذا برسد» و مردم واقعاً می‌دیدند که از تصمیم تا عمل ایشان یکی دو ساعت بیشتر طول نمی‌کشد.

ایکنا - گفته می‌شود نگاه کلی شهید سلیمانی، بهبود رابطه میان ملت ایران و عراق از راه فعالیت­‌های ستاد است. ایده آوردن حشدالشعبی هم می‌توانست در همین راستا  باشد؟

بله. هم ایده حشدالشعبی در این راستا بود، هم ایشان برای این موضوع مأموریتی را تعریف کردند. یکی از برنامه‌های سردار سلیمانی افزایش حضور زائران ایرانی در عراق و زائران عراقی در ایران بود. این خواست سردار ناظر بر بحث امنیت پایدار و دوستی دو ملت بود.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۰۹
دی

یوسف افضلی، معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات عالیات که از دوران کودکی با حاج قاسم و خانواده‌اش ارتباط داشت، از تلاش‌های این سردار مقاومت قبل از انقلاب و پس از آن می‌گوید.

خبرگزاری فارس ـ مریم سادات آجودانی:  همرزم نبودند اما به واسطه همشهری بودن ارتباط نزدیکی باهم داشتند و همین ارتباط محلی موجب شد تا در ستاد بازسازی عتبات نیز همراه هم باشند.

یوسف افضلی، معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات عالیات که از دوران کودکی با حاج قاسم و خانواده‌اش ارتباط داشت، از تلاش‌های این سردار مقاومت قبل از انقلاب و پس از آن می‌گوید.

او معتقد است که حاج قاسم مرد میدان بود و با توجه به ولایت‌پذیری هر زمانی که حس می‌کرد، نه از راه دور بلکه در صحنه حاضر می‌شد و با رفتارها و منطقی که داشت همه را به خود جذب می‌کرد تا مشکلات را در کوتاه‌ترین زمان برطرف کند.

گفت‌وگوی فارس با او را درباره نحوه آشنایی با سردار دل‌ها و خاطراتی که باهم داشتند، می‌خوانیم:

با سردار قاسم سلیمانی چطور آشنا شدید؟

من با حاج قاسم همشهری و هم‌دیار بودم و این دلیلی شد تا ارتباطی نزدیک و خانوادگی داشته باشیم و این ارتباط همچنان با خانواده ایشان ادامه داشته باشد.

عملیاتی هم با او همراه بودید؟

از بُعد نظامی‌گری با ایشان همرزم و همراه نبودم. ولی چون هر دو زاده شهرستان «رابُر» در استان کرمان بودیم، ارتباط خانوادگی و نزدیکی داشتیم. رفت و آمدهای خانوادگی‌مان به خصوص با برادر ایشان زیاد بود؛ تا جایی که با سهراب، برادر حاج قاسم وارد دستگاه قضایی شدیم و تهران آمدیم و قبل از بازنشستگی با دستخط حاج قاسم در ستاد بازسازی عتبات عالیات مشغول خدمت شدم.

محتوای آن دستخط چه بود؟

حاج قاسم در دستخطی خطاب به رئیس وقت ستاد بازسازی عتبات نوشته بود: «برادر عزیز! جناب آقای پلارک باسلام... جناب آقای افضلی که از مدیران بسیار خوب و متدین و بسیجی هستند را در مجموعه ستاد بازسازی عتبات بکارگیری نمایید (به صورت شایسته)».

وقتی فرد شرور، متأثر از رفتار حاج قاسم با پای پیاده به مشهد مشرف شد

از نظر شما مهم‌ترین ویژگی سردار قاسم سلیمانی چه بود؟

صحبت کردن درباره سردار سلیمانی، خیلی سخت است. ویژگی‌های فراوانی داشت. یکی از ویژگی‌هایی او، زمان‌شناسی بود. هر زمان که احساس می‎‌کرد باید وارد میدان شود و به مردم خدمت کند، وارد می‌شد. حاج قاسم با منطقی که در رفتار خود داشت بر خانواده و اطرافیان بسیار اثرگذار بود. در  نوجوانی نیز در کرمان موقعیت ایجاد شد که ایشان در دوران شاه فعالیت‌های انقلابی داشته باشد و عکس امام (ره) را برای اولین بار به رابر آورد. ایشان پرورش یافته مکتب عاشورایی، حسینی و امام خمینی (ره) بودند.

پس از پیروزی انقلاب، موقعیت ایجاد شد که وارد سپاه شود و پس از آن وارد جنگ ۸ ساله شد. بعد از آن نیز در شرق کشور، ناامنی به وجود آمد و اشرار جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان ناامنی‌هایی را ایجاد کردند و ایشان با هدف برقراری امنیت، ولی نه به زور اسلحه بلکه با رفتار و منشی که در کار خود داشت، این ارتباط را برقرار کرد و امان‌نامه داد.

یادم می‌آید آن موقع که در دستگاه قضایی کرمان خدمت می‌کردم، دستگاه امنیتی افرادی که شرارت می‌کردند به زندان آورده بود و حاج قاسم برای آزاد کردن آن‌ها بسیار پیگیری کرد و می‌گفت من به آن‌ها امان‌نامه داده‌‎ام. رفتار حاج قاسم سلیمانی به قدری در افراد تاثیرگذار بود که حتی افراد شرور با پای پیاده از جیرفت کرمان به پابوس امام رضا (ع) رفتند. جالب اینجاست که همین شرور کشور، تا مدتی امنیت یک منطقه را بر عهده گرفت!

حاج قاسم آماده‌سازی فضا در اربعین را آغاز تمدن اسلامی می‌دانست

ستاد بازسازی عتبات یادگار سردار سلیمانی است. این ستاد با چه هدفی و چگونه تشکیل شد؟

بعد از اینکه در شرق کشور امنیت برقرار شد، حاج قاسم تشخیص داد که باید وارد عراق شود و تصمیم گرفت قبل از شروع کار خود، به زیارت حرم امیر المومنین(ع) برود. خودش تعریف می‌کند که آن موقع حرم بسته بود. متولی حرم در را باز کرد و وقتی وارد صحن شدند، روی ضریح خاک نشسته بود. حاج قاسم می‌گفت که واقعا حرم امام علی (ع) غریب است و همین طور در حرم‌های دیگر وضعیت بسیار بد بود. بر همین اساس تصمیم می‌گیرد که ستاد بازسازی عتبات عالیات را تشکیل دهد.

همان طور که می‌دانید دیکتاتور بعثی، دست دوستداران اهل بیت (ع) را تا مدت‌ها از عتبات مقدس قطع کرده بود که توسط سردار دل‌ها مسیر زیارت باز شد و حاج قاسم با راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات در ایران و جمع‌آوری نذورات مردمی برای توسعه حرم‌ها، فضا را برای اربعین حسینی آماده کرد. ایشان بسیار تاکید داشت که آماده‌سازی فضا در اربعین حسینی، آغاز تمدن اسلامی خواهد بود.

نجف اشرف ـ بازدید حاج قاسم از صحن حضرت زهرا (س) در حرم امیرالمومنین علی علیه‌السلام

مهم‌ترین اقدامات سردار سلیمانی برای توسعه اعتاب مقدسه عراق چه بود و با چه روشی در برهه‌ای که حتی سفر به عراق به راحتی انجام نمی‌شد، برنامه‌ریزی کرد؟

در عراق سه برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای عتبات در نظر گرفته شد. در برنامه کوتاه‌مدت حدود ۶ ماه خادمان به نظافت آنجا پرداختند و در میان‌مدت نیز بیش از ۱۵۰ پروژه از قبیل کاشی‌کاری، سنگ‌کاری، تعویض درها و ترمیم انجام شد. برنامه بلندمدت نیز طرح توسعه حرم‌ها بود که در این برنامه صحن و شبستان حضرت زهرا (س) بیش از ۲۲۰ هزار متر مربع توسعه یافت. خود سردار می‌گفت اینجا به حرم آقا امام علی (ع) متصل شد و برای اولین بار در جهان اسلام چنین پروژه‌ای برای حضرت زهرا (س) ساخته شد.

طی جلسه‌ای در مشهد، امام جمعه مشهد، آقای سیداحمد علم الهدی، رئیس هیأت امنای ستاد بازسازی در استان‌ها به حاج قاسم اعلام کرد که ستاد بازسازی کاری کرد که حضرت علی (ع) را از خجالت حضرت زهرا (س) درآورد و این کار بسیار ارزشمند بود. در نجف نیز، حدود ۹۵ درصد کارها صورت گرفته است. در حرم امام حسین (ع)، صحن و شبستان حضرت زینب (س) با بیش از ۱۴۰ هزار متر مربع ساخته می‌شود که حدوداً مساحت حرم را ۱۴ برابر می‌کند.

ماجرای سپرده شدن توسعه حرم حسینی به ایران

حاج قاسم به توسعه عتبات اهمیت زیادی می‌داد. ابتدا عراقی‌ها ساخت صحن و شبستان حضرت زینب (س) را نمی‌خواستند به ایران بدهند. با این وجود ایران همچنان برای توسعه حرم حسینی اصرار داشت. می‌‌گفتیم کار ایران در توسعه حرم علوی را ببینید، اگر خوب بود توسعه حرم سیدالشهدا (ع) را هم به ما بدهید. شیخ عبدالمهدی، نماینده آیت‌الله سیستانی در کربلا، بیمار و چند روزی در خانه خود بستری شد. خود شیخ مهدی اینگونه روایت می‌کند: «بعد از اذان صبح یک شیخ معتمد که از دوستان لبنانی‌ام است، با من تماس گرفت و گفت کربلا چه خبر است؟ من هم گفتم من مریض هستم. به من گفت: مریضی شما خوب می‌شود. بعد بحث داعش را هم مطرح کردم و گفت که داعش هم تمام می‌شود و دوباره از من پرسید که داخل حرم چه خبر است؟ من هم مکث کردم. اما او گفت که من خواب دیدم امام حسین (ع) به سمت باب‌الرأس و باب‌القبله حرکت می‌کردند و چند نفر پشت ایشان بودند که شما (شیخ عبدالمهدی) و آیت الله بهجت ایرانی هم در آن بین بودید که ناگهان حضرت فاطمه زهرا (س) از زیر چادرش، تحفه‌ای به آیت‌الله بهجت ایرانی داد. من هم با شنیدن این خواب، داستان ساخت صحن حضرت زینب (س) و پیشنهاد ایرانیان را مطرح کردم که او هم گفت فوری این کار را انجام بده».

ساعت ۱۰ همان روز از طرف شیخ عبدالمهدی که تولیت شرعی حرم سیدالشهدا (ع) است، با دوستان ستاد بازسازی عتبات تماس گرفته شد که ساعت یک در حرم باشید. شیخ عبدالمهدی در جلسه‌ای با مسؤولان ستاد بازسازی عتبات در حالی که گریه می‌کرد، گفت که  قرارداد صحن و شبستان حضرت زینب (س) با ایران منعقد می‌شود که در نهایت هم کار توسعه حرم حسینی در فاز نخست در قالب احداث صحن حضرت زینب (س) به ایران واگذار شد.

در جلسه‌ای که در ستاد بازسازی عتبات با حضور حاج قاسم برگزار شد، ایشان می‌گفت که ستاد بازسازی مثل جبهه است و ستاد بازسازی عتبات کارهای بسیاری انجام داده و نظام جمهوری اسلامی بهترین یادگاری‌ها را در عراق گذاشته است و ملت ایران را در عراق با این کار پیوند داده است.

واکنش سردار به حضور در انتخابات ریاست جمهوری

آخرین دیدار با سردار سلیمانی چگونه بود و به چه مباحث و نکاتی اشاره کردند؟

۲۰ روز قبل از شهادت ایشان در یک جمع خانوادگی بودیم که من در محضر ایشان بودم. آن روزها اغتشاشات در عراق بود که از ایشان چند سوال پرسیدم. گفتم وضعیت عراق چه می‌شود؟ که ایشان گفت که مشکل خاصی ندارد و مسئله‌ای نیست. بعد با توجه به ناآرامی‌های عراق از او پرسیدم که جریان عتبات چه می‌شود؟ حاج قاسم در جوابم گفت که من به رئیس ستاد عتبات گفتم یک روز کار عتبات نباید تعطیل شود. چون بزرگ‌ترین و ماندگارترین آثار نظام جمهوری اسلامی ایران، ساخت و ساز حرم‌ها و پیوند میان شیعه و جهان اسلام است.

بعد از او پرسیدم که سخت‌ترین روز شما در مبارزه با داعش و مبارزه با تروریست چه روزی بود؟ گفت سخت‌ترین روز من آن روزی بود که داعشی‌ها در مسیر جاده بغداد به سامرا و کاظمین می‌خواستند به کربلا بیایند و حرم‌‌ها را مورد تعرض قرار دهند. من مثل گندم برشته یا به عبارتی مانند اسپند روی آتش، بی‌قرار بودم که خدا را شکر جلوی آنها گرفته شد. سپس از ایشان پرسیدم که برای انتخابات ۱۴۰۰، بین مردم بحث این است که شاید شما تشریف بیاورید. از آنجایی که ایشان باهوش بود و فراموشکار نبود، رو کرد به من و گفت: «آقای افضلی! من جواب شما را یکبار دیگر هم داده‌ام».

حدود ۱۰ سال پیش که سوار هواپیما با ایشان به کرمان می‌رفتم، از ایشان سوال کردم که برای فرماندهی سپاه شما مطرح هستید. ایشان گفت که آخرین سمت من در نظام جمهوری اسلامی این است که شهید شوم یا هر اتفاقی که بیفتد و یا بازنشست شوم در نیروی قدس باشد؛ دیگر برای من خیلی سخت است که در نظام جمهوری اسلامی بخواهم مسؤولیت بپذیرم.

ارادت سردار به حضرت زهرا(س)/ آنچه حاج قاسم در برابرش آرام نمی‌گرفت

یکی از ویژگی‌هایی که رزمندگان و همراهان حاج قاسم به آن اشاره می‌کنند، اقتدار و شجاعت در برابر سختی‌ها و دشمن و همچنین نرمی در برابر دوستان و خانواده است. این روحیه چگونه در یک فرد جمع می‌شود؟

رفتار حاج قاسم، مصداق همان آیه ۲۹سوره فتح است که می‌فرماید «با دشمنان خود سخت بگیر و در بین خود مهربان باش» و همچنین آیه ۲۱سوره احزاب که می‌فرماید «با خدای خود پیمان بست و در پیمان خود پایبند بود». حاج قاسم به آرزوی دیرین خود که همان شهادت بود، رسید و به جمع دوستان خود پیوست.

هرچه از ایشان بگویم باز کم است. ایشان اسطوره مهربانی، مقاومت، رعب و وحشت در دل دشمن، سردار معمار حرم، پرورش‌یافته مکتب عاشورا است و ذوب شده در مکتب امام (ره) بود. همین مردمی بودن ایشان و نوع نگاهی که به جوانان و خانواده شهدا داشت، باعث شد تا در درون مردم عشق او شعله‌ور شود و پس از شهادت حاج قاسم و در تشییع جنازه ایشان مردم این چنین بی‌تاب شوند.

حاج قاسم در کنار شجاعت در مبارزه با داعش، قلب مهربانی داشت. وقتی در طرح لاغرسازی ستون‌های اطراف حرم امام حسین (ع) یا احداث صحن حضرت زهرا (س) به عتبات مشرف شد، در کنار توصیه‌هایی که برای توسعه عتبات داشت، به شدت اشک می‌ریخت. حاج قاسم در برابر روضه حضرت زهرا (س) هم آرام نمی‌گرفت و به شدت می‌گریست و علاقه ویژه‌ای به حضرت فاطمه (س) داشت.

حاج قاسم در بین جهادگران سیل خوزستان

حاج قاسم همیشه در صف اول کمک به مردم بود

حاج قاسم را بیش‌تر به عنوان کسی می‌شناسند که در حوزه مقاومت اسلامی و در جنگ‌های عراق و سوریه فعالیت داشت. در کنار این چهره، حاج قاسم یک چهره جهادی نیز بود؛ تا جایی که حتی سال گذشته در سیل شاهد حضور سردار سلیمانی در مناطق سیل‎زده جنوب کشور هم بودیم. از این چهره و از اقدامات جهادی ایشان بفرمایید.

در سیل خوزستان کم‌تر از حدود ۴۸ ساعت پس از اعلام فراخوانی که برای موکب‌ها داده شد، بیش از ۴۰۰ موکب آمادگی خود را اعلام کرد و در خوزستان و لرستان و گرگان به کمک مردم رفتند. موکب‌ها در این شهرها به مردم غذای گرم دادند و حتی تعمیر خودرو و وسایلی که نیاز به تعمیر داشت، توسط بچه‌ها انجام شد.

سردار سلیمانی واقعا مرد میدان بود. در سیل خوزستان کمک کرد و ابومهدی المهندس نیز از عراق آمد تا در کنار حاجی باشد. حاج قاسم همیشه در صف اول کمک به مردم بود. نمی‌گذاشت دیده شود، ولی همیشه حضور داشت. به خانواده شهدا مرتب رسیدگی می‌کرد. شبی با ایشان و اخوی‌شان جلسه‌ای داشتیم که به ما گفتند شب دو ـ سه ساعتی دیرتر می‌آیم. چون قول داده بود که به خانواده شهیدی سر بزند.

حاج قاسم روزهای جمعه روضه خانگی داشت

در مراسم تشییع سردار سلیمانی سخنرانی مقتدرانه زینب سلیمانی را شاهد بودیم و اخیرا در محضر رهبری فاطمه سلیمانی نامه حاج قاسم را قرائت کرد. سردار چطور توانسته با وجود اینکه کمتر در خانواده حضور داشته فرزندانی بدین شکل  تربیت کند؟

نیاز نیست حتما فرد کامل در خانواده حضور داشته باشد. همان مدت کوتاه حضور در خانه هم اگر رفتار و روش صحیحی داشته باشد، کفایت می‌کند. حاق قاسم، تربیت یافته خانواده مذهبی و پرورش یافته مکتب عاشورایی بود. در زمانی که حاج قاسم در ایران بود، روزهای جمعه در کنار خانواده، از مداحی دعوت می‌کرد تا برای خانواده به صورت خصوصی روضه بخواند. فردی که از نظر معنوی این فضا را برای فرزندان خود ایجاد می‌کرد، قطعا فرزندانش پرورش یافته او خواهند شد. فرزندان ایشان ساده‌زیست، خوش اخلاق و بسیار مردمی هستند. زینب سلیمانی به نظر من خود حاج قاسم است. زینب خانم دختر ایشان، با توجه به رابطه صمیمی که با هم داشتند، اکثر سفرها همراه حاج قاسم بود و مسلط به زبان عربی و انگلیسی است و مانند پدرش ثابت قدم در گفتار و عمل است.

حاج قاسم بسیار با فرزندان خود مهربان بود و به تعلقات دنیوی وابستگی نداشت. ولی دو نفر از خانواده را بیش از حد دوست داشت و آن هم نوه‌هایش بودند. یک هفته قبل از شهادت همه را جمع کرد. اما اواخر انگار که می‌دانست باید برود، کمتر به سمت نوه‌هایش می‌رفت چون آنها هم خیلی حاج قاسم را دوست داشتند و وقتی از هم دور بودند، ناراحتی می‌کردند.

ناراحتی حاج قاسم از اینکه سه روز از حضرت آقا بی‌خبر بود

یکی از نکات مهم در زندگی سردار سلیمانی ولایت پذیری است.

ایشان به آقا بسیار علاقه داشت. یادم است که رفته بودیم رابُر برای دفن پدرشان و تا سوم ایشان آنجا ماندند. وقتی از رابُر به کرمان برگشتیم، یکی از دوستان تعریف می‌کرد حاج قاسم در ماشین حالتی عجیب پیدا کرد و آه کشید. فکر کردیم خسته هستند. به ایشان گفتیم شما کمی استراحت کنید. گفت نه خسته نیستم. گفتیم پس چرا این آه را کشیدید و چرا اینقدر ناراحت هستید؟ گفت برای اینکه من سه روز است که از آقا خبر ندارم.

ماجرای عکس انداختن حاج قاسم با خانم بدحجاب

ایشان با وجود نفوذ و محبوبیتی که داشت، از هیچ حزب و جناحی طرفداری نمی‌کرد. این رفتار دلیل خاصی داشت؟

دقیقا. حاج قاسم وابسته به هیچ حزبی نبود و خط قرمز ایشان خط ولایت بود. در فامیل و افراد نزدیک ما، افرادی هم بودند که چادری نبودند، اما حاج قاسم هیچ گاه کسی را  سرزنش نمی‌کرد، بلکه با رفتار و منشی منطقی، طرف مقابل را مجذوب می‌کرد و هیچگاه تحکمی برخورد نمی‌کرد. هیچ وقت در جمع هیچ تذکری نمی‌داد و می‌گفت که در جمع کسی نصیحت‌بردار نیست. نظرشان این بود که اثر منفی خواهد داشت.

یکی از دوستان تعریف می‌کرد و می‌گفت که روزی یک دختر بدحجاب از او درخواست کرد که با ایشان عکس بیندازد. من به حاج آقا گفتم من اگر بودم، با این دختر عکس نمی‌انداختم، چرا عکس انداختید؟ حاج آقا به من گفت که عزیز من! اینها فرزندان ما هستند، جوانان ما و آینده کشورمان هستند و هر درخواستی داشته باشند باید بتوانیم به آن عمل کنیم.

سردار سلیمانی را به عنوان قهرمان همبستگی ملی معرفی می‌کنند. از نقش ایشان در همبستگی ملی و اتحاد میان ایران و عراق و کشورهای منطقه بگویید.

مردمی بودن ایشان باعث شد که چه در کشور عراق و سایر کشورها، به عنوان یک قهرمان و ژنرال نظامی شناخته شود. از دیدگاه من ایشان یک قهرمان معنوی هم بود. چون با همه ارتباط داشت و در عراق حتی با عشایر و قبایل نشست و برخاست داشت و همه او را بسیار دوست داشتند.

بخشی از پرچم روی تابوت حاج قاسم را قاب کردم

چگونه از شهادت سردار سلیمانی باخبر شدید؟

بدترین خاطره و خبر این بود که پنج شنبه عازم کرمان بودم که به پدر و مادرم سر بزنم. صبح جمعه بین ساعت دو تا سه بود که گوشی خود را نگاه کردم، دیدم که دوست مشترکمان با سردار، پیام داد «حاج قاسم آسمانی شد». با او تماس گرفتم، دیدم های های گریه می‌کند و می‌گفت که حاج قاسم را کشتند. من عصبی شده بودم و باور نمی‌کردم. آن موقع شب هم نمی‌توانستم با اخوی ایشان تماس بگیریم. مجبور شدم تا نماز صبح منتظر بمانم. نماز صبح را که خواندم به سمت منزل حسین، برادر بزرگ ایشان حرکت کردم که جمعیتی از نزدیکان و فامیل آنجا جمع شده بودند. قرار شد که به بیت الزهرا (س) در کرمان برویم. وقتی رسیدیم با جمعیتی از مردم مواجه شدیم که گریه می‌کردند.

انتقال پیکر حاج قاسم به کرمان

پیکر سردار در عراق تشییع شد و پرچمی که بر تابوت ایشان بود، بخشی از آن را تقدیم خانواده سردار کردیم و بخشی دیگر از پرچم را به عنوان یادگاری پیش خودمان نگاه داشتیم. آن شب پرچم را به مدیر فرهنگی دادم تا آن را قاب کند. به منزل که برده بود خانم ایشان گفت چه بوی معطری می‌آید. این بو از کجاست؟ پرچم تابوت حاج قاسم واقعا بوی عطر خاصی داشت. داغ سردار هنوز برای ما تازه است و امیدوار هستیم که بتوانیم دنباله‌رو راه ایشان باشیم و ما را در این مسیر یاری کنند.

بهترین خاطره‎‌ یا یادگاری که از سردار دارید، چه بود؟ آیا توصیه‌ای هم قبل از شهادت به شما کرده بودند؟

خاطره خوبی که از ایشان دارم، این بود که ایشان علاوه بر هدایایی که به من می‌دانند، یک هدیه‌ای از سمت ایشان گرفتم که بهترین هدیه در طول زندگی‌ام بود. دستخط ایشان برای حضورم در ستاد بازسازی عتبات. برادر ایشان سهراب با من تماس گرفتند و بدون سلام و علیک، نامه حاج قاسم را برای من خواند: «جناب آقای افضلی که از مدیران بسیار خوب و متدین و بسیجی هستند را در مجموعه ستاد بازسازی عتبات بکارگیری نمایید (به صورت شایسته)» این بهترین هدیه حاج قاسم برای من بود.

حاج قاسم پس از تشکیل ستاد بازسازی عتبات بسیار تاکید داشت که جمع آوری نذورات مردم باید شفاف‌سازی شود و در کوچک‌ترین شهرستانی که فردی ۱۰ هزار تومان هم کمک می‌کرد، باید رصد و گزارش داده می‌شد که این پول کجا و صرف چه کاری شده است. مثلا اگر می‌گفت در حرم امام حسین (ع)، باید همانجا خرج می‌شد. همیشه می‌گفت وای به حال آن روز که مردم نسبت به ستاد بازسازی بی‌اعتماد شوند.

درست است که ستاد بازسازی عتبات زیر نظر شورای سیاستگذاری است، اما به عنوان یک تشکل مردمی است و با اینکه همیشه زیر نظر حاج قاسم بوده، ولی تاکید داشتند که این ستاد باید مردمی باشد. یک روحانی از من پرسید که چرا این نذورات را برای عتبات از مردم جمع‌آوری می‌کنید، وقتی در این کشور جوانانی هستند که باید ازدواج کنند و ما مشکل مدرسه داریم. نباید این کار را بکنید. من هم گفتم حاج آقا شما چرا این حرف را می‌زنید؟ اتفاقا همین افراد کم درآمد جامعه و آنهایی که تحت پوشش حمایت‌های دولتی هستند، بیشترین کمک را می‌کنند. مثلا در خراسان جنوبی، میانگین نذورات از هر نفر ۵ هزار تومان بوده و اکنون هم با وجود وضعیت کرونا به نفری ۱۷هزار تومان رسیده است.

انتهای پیام/

التماس دعا/ شادی روح عرشی و مطهر سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش صلوات و فاتحه ای قراعت کنیم.

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۰۸
دی

خبرگزاری فارس/ خبرنگار: مریم سادات آجودانی - حسن دانایی‌فر، سفیر پیشین ایران در عراق سردار سلیمانی را مدیر، معمار و فرمانده موفقی می‌داند که در همه تصمیم‌ها و اقدامات به خوبی درخشید و در کنار اقدامات نظامی و دفاعی و حتی تربیتی، به امور فرهنگی نیز اهتمام داشت و در هر شرایطی از توسعه عتبات غافل نبود.

از عملیات فتح‌المبین تا شهادت سردار قاسم سلیمانی کافی است تا در دل خاطرات زیادی داشته باشد. حسن دانایی‌فر، سفیر پیشین ایران در عراق حدود ۴۰ سال با حاج قاسم همراه بوده و در عراق نیز به واسطه مسؤولیت در این کشور، همراهی متفاوتی با سردار سلیمانی داشته است.

او سردار سلیمانی را مدیر، معمار و فرمانده موفقی می‌داند که در همه تصمیم‌ها و اقدامات به خوبی درخشید و در کنار اقدامات نظامی و دفاعی و حتی تربیتی، به امور فرهنگی نیز اهتمام داشت و در هر شرایطی از توسعه عتبات غافل نبود.

در آستانه سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی گفت‌وگویی متفاوت با نگاه اقدامات فرهنگی مرد میدان نبردهای فرهنگی ـ نظامی با «حسن دانایی‌فر» سفیر پیشین ایران در عراق داشتیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

حدود ۴۰ سال رفاقت از جنگ تحمیلی تا شکست داعش

آقای دانایی‌فر! با توجه به حضور شما در جنگ تحمیلی چگونه با سردار سلیمانی آشنا شدید؟

سال ۱۳۶۰ بعد از پایان عملیات طریق‌القدس، سردار سلیمانی از این عملیات بازگشت و قرار بود برای عملیات فتح‌المبینآماده شود که در آن دوران با سردار سلیمانی آشنا شدم. یعنی ۳۹ سال قبل که البته این رفاقت و همراهی تا روز شهادت ایشان ادامه داشت و توفیق داشتم در سال‌های قبل از شهادت در کنار ایشان خدمت کنم.

سردار سلیمانی در کنار فعالیت‌هایی که برای انقلاب و اسلام در ایران داشت، در حوزه مقاومت نیز فعالیت می‌کرد که یکی از اقدامات ایشان در عراق بود و شاید مأموریت مشترکی هم باهم داشتید. شخصیت سردار سلیمانی را با توجه به سابقه حدود ۴۰ سال رفاقت، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سردار سلیمانی، یک مدیر و فرمانده شجاع بود. مدیر از آن جهت که همه چیز را به خوبی اداره می‌کرد و تصمیم‌ها را به درستی به سرانجام می‌رساند و اجرا می‌کرد و فرمانده از آن جهت که خودش صاحب تصمیم و استراتژی بود. ممکن است فرماندهی، مدیر بسیار خوبی هم باشد، ولی هر مدیری فرمانده نیست. اما سردار سلیمانی هم «مدیر» و هم «فرمانده» بود. گام بعدی و یک گام بالاتر، «رهبر» است. طبیعتاً رهبر اگر مدیر یا فرمانده نباشد، رهبر نیست؛ چون از ویژگی‌های رهبر، اتخاذ تصمیم بهنگام است. 

سردار سلیمانی، «رهبر» و «معمار» بود. معماری یعنی هنر و خلق چیزی که دیگری تصور از آن ندارد. شما یک بنای زیبا را می‌بینی، از کنارش رد می‌شوی، چشم و دل و ذهن شما را می‌گیرد. معنایش این است که شما قبلاً این تصور را نداشتید. ذهن خلاق، انسان باذوق و باسلیقه‌ای آمده و قدرت تخیل خودش را با مواد بی‌روح ترکیب کرده و به جسم باروحی تبدیل شده است. این یعنی خلق ذوق، اندیشه، فکر، نگاه و نگرش. یکی از ویژگی‌های رهبران، معماری است. ممکن است رهبری در سطح کلان رهبری کند، ولی از ویژگی‌های معماری کم بهره برده­ باشد. امام (ره) معمار انقلاب است، مقام معظم رهبری آن مسیر و معماری امام (ره) را کاملاً تکمیل کرد، توسعه داد، خلق کرد و زوایای جدیدی به این اضافه کرد. مقام معظم رهبری آمد آن معماری را ادامه داد، معماری یعنی خلق چیزهای جدید که هرکس که ببیند متعجب می‌شود و برایش سؤال پیش می‌آید: عجب فکر و اندیشه‌ای!

چرا سردار سلیمانی معمار محور مقاومت نام گرفت؟

سردار سلیمانی را به واسطه اقدامات مختلف در شکست تکفیری‌ها و داعش و تلاش برای برقراری امنیت، معمار محور مقاومت هم می‌دانستند.

نگاه جامع‌الاطراف در معماری یکی از ویژگی‌های معماری است که به دلیل داشتن این نوع نگاه برخی ایشان را «معمار محور مقاومت» می‌شناختند. یعنی شما نمی‌توانید ساختمانی را طراحی کنید که مواد و مصالحش را بدون محاسبه میزان رطوبت آنجا بر‌دارید و بیاورید. سردار سلیمانی، سردار دل‌ها، اسطوره ملی ما، نماد ملی ما، فرزند مکتب امام (ره)، شاگرد مقام معظم رهبری، دل­باخته مکتب اهل‌بیت (ع) و امام حسین (ع) بود.

سردار سلیمانی در اوج مبارزات، موضوع عتبات را فراموش نمی‌کرد

در این نوع نگاه جامع‌الاطراف، به طور حتم سردار سلیمانی در کنار مباحث نظامی و دفاعی به عرصه فرهنگ هم توجه داشتند و یکی از اقدامات فرهنگی ایشان تأسیس ستاد بازسازی عتبات بود. به نظر شما رویکرد فرهنگی ایشان چطور بود؟

ایشان فقط به مسائل نظامی، عملیاتی و امنیتی یا تربیت کادر و نیروی انسانی یا حتی فقط به روابط سیاسی، بین‌المللی و اقلیمی نگاه نمی‌کرد. یکی از نگاه‌هایش، نگاه فرهنگی بود و یکی از عناصر اصلی نگاه فرهنگی ایشان موضوع عتبات بود. موضوع عتبات از موضوعاتی بود که اهتمام ویژه‌ای به آن داشت. عتبات، کعبه آمال همه مسلمانان به ویژه شیعیان ایران و عراق است. سردار سلیمانی ضمن آن‌که معمار مقاومت بود، مؤسس، مهندس و معمار ستاد عتبات عالیات بود و به این موضوع هم خیلی اهتمام داشت و از دغدغه‌های ذهنی جدی ایشان بود و مدام این موضوع را پیگیری می‌کرد. سردار سلیمانی در اوج موضوعات دیگری که مشغول بود، در اوج موضوعات ایام قبل و بعد از داعش در عراق، هیچ‌گاه توسعه عتبات را فراموش نمی‌کرد. مدل مدیریتی و رهبری ایشان، این بود و به‌طور جدی دنبال می‌کرد. این اهتمام کاملاً اهتمامی است که از ابتدای مأموریتش که نظام به ایشان ابلاغ و واگذار کرد، وقت گذاشت و به‌درستی هم از عهده آن برآمد و عناصر و سازوکارهایی را که باید در این مسیر قرار بگیرند تا آن هدف محقق شود، در داخل ایران و عراق و سوریه به نحو شایسته‌ای هماهنگ، حمایت، مدیریت، فرماندهی، رهبری و معماری می‌کرد.

حضور ایران در عراق نفوذ فرهنگی و معنوی است، نه دخالت

یکی از اقدامات سردار سلیمانی، ایجاد الفت بین مردم ایران و عراق و حتی منطقه بود. به نظر شما فعالیت فرهنگی ایشان یا همان راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات در امنیت پایدار ایران و منطقه چقدر مؤثر بود؟ البته برخی این اقدامات را دخالت ایران در عراق هم عنوان می‌کردند.

یکی از عناصر و مؤلفه‌های اصلی ایجاد امنیت، مؤلفه فرهنگی است. وقتی‌ شما می‌خواهید توازن خود را در زمانی که نبردی نامتقارن دارید یا خصمی دارید که ابزار و امکاناتش از شما بالاتر است، حفظ کنید، نیاز دارید که از همه عناصر امنیت‌­ساز استفاده کنید. یکی از ابزارها، عناصر و مؤلفه‌های امنیت‌­ساز، بخش فرهنگی است؛ یعنی ورود به دل‌ها. یکی از اساسی‌ترین بخش‌های ایجاد آرامش روحی و ورود به قلب‌ها و دل‌ها، اهتمام و توجه خالصانه، صادقانه و خودباورانه به موضوع عتبات عالیات است. نه فقط موضوع بازسازی که یکی از مسائل اساسی بازسازی است. ممکن است بازسازی تمام شود، یک دوره‌ای داشته­ باشد، اما داشتن برنامه برای رفت­ و آمد به عتبات است. برای رفت‌ و آمد به عتبات برای این‌که کسی­ به عتبات می‌رود زیارت کند، علاوه بر امنیت روحی، امنیت جسمی و امنیت به معنای ماهوی امنیت هم داشته باشد. سردار سلیمانی بازسازی عتبات که امروز اساسی‌ترین عنصر فرهنگی است، راه‌اندازی کرد. درباره موضوعاتی که برخی دخالت عنوان می‌کنند هم باید تصریح کرد که شیوه حضور ما در عراق دخالت نیست، بلکه ما نفوذ فرهنگی و معنوی داریم.

خاطراتی از حضور سردار سلیمانی در تنگه ابوقریب/ انفجاری که همه زخمی شدند، اما حاج قاسم سالم ماند

در مدت ارتباط با سردار سلیمانی حتما خاطرات زیادی هم با ایشان دارید. چند خاطره برای ما بازگو کنید.

از همان ابتدای آشنایی یعنی اواخر دی‌ماه سال ۶۰ تا شهادت ایشان تقریباً هیچ‌وقت هم ارتباطمان قطع نشد. با وجود اینکه مثلا ایشان در شرق بود و من شاید جای دیگری بودم اما ارتباط بین ما حفظ بود و دائم از هم مطلع بودیم. یکی از خاطراتی که خودشان چند جا در ایران و عراق تعریف می‌کردند، این خاطره بود که روز آخر عملیات طریق‌القدس، شب آخر عملیات، فرمانده گردانشان شهید شده بود. آن شب با وجود این‌که در قرارگاه بودم و برادر سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله بود، گفتم: «من گردان را می‌برم». هیچ‌وقت ما مرز و حد و حدود نداشتیم. من آن‌موقع اطلاعات قرارگاه بودم، بچه‌های قدیمی لشکر می‌دانند ارتفاع ۲۰۲ یعنی چه. آنجا را تأمین کردیم. دیگر هوا داشت روشن می‌شد. ایشان آمد و با همدیگر گشتیم و دشمن هم فرار کرد. در تنگه ابوقریب، با هم برمی‌گشتیم که به مقر برویم، ایشان به مقر خود و من هم به مقر خود. آقای عزیز جعفری که فرمانده قرارگاه بود، به اتفاق چند نفر دیگر آمدند و گفتند: «ما می‌خواهیم به خط برویم». سر و ته کردیم، داخل یک استیشن سوار شدیم. استیشن مال خود حاجی بود. من و ایشان جلو سوار شدیم، ولی ایشان اول سوار شد. چون اول سوار شد، معمولاً نفر اولی که سوار می‌شود پایش را سمت دنده می‌گذارد. من بعد از ایشان سوار شدم. شش یا هفت نفر بودیم. بی‌سیم‌چی و راننده و این‌ها. دنبال عراقی‌ها راه افتادیم. عراقی‌ها با تانک‌ فرار می‌کردند و می‌رفتند. ناگهان در ماشین ما انفجاری اتفاق افتاد. ما در لحظه اول فکر کردیم تانک زد به ما. همه افراد از جمله حاجی به بیرون پرت شدیم. به طور معجزه‌آسایی تنها کسی که از سرنشینان آن ماشین آسیب ندید، حاجی بود. همه به بیرون پرت شدند، یعنی این نبود که یک کسی بایستد تا در باز شود. از راننده تا همه بچه‌ها، آنها که جلو و وسط و عقب نشسته بودند. من از ناحیه پای چپ به‌شدت آسیب دیدم. یکی دیگر از بچه‌ها دستش قطع شد. یکی دو پایش قطع شد، همه آسیب دیدند، ولی در آن ماجرا خوشبختانه حاجی هیچ آسیبی ندید.

سردار سلیمانی در خط مقدم مبارزه با داعش قرار گرفت

سردار سلیمانی در عراق توانست هیمنه آمریکا را با حمله به عین‌الاسد بشکند و داعش را هم شکست دهد. نظر شما درباره این نوع اقدامات سردار سلیمانی که بدون ترس و واهمه به دل دشمن می‌زد، چیست؟

در سطح روابط بین‌الملل، هرکس زورش بیش‌تر است، نفوذ و حرفش بیش‌تر است. این در دنیای رقابت امروز و در باشگاه قدرت ظالمانه بین‌المللی امروز، یک واقعیت است. شما در این شرایط باید بتوانید علی‌رغم وضعیت اقتصادی و وضعیت داده‌های عینی و ملموس و محسوسی که دارید، به‌گونه‌ای طراحی کنید که حداکثر استفاده از این امکانات را ببرید تا بتوانید تعادل و توازن به وجود بیاورید، یا لااقل جلوی تقابل‌ها را بگیرید یا حداقل تقابل‌ها را پس بزنید تا بتوانید بمانید و درست هم بمانید، نه فقط برای زنده ماندن، برای زندگی کردن، بلکه برای حیات و حیات مؤثر داشتن. خب، این به نرم‌افزار نیاز دارد، امنیت هم یکی از آن‌ها است. امنیت پایدار، اقتصاد پایدار، فرهنگ پایدار، همه مؤلفه‌هایی که قدرت عام را تشکیل می‌دهند. قطعاً سردار سلیمانی این ذکاوت و هوش را داشت که از همه مؤلفه‌ها برای امور مختلف به ویژه عرصه بین‌الملل و مقاومت استفاده کند.

 داعش با نام اسلام به وجود آمد و تمام اصول بشری را نادیده گرفته و زیرپاگذاشت. آمریکا هم که حامی آنها بود، برای شکست این هیولا قدمی برنداشت. با این وجود، سردار سلیمانی در خط مقدم مبارزه با داعش قرار گرفت. به طوری که هیچ مسؤولی همچون ایشان برای مبارزه ثابت قدم و در صف اول مبارزه نبود. البته در این اقدامات مردم عراق هم در آنچه رقم می‌خورد، نقش مؤثری داشتند و ایران به عنوان حامی در کنار آنها ایستاد.

اتفاقی جدید در اربعین از سال ۱۳۸۹ با تدبیر سردار سلیمانی/ وقتی راهپیمایی اربعین بین‌المللی شد

یکی از بخش‌های فعالیت‌ شهید سلیمانی، ایجاد ساختار در راهپیمایی اربعین بود. آیا می­‌توان این کار را هم به عنوان اقدامی برای امنیت پایدار منطقه یا حتی سیاست خارجی تعریف کرد؟

انسان‌هایی که جامع‌الاطراف نگاه می‌کنند، الزاماً مهم نیست ایده‌های اولیه هم مربوط به خودشان باشد. ممکن است که ایده‌هایی، دیدگاه‌هایی و رویکردهایی وجود داشته ­باشد که به بعضی از رهبران یا به یک معمار یا به یک فرمانده و یا به یک مدیر گفته­ شود، ولی چون جامع‌الاطراف نیست، قدرت ذهنی و فکری و پردازش آن را ندارد؛ ممکن است آن را رها کند، اما چون ایشان این ویژگی‌ها را داشت، حتی اگر ایده‌ای هم مربوط به ایشان نبود، بلافاصله استقبال می‌کرد. قطعاً موضوع عتبات و موضوع اربعین، امروز از باقیات­ صالحات سردار شهید در کارنامه درخشان ایشان است.

به‌ واسطه مأموریت در آن سال‌ها، می‌­دیدم که راهپیمایی اربعین در سال ۱۳۸۹ پدیده نو و جدیدی بود و در مجموع ایده‌ها و ساختارهای ارائه‌ شده و حمایت، تأیید و گسترش آن، از جانب ایشان بود. موضوع اربعین، امروزه تبدیل به موضوعی کاملاً جهانی شده است، البته ما باید همانند خود شهید سلیمانی صحبت کنیم و نگوییم ما اربعین را راه انداختیم. راهپیمایی اربعین موضوعی بود که از گذشته‌ها در عراق مرسوم بوده و در دوره صدام کم‌کم ممنوع شد. بعد از فروپاشی رژیم بعث و سرنگونی صدام مجدد احیا شد، اما از سال‌۱۳۸۹  به بعد، وارد فاز جدیدی شد و منظر و نگاه نو و روح جدیدی در آن دمیده شد. یکی از آن چیزهایی که دمیده شد، بین­‌المللی شدن آن بود، آن‌موقع به ­عنوان حادثه­‌ای داخلی در داخل عراق بود، اما اکنون هم در داخل عراق گسترش خیلی بیش‌تری پیدا کرده و هم در منطقه و به‌عنوان میراث انسانی بین‌­المللی در سطح جهان مطرح شده ­است.

انتهای پیام/

 

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۰۲
دی

جانشین رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات گفت: بالندگی ستاد را در پروژه‌هایی مانند صحن حضرت فاطمه زهرا(س) در نجف اشرف و همچنین ساخت صحن حضرت زینب (س) شاهد هستیم و در سامرا هم که از آرزوهای شهید سلیمانی بود نیز اقداماتی درحال انجام است.

مجید نامجو در جلسه معارفه مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات استان قزوین که در دفتر امام جمعه قزوین برگزار شد، اظهار داشت: ستاد عتبات طی ۱۷ سال گذشته، یک درخت بالنده شده و ثمر داده است.
وی اذعان کرد: این بالندگی را در پروژه‌هایی مانند صحن حضرت فاطمه زهرا (س) در نجف اشرف و همچنین ساخت صحن حضرت زینب (س) شاهد هستیم و اکنون در حال کار برای حرم امام محمدباقر (ع) در کاظمین هستیم و در سامرا هم که از آرزو‌های شهید سلیمانی بود نیز اقداماتی درحال انجام است.
این مقام مسئول افزود: استان قزوین از نظر کار و تلاش جزو استان‌های خوب ماست که جا دارد از تلاش‌های مسئول سابق قدردانی شود و آقای طاهرخانی هم با رویکرد خوبی وارد شده و تیم خوبی را تشکیل داده است.
جانشین رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات کشور ابراز کرد: پیش از کرونا حدود دو هزار کارگر ایرانی در عراق از سوی عتبات مشغول به کار بودند، اکنون در سوریه هم کار می‌کنیم، اما کرونا تقریبا همه کارگاه‌های ما را تعطیل کرد و ما فقط در کربلا توانستیم کارگاه را با یک چهارم راندمان قبلی حفظ کنیم.
این مقام مسئول بیان کرد: در این چندماه اخیر طی تعاملی که با عراق برقرار شد و تعاملی که با عتبه‌ها داشتیم، قرار شد ظرفیت کارگاه‌ها را به ۵۰ درصد برسانیم، امیدواریم تا پایان سال بتوانیم ظرفیت را به قبل از شرایط کرونا برسانیم، اما شرایط سخت شده و همه باید تست کرونا و پی سی آر دهند و از چندین مرکز باید مجوز‌های خاصی را دریافت کنیم.
وی ادامه داد: یک پروژه خیلی خوبی مردم استان قزوین در شهر مسیب و حرم طفلان مسلم داشتند که بازدید کردیم و زمینه آماده است تا طرح خوبی که توسط مهندسین همین استان ارائه شده نیز اجرا شود؛ از دفتر امام جمعه قزوین تقاضا داریم که همچون گذشته حمایت لازم از ستاد بازسازی عتبات استان صورت گیرد تا به اهداف برسیم.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس