ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس

اخبار و اطلاعات ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس را در این وبلاگ بخوانید

ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس

اخبار و اطلاعات ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات شهرستان گنبدکاووس را در این وبلاگ بخوانید

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
۲۴
دی
خبرگزاری صدا وسیما - معاون فرهنگی و مشارکت‌های مردمی ستادبازسازی عتبات گفت: پس از یک ماموریت کاری که حاج قاسم از حرم حضرت امیرالمومنین (ع) زیارت کرد، تصمیم به تشکیل ستاد بازسازی عتبات عالیات گرفت.
 

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، یوسف افضلی معاون فرهنگی مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات در مجله صبحگاهی «سلام سردار» رادیو مقاومت اظهار داشت: در سال ۱۳۸۲ سردار سلیمانی برای ماموریتی به عراق رفته بود که برای زیارت به حرم امیرالمومنین (ع) مشرف می‌شود، در این مراجعه می‌بیند که درب‌های حرم مقدس بسته است، وقتی درب حرم را باز می‌کند؛ سردار سلیمانی می‌بیند که درب حرم شکسته است، هنگام ورود می‌بیند صحن کثیف بوده و هنگام زیارت ضریح گرد و غبار روی ضریح را می‌بیند و در این زیارت تصمیم می‌گیرد که برای بازسازی حرم مطهر امیرالمومنین (ع) اقدام کند و از این نقطه ستاد بازسازی عتبات عالیات تشکیل می‌شود.

وی افزود: سردار سلیمانی در کنار بعد نظامی با توجه به علاقه و ارادتی که به اهل بیت (ع) دارد، تصمیم می‌گیرد با کمک‌های مردمی در کنار وظیفه شان نسبت به بازسازی عتبات عالیات اقدام کند و امروز ستاد بازسازی عتبات عالیات دو ماموریت عمده دارد، اولی در ایران و جمع آوری نذورات مردمی و دومی نیز بازسازی اعتاب مقدسه است.

معاون فرهنگی مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات بیان کرد: سردار سلیمانی از همان تشکیل ستاد بازسازی عتبات علمدار این ستاد بود و تاکید داشت که نذورات مردمی در همان محلی که مردم نذر کردند هزینه شود و تمامی نذورات ثبت شده و گزارش‌های شفافی تهیه شود، نسبت به اعتماد مردم و دقت در هزینه کرد نذورات مردمی حساسیت بالایی در سردار سلیمانی وجود داشت.

افضلی بیان کرد: برنامه کوتاه مدت ستاد بازسازی عتبات عالیات نظافت ۶ ماهه اعتاب مقدسه بود، بعد در طرح میان مدت ۱۵۰ پروژه اجرا شد و در مرحله توسعه نیز توسعه صحن‌های اعتباب در دستور کار قرار گرفت، یکی از این طرح‌ها صحن جضرت زهرا (س) در حرم امیرالمومنین (ع) با ۲۲۰ هزار متر مربع زیربناست که ۹۵ درصد پیشرفت داشته است؛ شبستان حضرت زینب (س) در جوار حرم سیدالشهدا نیز با ۱۴۰ هزار مترمربع نیز دیگر پروژه توسعه‌ای در دست اجراست.

وی با بیان اینکه همه استان‌های کشور در بازسازی عتبات عالیات مشارکت جدی و ویژه دارد، اشاره کرد: سردار سلیمانی اصرار داشت حتی یک روز نیز کار ساخت و ساز و توسعه اعتاب تعطیل نشود و با وجود بروز اغتشاش‌هایی در عراق و بعد از آن با شیوع کرونا کار ساخت و ساز صحن حضرت زهرا (س) و شبستان حضرت زینب (س) تعطیل نشد.

معاون فرهنگی مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات خاطرنشان کرد: توسعه پیاده‌روی اربعین و تکریم زائران اربعین از تاکیدات ویژه سردار سلیمانی بود، تامین امنیت این پیاده روی میلیونی را برعهده گرفته بود و کمیته اسکان و تغذیه زائران اربعین نیز برعهده ستاد بازسازی عتبات گذاشته شده بود. حاج قاسم تاکید ویژه داشت که به زائران سیدالشهدا (ع) تا حد امکان خدمت شود تا زائران در زیارت خود مشکلی نداشته باشند.

افضلی مطرح کرد: سردار سلیمانی همیشه می‌گفت آرزو دارم تا طرح توسعه حرم‌ها در سامرا نیز اجرا شود و می‌گفت شاید به عمر من کفاف ندهد، اما شما این طرح را پیگیری کنید.

معاون فرهنگی مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات افزود: در این راستا تفاهم نامه‌ای نیز منعقد شده است و طرح توسعه در حرم امامین عسکرین (ع) نیز آغاز خواهد شد.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۲۴
دی

نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه سند افتخار به کمک‌کنندگان بازسازی عتبات عالیات اعطاء می‌شود، گفت: در این زمینه تمهیدات لازم به عمل آمده است.

به گزارش روابط عمومی ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اردبیل، حجت‌الاسلام سید کاظم موسوی، نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی، ۱۷ دی‌ماه، در جلسه ستاد بازسازی عتبات عالیات اردبیل، اظهار کرد: عشق و ارادت مردم ولایتمدار استان اردبیل برای کمک به بازسازی عتبات عالیات برای ما حائز اهمیت و اساسی است و در این زمینه همیاری برای تحقق اهداف مورد نظر اولویت اساسی است.

وی با اشاره به این که سند افتخار به کمک‌کنندگان به بازسازی عتبات عالیات اعطاء می‌شود، گفت: در این زمینه تمهیدات لازم به عمل آمده است و درصدد هستیم با فرهنگ‌سازی و اطلاع رسانی در راستای ترویج این فرهنگ ناب گام‌های اساسی برداریم.

نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس گفت: ارائه خدمات برای بازسازی عتبات عالیات در عراق و استان اردبیل جزو اولویت‌های اساسی است و در این زمینه تمام سعی و تلاش ما دستیابی به اهداف مورد نظر در این زمینه است که امیدواریم خروجی‌های قابل قبولی به دنبال داشته باشد.

موسوی تصریح کرد: کمک و دستگیری از مردم برای ارائه خدمات در راستای بازسازی عتبات عالیات جزو اولویت‌های اساسی است و در این زمینه تمام سعی و تلاش ما دستیابی به اهداف مورد نظر در اقصی نقاط کشور است.

در ادامه اسفندیار هوشیار، مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اردبیل نیز گفت: روش‌های مختلفی برای بازسازی عتبات عالیات در نظر گرفته شده و مردم می‌توانند به صورت واریز وجه نقد و به مبلغ دلخواه در مساجد و پایگاه‌ها به بازسازی عتبات عالیات کمک کنند.

وی بیان کرد: صدور سند افتخار نیز به سه شکل انجام می‌یابد که از ستاد مرکز فرستاده می‌شود و نسبت به مبلغ پرداختی ۳ تا ۵ میلیون تومانی ارائه سند انجام میگردد. 

انتهای پیام/

 

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۲۳
دی

 

خبرگزاری شبستان/ خبرنگار: آمنه مستقیمی: معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات عالیات با اشاره به اقدامات و مدیریت حاج قاسم در بازسازی عتبات عالیات، گفت: بر عدم تعطیلی کار و استفاده از کالا و نیروی ایرانی در بازسازی‌ها تاکید داشت و به راهپیمایی اربعین با دیده آغاز ساخت تمدن نوین اسلامی می‌نگریست.

گرچه سردار حاج قاسم سلیمانی بیشتر با فعالیت های نظامی شناخته می شود و در عرضه خدمات بی بدیلی به اسلام و انقلاب داشته، اما مجاهدت های ایشان فقط محدود به این میدان نیست بلکه در امر بازسازی عتبات عالیات هم با ورود و جدیت حاج قاسم، اتفاقاتی مبارکه افتاده که حضور زائران ایرانی در راهپیمایی عظیم اربعین از جمله آنها است. از این رو، در ایام نخستین سالگرد شهادت آن سردار دل ها و به منظور بررسی خدمات ایشان در این میدان با «یوسف افضلی»، معاون فرهنگی و جلب مشارکت های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات گفتگویی ترتیب داده ایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:

چرایی راه اندازی ستاد بازسازی عتبات عالیات

ایرانیان در طول تاریخ نقش اساسی را در توسعه اعتاب اهل بیت(ع) در عراق داشته اند تا اینکه رژیم بعث مانع این روند شد اما در سال های اخیر سردار سلیمانی فارغ از منزلت و جایگاه نظامی، و بر اساس باور و اعتقاد قلبی به توان مردم، ستاد بازسازی عتبات عالیات را برای ایجاد بستر زیارت امام حسین(ع) و دیگر ائمه(ع) در عراق راه اندازی کرد.

سردار در فلسفه راه اندازی این ستاد، بیان می کرد که در سال 82 برای رسیدگی به محرومان عراق بعد از حمله آمریکا، به این کشور رفت و به زیارت حرم امیرمومنان(ع) مشرف شد و به گفته سردار، ایشان با مهجوریت و انزوای حرم روبرو شد تا جایی که روی ضریح حضرت(ع) خاک نشسته و درهای حرم بسته بوده است! همان جا و با مشاهده غربت امیرمومنان(ع) در فکر راه اندازی ستاد برای توسعه حرم ها افتاد.

 

توسعه حرم علوی

و اینچنین ستاد بازسازی عتبات عالیات با سه برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت فعالیت خود را آغاز کرد؛ برنامه های کوتاه مدت شامل نظافت حرم ها می شد که حدود شش ماه طول کشید، پس از آن حدود 150 پروژه در قالب برنامه میان مدت ستاد بازسازی شد، همچون تعویض درها و تغییر کاشی‌کاری های اعتاب و ترمیم خشت های گنبد علوی، تعمیر و بازسازی مسجد صفوی در کاظمین و ... بعد از آن به توسعه حرم ها در برنامه های بلندمدت پرداخته شد، همچون احداث صحن و شبستان حضرت زهرا(س) در فضایی به گستره 220 هزار مترمربع، که 110 هزار مترمربع زیارتی و باقی آن خدماتی است، به گفته آیت الله علم الهدی، امام جمعه مشهد ستاد بازسازی در این پروژه کاری کرد که امام علی(ع) از خجالت حضرت زهرا(س) درآمدند! 95 درصد این پروژه به اتمام رسیده و باقی نیز در دست انجام است.

 

ماجرای جالب واگذاری احداث صحن حضرت زینب(س) به ایران

صحن حضرت زینب(س) در کربلا که شامل پروژه توسعه عتبه حسینی می شود، نیز در ادامه فعالیت ستاد در دستور کار قرار گرفت. ماجرای این پروژه نیز بسیار جالب است ... تولیت حرم امام حسین(ع) در واگذاری اجرای این پروژه به ایران و ایرانیان تردید داشت و هر چه ما پیگیری می کردیم، به نتیجه نمی رسیدیم!

اما در آخرین پیگیری برای دیدار اتفاقی دیگر رقم خورد ... شیخ مهدی کربلایی، تولیت عتبه حسینی(ع) تعریف می کرد: یکی از دوستانش از علمای برجسته لبنان با من تماس گرفت و اخبار را جویا شد و از حرم پرسید و گفت: خواب دیدم امام حسین(ع) به سمت باب القبله در حرکت هستند و شما و آیت الله بهجت ایرانی هم پشت سر ایشان در حرکت بودید، بی بی فاطمه زهرا(س) از زیر چادرشان قنداقه حضرت زینب(س) را بیرون آوردند به آیت الله بهجت دادند و فرمودند: این دست شما امانت!

شیخ مهدی کربلایی ادامه داد: به اینجای سخن که رسیدیم، گفتم چنین پروژه ای از سوی ایرانی ها به ما پیشنهاد شده است، آن عالم به من گفت شک نکن و اقدام کن! و اینچنین پروژه ساخت صحن حضرت زینب(س) به ما واگذار شد در متراژ 140 هزار مترمربع که گودی قتلگاه را به تل زینبیه متصل می کند و اکنون مشغول آماده سازی تل زینبیه در مساحت سه هزار مترمربع برای ایام اربعین هستیم.

اکنون حرم امام حسین(ع) را 14 برابر کرده است... دغدغه و اهتمام سردار سلیمانی بازسازی و ساخت حرم ها در عراق بود و این را تاثیرگذارترین کار نظام می دانست.

 

به هیچ وجه کار بازسازی عتبات عالیات تعطیل نشود

حدود 20 روز قبل از شهادت حاج قاسم در همان زمان اغتشاشات عراق، دیداری با ایشان داشتم و از عتبات پرسیدم، سردار تاکید کرد: به هیچ وجه کار بازسازی عتبات عالیات تعطیل نشود و چنین هم شد و حتی در شرایط کرونایی کار ما در صحن حضرت زینب(س) یک روز هم تعطیل نشد.

ایشان تاکید کرد: شاید در بین شما نباشم اما آرزو دارم در حرم سامرا نیز این اتفاق بیفتد. همان جا پرسیدم بیشترین دغدغه و سخت ترین روز شما در مبارزه با داعش در عراق چه بود؟، پاسخ داد: روزی که داعشی ها می خواستند از بغداد و کاظمین وارد سامرا شوند و من همچون گندم برشته (اسپند روی آتش) بودم.

ایشان بسیار دغدغه بازسازی عتبات را داشت و تاکیدش بر کار مردمی بود مثل راه اندازی مواکب اربعین که در جریان سیل اول سال 98، بیش از 400 موکب به میدان آمدند و خدمات مختلف مثل نظافت، تعمیر وسایل، طبخ و توزیع غذای گرم، تعمیر خودروها و ... ارائه کردند.

سردار تاکید داشت مواکب ایرانی باید کمک کار مواکب عراقی باشند و میزبانی عراقی ها را تحت تاثیر قرار ندهند. حاج قاسم اربعین را آغاز تمدن نوین اسلامی می دانست.

تربیت حاج قاسم در مکتب عاشورا

سردار سلیمانی از نوجوانی در مکتب عاشورا تربیت شده بود و بسیار زمان شناس بود، در همان نوجوانی در منطقه رابر امر به معروف و نهی از منکر می کرد و جاذبه ای داشت که در افراد نفوذ می کرد ... برای مثال برای برادر کوچکترش ساعتی خریده و گفته بود برای اینکه خراب نشود ساعت 5 صبح بلند شود و ساعت را کوک کن، وقتی برادر ایشان برای کوک بلند می شد، سردار به وی می گفت حالا نمازت را بخوان! اینچنین اطرافیان را به خوبی ها و معروفات فرا می خواند.

شیوه امر به معروف و نهی از منکر حاج قاسم حتی در اشرار تاثیر داشت، چنان که در جریان مقابله با شرارت های جنوب شرق، یکی از اشرار را امان داد و به قدری پیگیری کرد که به قولش عمل و او را از زندان آزاد  کند. رفتار سردار به قدری بر آن فرد تاثیر گذاشت که بعد از زندان، پای پیاده به پابوس امام رضا(ع) رفت!

سردار کمتر صحبت می کرد و بیشتر اهل عمل و وفای به عهد و قول بود، درباره سردار سلیمانی صحبت کردن بسیار سخت است. اما به طور مجمل، ایشان اسطوره معنویت، جهاد در راه خدا، اخلاق و منش، معمار حرم اهل بیت(ع) و ... است. ایشان با دشمنان شدیدالعمل و با دوستان اهل مودت بود و با پایداری بر عهد خود با خدا، به این مقامات رفیع دست یافت.

جایگاه نظامی نباید باعث شود، ابعاد معنوی و مردمی ایشان شناخته نشود، حاج قاسم شخصیتی بسیار مردمی بود چنان که وقتی برای مراسم ترحیم مادرش، گیت گذاشتند مکدر شد و دستور داد آن را جمع کنند، خود صندلی در مقابل در ورودی گذاشته بود و به همه آنها که می آمدند خوشامد می گفت.

ایشان حافظه ای قوی داشت، در همان دیدار اخیر به سردار عرض کردم، مردم برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 دغدغه دارند آیا ممکن است حضور داشته باشید؟ سردار پاسخ داد: قبلا به شما گفته ام، من مدتی تامل کردم تا خاطرم آمد که 10 سال قبل در سفری به کرمان در پاسخ به سوالی مشابه به من فرموده بود: آخرین مسئولیت من در جمهوری اسلامی فرماندهی نیروی قدس سپاه است و چنین هم شد اساساً هر چه را اراده می کرد، به آن دست می یافت این نبود مگر به دلیل اخلاص بالا.

حاج قاسم در ولایت ذوب بود و از همان نوجوانی این سیره را داشت چه در تظاهرات ضد رژیم طاغوت و خط قرمزش ولایت فقیه و مردم بود.

عاشق اهل بیت(ع) بود

حاج قاسم از روند بازسازی عتبات عالیات بازسازی می کرد و واقعا عاشق اهل بیت(ع) بود و به حضرت زهرا(س) ارادتی ویژه داشت.

با توجه به اینکه پروژه لاغرسازی و مقاوم سازی ستون های حرم حسینی در کرمان انجام شد، در اتاق تربت استان، سردار سلیمانی برای یک ربع آمد تا روند کار پروژه را ببیند، اما سه ساعت در بین کارگران ماند و برای شان صحبت کرد و گفت: شما خادمان ستاد اراده کرده اید که در چنین جایی کار کنید و خوش به حال شما! هوای کارگران را داشت.

سردار از آن تربتی که از نزدیک ترین جای نزدیک به قبر مطهر امام حسین(ع) به دست ما رسیده بود و در عصر عاشورا سرخ رنگ می شود، برای مقام معظم رهبری بردند.

دغدغه حاج قاسم

مسئولیت من جمع آوری نذورات مردمی برای بازسازی عتبات عالیات بود و در دیدارها از من درباره میزان کمک ها سوال می کرد و جالب آنکه بیشترین کمک ها از مناطق محروم است، سردار تاکید داشت باید به قدری امانتداری و شفاف سازی کنید که بر اساس نذر مردم در اعتاب عمل کنید چون اگر یک روزی اعتماد مردم از دست برود، وای به حال شما در دنیا و قیامت.

تاکید حاج قاسم بر استفاده از کالای ایرانی و نیروی داخلی در بازسازی ها بود، و همین طور هم شد که برای مثال اگر 100 میلیون به عراق ببریم 80 میلیون آن به کشور بازمی گردد به ویژه از طریق بکارگیری نیروی انسانی چنان که قبل از کرونا چهار هزار نفر کارگر ایرانی در عتبات مشغول بودند.

اربعین

نگاه حاج قاسم به اربعین نگاهی فرامنطقه ای و جهانی بود و آن را نقطه آغازین تمدن نوین اسلامی می دانست و بر ساماندهی آن در همه ابعاد تاکید داشت، از نظر ایشان همه اقوام و مذاهب و ادیان در خیمه حسینی راه داشتند و بر بعد فرهنگی اربعین تاکید داشت و می گفت: کار کمیته فرهنگی اربعین بسیار سخت است که باید فرهنگسازی کند.

تاثیر مدیریت حاج قاسم بر روند رو به رشد ستاد بازسازی

ایشان بر سرعت و کیفیت و کمیت عمل در بازسازی ها تاکید داشت، بر اساس همین رویکرد طی پنج سال شبستان و صحن حضرت زهرا(س) در 220 هزار مترمربع و میانگین بین چهار تا پنج میلیون برای هر مترمربع ساخته شد که اساسا بی نظیر و کم نظیر است، البته در این توفیقات عشق به اهل بیت(ع) و تاثیر آن بر خستگی ناپذیری نیروها موثر بود.

حاج قاسم وقتی کاری را واگذار می کرد، فرد را به حال خود نمی گذاشت و دغدغه داشت و درباره اهل بیت(ع) خاص بود، و افراد هم به عشق ایشان در کارهای اهل بیتی با جان و دل آمده و کاری کردند کارستان!

حاج قاسم هرگز خودنمایی نمی کرد و نمی خواست دیده شود، اخلاص و عمل، او را به جایی که می خواست رساند و در ایران و جهان اسلام تاثیر گذاشت.

در هر شرایطی نماز شب را از دست نمی داد حتی در پرواز ... حرف و عملش با هم یکی بود و در برخورد با آدم ها فرق نمی گذاشت با هر فردی و سنی به تناسب رفتار می کرد.

حق شاگردی استادی را به جای می آورد به ما توصیه می کرد به افراد بزرگ روستاها و خاندان ها که زمانی ابهتی داشته اند و اکنون در انزوا هستند، سرکشی کرده و احترام بگذاریم مبادا در خود شکسته شوند.

وقتی عاشقانه مردم را دوست می داری، خدا از آن شعله، رشحه ای را در دل مردم می گذارد چنان که آن تشییع عظیم برایش با حضور اقشار و تیپ های مختلف رقم خورد که کم نظیر بود حتی آنها که بعضا از سیاست های داخل کشور گلایه دارند، حاج قاسم را جدا از مشکلات و عوامل آن می دانند و می گویند حاج قاسم با دیگران فرق دارد و خط قرمزش مردم هستند و دغدغه آسایش و امنیت مردم است.

به قدری بیتاب شهادت بود، می دانست کی شهید می شود و هیچ کاری را لاینحل  و بی جواب نگذاشت و همه چیز را مشخص کرده بود و نیاز بود برای چیزی پرس و جو شود، علاقه ای عجیب به شهادت داشت و روزهای آخر در زمین نبود و گویی از آن کنده شده بود ...

از نوجوانی عمرش را نذر مردم کرد و از همه چیز برای کشور و مردم گذشت، مردمی بودن حاج قاسم شاخص بود.

با شهادت حاج قاسم، همه ما گویی پدرمان را از دست دادیم، این داغ هر روز برای ما سخت تر و تازه تر می شود، برای خانواده شان بیشتر از همه؛ حاج قاسم می گفت دو نفر اگر مرا ببخشند، آمرزیده می شود، یکی همسرم که در همه 40 سال زندگی با سردار همیشه در اضطراب و استرس بوده و دیگر سردار پورجعفری که همیشه همراه سردار بود و در شهادت نیز جاج قاسم را همراهی کرد!

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۲۲
دی

مجید نامجو در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس مطرح کرد:

خبرگزاری فارس/ خبرنگار: مریم سادات آجودانی- مجید نامجو از جمله افرادی است که با سردار سلیمانی وارد سپاه شد و در ادامه به عنوان مسئول مهندسی لشکر ۴۱ ثارالله او را همراهی کرد. نامجو از جمله کسانی است که در رکاب سردار به کار‌های عمرانی در ایران و اعتاب مقدسه در عراق و سوریه پرداخته است که گوشه‌ای از این اقدامات را برای ما شرح داد.

مجید نامجو، متولد کرمان است و دو برادرش در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند. او از دوران جوانی با سردار سلیمانی آشنا می‌شود و با گذراندن دوره‌های آموزشی وارد سپاه شده و بعد از تشکیل لشکر ثارالله به عنوان فرمانده مهندسی لشکر ۴۱ ثارالله همراه با حاج قاسم فعالیت می‌کند.

نامجو که در رشته عمران تحصیل کرده است، در دولت دهم وزیر نیرو بود و تا چندی پیش نیز در آستان قدس رضوی فعالیت می‌کرد که با درخواست سردار سلیمانی، بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات و محمد جلال مآب، رئیس این ستاد، برای توسعه عتبات و نظارت بر فعالیت‌های عمرانی در حکمی از سوی حاج قاسم به عنوان جانشین رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات انتخاب شد.

در ادامه گفت­‌وگوی فارس با «مجید نامجو» جانشین ستاد بازسازی عتبات را درباره زوایای شخصیتی سردار سلیمانی مرد میدان و آینده این ستاد می‌خوانیم.

حضور حاج قاسم در سپاه/ سردار سلیمانی از همان ابتدا در دوره می‌درخشید

آقای نامجو! شما اهل کرمان هستید و بسیاری از پاسداران کرمان به نوعی با سردار سلیمانی در ارتباط بودند. شما چگونه با سردار سلیمانی آشنا شدید؟

آشنایی من با سردار سلیمانی به سال ۱۳۵۹ بعد از انقلاب فرهنگی برمی‌گردد. دانشگاه‌ها تعطیل شد، ما هم که دیپلم گرفته ­بودیم، تصمیم گرفتیم با یک تیم چهار، پنج نفره از همکلاسی‌هایمان به مجموعه سپاه بپیوندیم. رفتیم و گزینش‌ها انجام شد. ۲۵ مرداد همان سال وارد پادگان آموزشی شدیم. در پادگان آموزشی یکی از افرادی‌ که به دوره ملحق شد و همراه ما دوره را شروع کرد، سردار سلیمانی بود. البته از همان موقع هم معلوم بود سردار از نظر فیزیک بدنی، یک آدم ورزشکار و کاملاً آماده در مباحث رزمی بود. به هر صورت از همان اول به­ عنوان هم­‌دوره‌ای‌های ایشان می‌دانستیم در این دوره بسیار خواهد درخشید، چون حتی بعد از اینکه ما هر صبح در پادگان آموزشی تقریباً ۱۲-۱۰ کیلومتر می‌دویدیم و برمی‌گشتیم پادگان. دیگر همه‌ تقریباً از انرژی خالی شده ­بودیم، اما حاج قاسم انگار تازه گرم شده بود. می‌گفت: اگر کسی توانایی‌اش را دارد، بیاید و در سالن، تمرین کاراته، جودو و این­ها را انجام دهد.

در هر صورت این دوره آموزشی گذشت و مسیر من کارهای دفتری و اداری در سپاه شد. اما سردار سلیمانی کار عملیاتی را دنبال کرد و در بحث‌های آموزشی پیشرفت کرد و جلو رفت و در نهایت فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله شد. ما هم گاهی که از کار دفتری و اداری سپاه می‌توانستیم اجازه بگیریم، می‌رفتیم و به لشکر می‌پیوستیم. در لشکر ۴۱ ثارالله جایی جز که سردار سلیمانی بود، نمی‌رفتیم، چون به هرحال خیلی ایشان را دوست داشتیم و ایشان هم بسیار محبت می‌کرد و از ما در ستاد استفاده می‌کرد. حالا هر کاری که پیش می‌آمد، می‌گفت و ما هم انجام می‌دادیم.

بعد از پایان جنگ تحمیلی ارتباط شما با سردار سلیمانی چگونه ادامه پیدا کرد؟

پایان جنگ، مصادف شد با اتمام تحصیلات من در دانشگاه و به مهندسی لشکر ۴۱ ثارالله پیوستم. در آنجا سردار سلیمانی یکی از کارهای پراهمیتی که شروع کرد، بحث امنیت­ بخشیدن به شرق کشور بود. پس از برقراری امنیت در شرق کشور، یکی از موضوعات اصلی این بود که افراد منطقه معیشت ندارند. آمد و با ایجاد هماهنگی و همراهی دولت، استانداری و سپاه، مأموریت ویژه‌ای را به مهندسی لشکر ۴۱ ثارالله واگذار کرد تا برای این­ها زمین‌ها را مسطح کنیم، چاه بزنیم، چاه‌­های موجود را برق‌دار کنیم و حتی شرکت تعاونی‌ها را تشکیل دهیم و آن­ها را در شرکت تعاونی آموزش دهیم تا به کار کشاورزی مشغول شوند.

اقدامات عمرانی حاج قاسم/ از آماده‌سازی زمین کشاورزی و احداث اولین موزه دفاع مقدس تا توسعه اعتاب مقدسه عراق

از ابعاد شخصیتی حاج قاسم برایمان بگویید.

 بحث ایجاد امنیت در شرق کشور و آن مؤلفه­‌های حیاتی که سردار سلیمانی هدف‌­گذاری کرد تا امنیت ایجاد شود، خیلی قابل توجه است و باید به آن برسیم. خیلی از ابعاد این شهید بزرگوار، هنوز ناشناخته است. ولی یکی از ابعاد برجسته ایشان که شاید بلوغ آن در موضوع ستاد بازسازی عتبات رخ داده ­باشد، روند ورود ایشان به موضوعات عمرانی است. آن زمان این کار خیلی بزرگ بود. بیش از ۱۰۰ حلقه چاه حفر شد، زمین‌های زیادی مسطح و قطعه‌­بندی شد. شرکت تعاونی‌هایی تشکیل شد که آمدند و شروع به بهره‌­برداری کردند و موجب شد که در آن منطقه یکی از پایه­‌های ناامنی که بحث بیکاری و معیشت بود، از بین رفت.

حاج قاسم همیشه در خط مقدم بود

حاج قاسم اولین موزه دفاع مقدس را هم در کشور راه‌اندازی کرد و شما هم در آن زمان با ایشان همراه بودید. ایده اولیه تشکیل موزه از سردار سلیمانی بود؟

در سال ۷۵ یا ۷۶ بحث موزه جنگ مطرح و قرار شد کنگره سرداران شهید برگزار شود که یکی از پیش­‌نیازهای برگزاری کنگره ۶ هزار شهید استان کرمان، ایجاد موزه دفاع مقدس بود. زمان بسیار کوتاه بود و ما یک سال وقت داشتیم تا آن کنگره برگزار شود. در یک سال می‌خواستیم یک موزه دفاع مقدس بسازیم که همه آن آیتم­‌ها یا همه آن مؤلفه‌­ها یا موضوعاتی را که سردار سلیمانی می‌خواست در آن جای دهیم. این کار، کار آسانی نبود، چون هیچ زمینه‌ای از قبل نداشتیم و کار بزرگی آغاز شده ­بود. ولی اراده ایشان، باعث شد تیم بسیار خوبی فراهم شود و این کار را جلو ببرند.

ایده اولیه موزه دفاع مقدس از سردار شهید قاسم سلیمانی بود. از آن ایده اولیه به موزه دفاع مقدسی رسید که الان در کرمان است. این حس برای من وقتی در پایان چینش در موزه دور می‌زدم، ایجاد شد که تمام دنیا پشت صدام حسین بود و حمایتش می‌کردند و جمهوری اسلامی به تنهایی می‌جنگید. واقعاً موزه معنوی و خاصی است که باید آنجا رفته باشید تا حس من را درک کنید.

پس از ساخت چاه‌هایی برای آبادانی و معاش مردم در شرق کشور، ساخت موزه، موضوع دومی بود که با سردار سلیمانی همراه شدیم. در رابطه با ساخت ­و ساز ما به عنوان مسئولان و مجریان این کار، بزرگ­ترین تلاشمان این بود که زودتر از سردار سلیمانی سر پروژه حاضر شویم، چون منزل ایشان نزدیک بود. نماز صبح را که می‌خواند، می‌آمد سر پروژه. سر پروژه هم که می‌آمد؛ ما باید سر کار حاضر می‌بودیم. این هم یکی از خصوصیات سردار سلیمانی بود، یعنی در هر صحنه‌ای که باید جدی روی آن بحث و کار می‌شد خودش در خط اول، در خط مقدم بود. اصلا فرق نمی‌کرد جنگ باشد، سازندگی باشد، بحث‌های اجتماعی باشد.

درخواست حاج قاسم برای حضور نامجو در ستاد بازسازی عتبات

حکم شما در ستاد بازسازی عتبات از سوی سردار سلیمانی است و به عنوان جانشین ستاد فعالیت دارید. چه شد وارد ستاد بازسازی عتبات شدید؟

فراز پایانی که دوباره با سردار از نزدیک شروع به کار کردیم مربوط به بازسازی و توسعه اعتاب مقدسه بود. آقای جلال­ مآب، رئیس ستاد بازسازی عتبات از من تقاضا کرد که به ایشان برای بازسازی عتبات بپیوندم. من در آستان قدس رضوی مشغول به کار بودم و از کارم هم راضی بودم. وقتی آقای جلال مأب مطرح کرد، من گفتم: «اگر بخواهم بیایم باید با حاج قاسم هماهنگی انجام شود».

چند روزی گذشت. در جلسه‌ای بودیم. بعد از جلسه دیدم شهید پورجعفری چندین­ بار به موبایلم زنگ زده است­. با ایشان تماس گرفتم. گفتم: «چه شده؟ چه کار داری؟» گفت: «کجایی؟» برای اولین ­بار بود که ایشان با عتاب با من صحبت می‌کرد. همیشه با ملایمت صحبت می‌کرد، خدا رحمتشان کند، ولی این دفعه خیلی با عتاب گفت: «کجایی نامجو! چندین ­بار زنگ زدم». من حس کردم از آن طرف تحت فشار بود. گفت: «گوشی» و گوشی را داد دست حاج آقا. حاج قاسم فقط دو کلمه از من پرسید و گفت: «آقای نامجو می‌توانید به کمک آقای جلال­ مآب بروید؟» گفتم: «حاج آقا شما می‌فرمایید چشم». گوشی را گذاشتم و زنگ زدم به آقای خاکسار، قائم مقام آستان قدس رضوی. گفتم: «حاج آقای سلیمانی از من چنین درخواستی کرده‌ است». ایشان هم که از شاگردان حاجی است، گفت: «اگر ایشان گفته­ ما تابعیم، بروید شما» و این‌چنین شد که در ستاد بازسازی عتبات مشغول شدم.

استقبال سردار سلیمانی از کمک ستاد به مردم ایران، منطقه و حتی جهان در بروز بحران‌ها

سردار سلیمانی به ستاد بازسازی عتبات که خودش بنیان گذاشته بود، اهمیت خاصی می‌داد. آخرین دیدار شما با سردار چه زمانی بود و چه توصیه‌هایی درباره این ستاد مردمی داشت؟

آخرین دیدار من و حاج قاسم مربوط می­‌شود به حدود چند ماه پیش از شهادت‌شان. ایشان نکات بسیار مهمی را مطرح کردند. سردار از ما خواست که ستاد بازسازی عتبات عالیات همچنان یک ستاد مردمی بماند. یکی از موضوعاتی که روی آن با سردار بحث شد، این بود که گفتیم الان باید از نظر ساختار سازمانی، وضع ستاد روشن باشد. شهید سلیمانی با صراحت اعلام کرد که این ستاد، نهادی مردمی است که نظام خواسته برای بازسازی عتبات عالیات ایجاد شود.

نکته بعدی که سردار اشاره کرد در حقیقت پاسخ به سؤال ما بود. ما از ایشان پرسیده­ بودیم که آینده مدنظر شما برای ستاد عتبات چیست؟ پیشنهاد ما این بود که ستاد عتبات بتواند در آینده برای کمک به سیل‌زدگان، زلزله‌زدگان و حوادث­ دیدگان کل جامعه اسلامی در وهله اول و بعد در تمام دنیا اقدام کند. یعنی بتواند کمک­ رسانی، امداد و ساخت­ و ساز برای این‌­گونه حوادث انجام دهد. ایشان استقبال کرد و گفت: «شما می‌توانید در اساسنامه‌تان این را پیش‌بینی کنید و بگنجانید و من هم استقبال می‌کنم از این امر که ستاد بتواند یک هویت بین­‌المللی در رابطه با این موضوع داشته ­باشد». ایشان حتی این اجازه را هم به ما داد که روی این موضوع کار کنیم.

موضوع دیگری که از ایشان پرسیدیم راجع به موضوع اربعین بود. ایشان به صراحت اعلام کرد که با توجه به بررسی‌هایی که به عمل آورده، اربعین هم باید زیر نظر ستاد بازسازی عتبات باشد و آنچه که ایشان در رابطه با نگاه دیگری که برای تشکیل یک ستاد برای موضوع اربعین داشت، گفت: «من آن را فقط به موضوع سیل و زلزله یا حوادثی از این­گونه کارها اختصاص می‌دهم». البته ما باید این­ها را تبیین کنیم و جلو ببریم. ایشان از ابتدای مسؤولیت، نگاه عمرانی، سازندگی و نگاه ایجاد زیرساخت‌­های عمده برای کارهای بزرگ را همیشه داشت. بعد گویی بلوغ این کار رسید به کارهای بزرگی که در عراق به ­عنوان توسعه حرم مطهر حضرت علی (ع) و توسعه حرم مطهر حضرت امام حسین (ع) صورت گرفت که دو صحن بسیار بزرگ و اثرگذار، ماندنی و تاریخی به نام صحن حضرت زهرا (س) در نجف اشرف و صحن زینب کبری (س) در کربلای معلی ساخته ­شد.

ستاد پشتیبانی‌کننده سازندگی به یک ستاد مهندسی کار بازسازی تبدیل می‌شود

پس از شهادت سردار سلیمانی برخی تصور می‌کردند که ستاد بازسازی عتبات نیز ضعیف و پس از مدتی منحل می‌‍‌شود که در بیانیه‌ای ستاد عنوان کرد که «پرچمی حاج قاسم برافراشته را زمین نمی‌گذاریم». شما چه آینده‌ای برای ستاد بازسازی عتبات پیش‌بینی می‌کنید؟

شاید یکی از اصلی‌ترین کارهایی که می‌شود در دستور کار گذاشت، این باشد که ستاد بازسازی عتبات عالیات که اول بر اساس یک ستاد پشتیبانی ­کننده سازندگی بوده ­است، تبدیل به یک ستاد مهندسی کار بازسازی شود. این الان در دستور کار قرار دارد و خیلی از کارهایش جلو رفته، ولی باید گام‌­های مهم دیگری در رابطه با این موضوع برداشته ­شود تا به ترازی از موفقیت برسیم. تلاش در این زمینه است و می‌­تواند راهی را که آغاز شده، پایدار کند و ادامه دهد. این موضوع هم وقتی رخ می­‌دهد که ما به یک بلوغ مهندسی در حیطه بازسازی عتبات برسیم و اموری را انجام دهیم که ارتباط بین گذشته و آینده را برقرار کند.

ما به­ عنوان ستاد بازسازی عتبات که اربعین را از نظر اسکان و تغذیه با مشارکت عراقی‌ها اداره می‌کنیم و این را با قوت بالایی ساماندهی و سازماندهی می‌کنیم. بیش از ۱۵۰۰ موکب داریم که ذخایر بسیار ارزشمندی برای نظام جمهوری اسلامی است. این­ها خودش می‌تواند مثل آن چیزی که سپاه پاسداران برای نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرد، سرچشمه‌ای باشد. هر کدام از این­ها می‌تواند مانند یک سپاه پاسداران تربیت شود، سازماندهی شود و رشد پیدا کند تا قادر به ارائه خدمات مؤثر باشند و ستاد در این زمینه حرکت خواهد کرد.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۲۱
دی

ناگفته‌های مسئول ستاد بازسازی عتبات شهر بلد از رشادت‌های حاج قاسم در محاصره سامراء

روزنامه کیهان/ خبرنگار: ایرج نظافتی- شهر بلد در جنوب استان صلاح الدین عراق و شمال بغداد واقع شده و شاهراه اصلی به سامراء از این منطقه می‌گذرد و یکی از معبر‌های مهم در نبرد با داعش و تکفیری‌ها محسوب می‌شد. «حاج موسی اسماعیلی» مرد پرجاذبه و پای کار نظام و انقلاب که نام او با سامراء و بلد و استان صلاح‌الدین عراق عجین است هم اکنون مسئولیت ستاد بازسازی عتبات را در این منطقه برعهده دارد. روز‌ها و شب‌هایی که داعش آرامش را بر زائران و مجاوران سه امام شیعیان حرام کرده بود، او در حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام شاهد عینی نبرد‌های بی‌امان مدافعان حرم با تکفیری‌ها بود.

حاج موسی اسماعیلی و همکارانش در ستاد، آن روز‌ها به جای بیل و کلنگ و بازسازی حرم، ناچار اسلحه به دست گرفتند و در نیمه خرداد ۱۳۹۳ رشادت‌های سردار شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس را در عملیات بزرگ سامرا- نصر الکبیر - شاهد بودند.اهل سنت به سردار سلیمانی می‌گفتند: شما مدافعان واقعی ما هستید
ورود حاج قاسم و ابومهدی به همراه نیروهایشان به قلب محاصره در حرم عسکریین، بارقة امیدی برای مردم آن منطقه در مقابله با تکفیری‌های داعش و بوسه حاج موسی اسماعیلی بر پیشانی این دو شهید بزرگوار، تقدیر و تشکری از آن‌ها بود.
باید روایت تاریخی این عملیات را به درستی بازگو کرد تا زائرانی که اکنون با خیال راحت و در امنیت کامل به زیارت امامان شیعه در عراق می‌روند بدانند در راه این امنیت چه عزیزانی که از جان خود گذشتند و چه رشادت‌هایی صورت گرفته است.
گفت‌وگوی ما با حاج موسی اسماعیلی درباره محاصره حرمین امامین عسکریین علیهم‌السلام و نقش سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در مبارزه با تکفیری‌های داعش را در ادامه می‌خوانید.
* حاج آقا اسماعیلی ضمن تشکر از اینکه گفت‌وگوی ما را پذیرفتید، لطفاً برای‌مان از حاج قاسم بگویید؛ نحوه ارتباط شما با ایشان و فعالیت‌های ایشان در منطقه شمال عراق...
بسم‌الله الرحمن الرحیم، ابتدا درود می‌فرستیم به روح بلند شهدای مقاومت خصوصاً حاج قاسم و ابومهدی المهندس و دیگر عزیزانی که عاشقانه در راه خدمت به حرمین شریفین از جان و مال و هستی خود گذشتند و عاشقانه در رکاب سردار دل‌ها به مبارزه با تکفیری‌ها در این منطقه پرآشوب پرداختند.
بنده توفیق داشتم سال‌هایی را تحت امر ایشان باشم. به‌هرحال، حتماً آگاه هستید و می‌دانید که مسئولیت عالی ستاد بازسازی اعتاب مقدسه عراق و معمار و طراح اصلی آن خود سردار سلیمانی بودند. شاید بخشی از مردم این آگاهی را نداشته باشند و فقط بُعد نظامی سردار سلیمانی و فرماندهی‌اش در جنگ‌ها با داعش را در خاطر داشته باشند؛ درصورتی‌که ایشان بنیان‌گذار اولیه و اصلی ستاد بازسازی عتبات عالیات بودند.
* با توجه به مشغله‌های فراوانی که سردار سلیمانی در ابعاد مختلف نظامی در مقابله با تکفیری‌ها در عراق و سوریه وافغانستان و لبنان و یمن داشتند آیا نظارت مستقیم ایشان بر کار ستاد بازسازی مانعی برای انجام فعالیت‌های نظامی ایشان در منطقه نبود؟
به نکته خوب و مهمی اشاره کردید، به‌رغم همه مشغله و مشکلاتی که ایشان در هدایت نهضت‌های آزادی‌بخش جهان اسلام در اقصی نقاط کشور‌های منطقه داشتند، این مانع نمی‌شد که ایشان نگاه و توجهش نسبت به مأموریت ستاد بازسازی و روند این فعالیت‌ها کاسته شود.
به جد مسائل را دنبال می‌کرد و آن‌چنان نقاط ضعف، نقاط قوت و اصلاح راهکار‌ها را در جلسات مختلف به‌عنوان راهبرد فعالیت‌های ستاد بازسازی به مسئولان ستاد پیشنهاد می‌داد که خود مدیران ستاد کراراً می‌گفتند: ما آن‌قدر واقف نبودیم که ایشان نظارت دقیق و لحظه‌ای روی فعالیت‌های ستاد بازسازی، آن‌هم با این گستردگی فعالیت، با آن ظرافت‌ها و این حجم مأموریت‌ها و نیرو‌های تخصصی دارند.
باید به عرض شما برسانم ما بعد از قرن‌ها فعالیت‌هایی را در اعتاب مقدسه شاهد بودیم که عنایت الهی بود و این توفیق نصیب سردار سلیمانی شد، چون خداوند به نیت‌ها پاداش می‌دهد. اخلاصی که در سردار سلیمانی بود، باوری که نسبت به اهل بیت مظلوم ما علیهم‌السلام در دل سردار سلیمانی بود، به ایشان کمک می‌کرد که بتواند کار‌های بزرگ و ارزشمند و ماندگار انجام دهد. لازمه آسودگی زائران در حین زیارت و بهره‌برداری معنوی، توسعه فضای متناسب با حجم عظیم زائران برای رفاه زوار و تهیه و تجهیز خدمات در زمینه اسکان، بهداشت و تغذیه بود.
* در مورد سامراء و مرقد مطهر امامین عسکریین علیهم‌السلام شهید سلیمانی توجه ویژه‌ای داشتند، علت آن را در چه می‌بینید؟
یکی از نقاطی که خیلی توجه سردار سلیمانی را به خود معطوف کرده بود، حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام در دورترین نقطه از سرزمین عراق بود. ما به برادران اهل سنت ارادت داریم و علاقه‌مند هستیم، خط حائل ما بین برادران شیعه و برادران اهل سنت، یک خط باریک بسیار بسیار کوچکی است که در پوشش اخوت، برادری و مهرورزی می‌توان مشکلات را حل کرد. شکافی را قرن‌هاست استکبار جهانی بین برادران شیعه و اهل سنت ایجاد کرده است. دشمن توانسته از این فقدان و خلأ و شکاف استفاده کند، لذا توجه سردار سلیمانی به منطقه سامراء به‌خصوص حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام جلب شد و تعصب ویژه‌ای نسبت به آن مکان داشتند.
* با توجه به این‌که در عراق، شکاف شیعه و سنی و شکاف‌های قومی و قبیله‌ای فعال است، آیا چنین منطقه بحرانی می‌تواند خودش نقطه حل بحران باشد؟
بله، دقیقاً همین‌طور است. خواست حکام جور این بوده که مانع ارتباط مردم با امام معصوم (ع) بشوند، غافل از این‌که شاید در واقع اراده الهی بر این بوده که به این مضجع شریف، برکت بدهد و روزی که فاصله بین شیعه و سنی اتفاق خواهد افتاد، همین‌جا با اراده خداوندی نقطه وحدت خواهد شد.
ابوبکر البغدادی با همه قوای تازه‌نفسی که داشت، در آستانه نیمه شعبان به حرم امامین عسکریین (ع) حمله کرد و تا صبح با همه قوا موفق نشدند که وارد چهار دیواری حرم مطهر بشوند. به‌عنوان یک شاهد عینی عرض می‌کنم، از میزان قوای نظامی در داخل حرم، تا حدود رینگ صد متری حرم مطلع بودم که چه نیرو‌هایی مدافع حرم بودند. قبل از عملیات، داعشی‌ها چه تبلیغات و تهدید‌هایی را انجام می‌دادند که «حرم را تخلیه کنید، درغیراین‌صورت اگر ما وارد بشویم، سر از تن‌تان جدا می‌کنیم و چه‌ها می‌کنیم.» حتما می‌دانید که آن زمان نیرو‌های داعش، یکی پس از دیگری، شهر‌های شمال عراق را تصرف می‌کردند، یعنی در جنگ نظامی شهر‌های عراق را تصرف نکردند، با فریب و نیرنگ و استفاده از تهدید و واسطه‌گری با شعار‌های فریبنده آمدند شیوخ و عوامل و عناصر اصلی را فریب دادند و به همین صورت وارد شهر‌ها شدند، و حتی مسأله حادثه دلخراش ورود تکفیری‌ها و تسخیر تکفیری‌ها در پایگاه اسپایکر عراق هم با همین ترفند‌ها بود.
* با توجه به بافت سامراء که اهل سنت غلبه دارند، چرا تبلیغات داعش منجر به سقوط شهر نشد و حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام به تصرف تکفیری‌ها در نیامد؟
اهالی سامراء دلشان با اهل‌بیت (ع) بوده و هست. من این را شهادت می‌دهم و این را با همه وجودم لمس کرده‌ام. سال‌هاست اهل سامراء از قِبَل وجود نازنین اهل‌بیت (ع) رزق می‌بردند. وقتی با شیوخ و با بزرگان اینجا صحبت می‌کردیم و خود شما در دیدار و جلسه‌ای شاهد بودید، به طریقی این داعشی‌ها را لعن و نفرین می‌کردند و می‌گفتند که زمانی که امنیت بود زندگی ما، شرافت ما، عزت ما، رونق ما، معیشت ما، به برکت وجود امامین عسکریین (ع) بود و مردم شهر اوضاع معیشت‌شان بسیار عالی بود. مغازه‌ها و رونق و آبادانی شهر سامراء همه به برکت وجود امامین عسکریین (ع) بود. فرزندانشان که متولد می‌شدند را با آوردن در حرم مطهر ایشان به وجود مقدس امامین عسکریین (ع) متبرک می‌کردند. اهل سنت در صحن نرجس خاتون (س) حوزه علمیه داشتند. نماز اقامه می‌کردند. درس می‌گفتند. حدیث می‌خواندند. من در هیچ جای شهر سامراء نشنیدم و ندیدم که آن‌ها بخواهند به، ولی نعمتشان جسارت کنند یا کفران نعمت کنند یا نکته‌ای منفی درخصوص این بزرگواران مطرح کنند.
* شما در آن مقطع رئیس‌ستاد بازسازی عتبات در سامراء بودید؟
بله، بنده در آن مقطع در سال ۹۳ مسئول ستاد عتبات سامراء بودم و این صحنه‌ها را شاهد بودم؛ یعنی ۲۰ روز قبل از عملیات داعش، شاید بگویم این تبلیغات و شایعات و فشار‌های جنگ روانی به داخل حرم و به نیرو‌های مدافع حرم و به خادمان حرم و حتی زواری که از اطراف می‌آمدند، منتقل می‌شد.
* عملیات بزرگ سامراء یکی از موفقیت‌های بزرگ سردار سلیمانی و نیرو‌های بسیج مردمی عراق در سال ۱۳۹۳ شمسی بود، در این باره توضیح بفرمایید؟
عملیات چند جانبه فتنه داعش در منطقه شمال عراق، در آستانه ۱۴ خرداد ۹۳ در شهر سامراء آغاز شد و اصل اهداف تکفیری‌ها به سرکردگی آمریکا، تصرف حرم امامین عسکریین (ع) بود.
* شما آن زمان در سامراء حضور داشتید؟
من فکر کنم دوم شعبان برابر هشتم یا نهم خردادماه ۱۳۹۳ برای انجام امور هماهنگی به ایران آمدم و قبل از این‌که عملیات داعش در سامراء آغاز شود، در ایران بودم. صبح پنجشنبه ۱۵ خرداد بود که به من زنگ زدند که سامراء سقوط کرده‌است! گفتم: «نه، من تا دیشب خبر دارم، چنین اتفاقی نیفتاده و مشکلی در سامراء وجود ندارد.» گفتند: «نه، سامراء سقوط کرده!» امکان تماس هم نبود. ما خوشبختانه تلفن ماهواره‌ای در سامراء کار گذاشته بودیم که اگر در هر صورت که اینترنت‌های عراق قطع شوند، بتوانیم از ایران، مستقیم تماس بگیریم و کارهایمان را انجام بدهیم. من با آن تلفن تماس گرفتم و از جانشین خود در سامراء پرسیدم که وضعیت چطور است. ایشان گفت: «بله، ساعت دو و نیم دیشب حمله شد و داعشی‌ها تا اطراف حرم آمدند و درگیری به‌شدت ادامه دارد، ولی الان قوای نظامی هم آمده‌اند و درگیری‌ها پراکنده است.» من همان ظهر پنجشنبه ۱۵ خرداد بلافاصله هماهنگ کردم و برایم بلیت گرفتند و ساعت هشت شب ۱۵ خرداد از فرودگاه امام وارد فرودگاه بغداد شدم و به کاظمین آمدم تا به سامراء بروم.
* مگر محاصره نبود؟ چطور می‌خواستید خودتان را به سامراء برسانید؟
بله، راه‌ها همه بسته بود. با سردار سلیمانی ارتباط گرفتم، ایشان همیشه در میدان نبرد و خط مقدم بود، حاج قاسم یک ستون نظامی زرهی گرفتند تا ما بتوانیم همراه نماینده آیت‌الله‌العظمی سیستانی و امام حرم کاظمین (ع) وارد منطقه بشویم. هرچه‌قدر ما پیشروی کردیم، نیرو‌هایی که پیش‌قراول بودند، برمی‌گشتند و می‌گفتند منطقه کلاً تصرف شده‌است! یکی از نیرو‌ها فرد خیلی شجاعی بود؛ خیلی تلاش کردند که این ستون را به سمت سامراء حرکت دهند و از این منطقه عبور کنند، ولی موفق نشدند. چون داعشی‌ها به جاده بغداد به سامراء کاملاً مسلط بودند و به شدت منطقه زیر آتش آن‌ها بود. ایشان، جهت ستون را به سمت فرودگاه بغداد تغییر دادند و با هماهنگی‌ای که با دفتر نخست‌وزیری عراق انجام دادند، قرار شد ما را به‌عنوان نیرو‌های عراقی همراه نیرو‌های نظامی عراقی به سامراء منتقل کنند. بعد ما وارد فرودگاه سامراء -که نزدیک شهر بلد و یکی از پایگاه‌های مهم و پروازی آمریکاست- شدیم. با هواپیما که از بغداد به سمت سامراء می‌آمدیم، کاملاً این مسیر جاده کاظمین به سامرا را می‌دیدیم، تمام این برجک‌ها، نگهبانی‌ها و ایست و بازرسی [سیطره]هایی که در منطقه بوده، همه منفجر شده‌بودند؛ کلیه خودرو‌هایی که متعلق به نیرو‌های ارتش عراق و پلیس عراق بودند در منطقه همه را آتش زده‌بودند، و همه استحکامات به‌دلیل اتصال قوای تکفیری از چپ و راست جاده یا به‌اصطلاح نظامیان می‌گویند لجمن‌های چپ و راست، این‌ها به هم اتصال پیدا کرده بودند، این قوا را کلاً پرس کرده بودند و همه را به تصرف خود درآورده و خیلی‌ها را به شهادت رسانده بودند. شرایط حاکی از این بود که وضعیت سامراء بسیار بسیار خطرناک شده؛ یعنی منطقه شمال عراق سقوط کرده، چون این جاده و این اتفاقات هم حاکی از همین بود. این‌ها را ما بعینه می‌دیدیم. پس از فرود در فرودگاه بلد در دقایق مانده به اذان صبح با یک فروند هلی‌کوپتر توپ‌دار به سمت سامراء آمدیم که در محل میدان ورودی حرم امامین عسکریین، با آتش دشمن که از هر طرف می‌زدند، مواجه شدیم و تیرانداز‌های داخل هلی‌کوپتر هم متقابلاً پاسخ می‌دادند. ما در این وضعیت و شرایط بسیار سخت وارد محوطه حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام شدیم. همه خیلی خوشحال بودیم که خود را به داخل فضای حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام رساندیم، این حضور ما و جمعیتی که به همراه داشتیم و پس از آن هلی‌برد‌هایی که ارتش عراق و هوانیروز عراق انجام می‌داد، قوای جدید را وارد حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام می‌کردند که نیرو‌ها وارد حرم شدند. همه جا به غیر از حرم مطهر تا شعاع ۲۰۰ متری یا ۱۰۰ متری، در تصرف نیرو‌های داعش بود و هم‌چنان حرم را نشانه می‌گرفتند و به شکل‌های مختلف با استفاده از نیرو‌های انتحاری که ملبّس به یونیفورم نظامی بودند، از هر طرف می‌آمدند خودشان را به حرم نزدیک کنند. یعنی وضعیت ما در آن شرایط این‌طور بود که در‌های صحن حرم را به روی خودمان بسته، و داخل صحن بودیم، بیرون این در‌ها دیگر امن نبود. همین محلی که الان کفشداری هست و زوار می‌آیند و جزو محدوده فضای حرم شده، این منطقه دیگر امن نبود و ما بایستی در‌ها را می‌بستیم تا داخل صحن باشیم. داعشی‌ها خودشان را برای عملیات انتحاری به در و دیوار حرم می‌زدند و متلاشی می‌شدند! دست و پاهایشان می‌افتاد. وضعیت بسیار سخت و دشواری بود.
* حال و هوای حرم در شب و روز حمله داعش در نیمه خرداد ۱۳۹۳ و مقاومت مدافعان حرم را توضیح بدهید.
شب هشتم شعبان که اگر اشتباه نکنم مصادف می‌شد با ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، هجمه‌ای از سه جناح در نیمه‌های شب، با استفاده از اصل غافلگیری توسط تکفیری‌ها به سمت حرم آغاز شد و هرچه در توان داشتند و هر آتشی که تهیه کرده بودند به میدان کارزار آوردند. با همه سلاح‌های پیشرفته‌ای که داشتند و با حملات خمپاره‌ای، و مرکزیت حرم، قبه امامین عسکریین (ع) را نشانه گرفتند. در واقع، اصل هدف، مرکزیت حرم امامین عسکریین (ع) بود. خصوصاً گواه محکم‌تر این‌که در حمله سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ هم ما دیدیم که چه طور و با چه ترفندی آن فتنه را آغاز کردند و آن اعتراضات را ایجاد کردند. پشت اعتراضات هم وارد حرم شدند و آن بمب‌گذاری‌ها را انجام دادند و حرم امامین عسکریین (ع) را با خاک یکسان کردند و آن صحنه دلخراش را برای عموم مسلمین جهان خلق کردند. خب پس این‌ها هدفشان درواقع کوبیدن و از بین‌بردن کامل حرم بود، ولی مقدم بر آن، این بود که قصد داشتند حرم را تصرف کنند و به عنوان نقطه ضعف و گروکشی، بتوانند از آن در مذاکرات‌شان استفاده کنند و بتوانند آن اهدافی را که از این حضور و تصرف حرم امامین عسکریین (ع) دارند، راحت‌تر محقق کنند!
* سردار سلیمانی پیش‌بینی نمی‌کرد که حرم امامین عسکریین (ع) می‌تواند هدف بالقوه خراب‌کاری باشد؟
اتفاقاً خودی‌ها می‌گفتند حرم قابل نفوذ و تصرف است. یعنی ما از سنگر‌های خودمان، حفاظت می‌کردیم، اما از نقاط ضعف و قوت خود نیز کاملاً مطلع بودیم و می‌دانستیم احتمال تصرف حرم جدی است. نیرو‌های عراقی مدافع حرم دفاع می‌کردند و ما هم از اقدام‌های خودمان مطلع بودیم و تصور ما همین بود که داعشی‌ها می‌آیند حرم را تا ساعتی بعد تصرف کنند و تقریباً تصرف حرم قطعی بود.
* نیرو‌های ستاد بازسازی هم در آن مقطع حضور داشتند؟
بله. نیرو‌های ستاد داخل حرم بودند و همه نیرو‌ها را به‌خاطر شلیک خمپاره‌ها، وارد زیرزمین سرداب مقدس کرده بودیم، چون مقر اداری و اسکان ما، همه کانکس‌ها و کاروان‌های چوبی و آلومینیومی بود؛ لذا با توجه به بارش خمپاره‌ها و گلوله‌ها گفتند که ما نیرو‌ها را به سرداب مقدس ببریم، جان‌پناه بگیرند و آن‌جا بمانند. نیرو‌ها ماندند تا نزدیکی‌های طلوع فجر که هوانیروز عراق بالاخره پشتیبانی کرد و داعشی‌ها را کمی به عقب راند. آن ساعت‌ها بر ما چه گذشت خدا می‌داند و بس! حرم وضعیت نابسامانی داشت و این حملات هم آثارش را گذاشته بود. ناامنی کاملاً مشهود بود. خبر‌ها به مرکزیت بغداد می‌رسید، از بغداد هم تلاش می‌کردند که فعالیت‌هایی را انجام بدهند.
باز هم جالب است عرض کنم تا قبل از این هجوم داعش به جهاتی و به دلایلی، منع کرده بودند که نیرو‌های خادم به دفتر کار ستاد بازسازی عتبات رفت‌وآمد کنند. می‌گفتند حساسیت است، چون اهل سنت این اطراف زیاد هستند و اگر ببینند ما با شما این‌جوری ارتباط داریم تأثیر منفی می‌گذارد! منع کرده بودند و نسبت به بعضی از رفتارهایشان با ما محدودیت داشتند، عملاً ما می‌دیدیم. یعنی ماه‌ها بود، شاید بگویم سال‌ها بود این روحیات را می‌دیدیم که اگر کسی فارسی هم صحبت می‌کرد به او نسبت همراهی با ایران می‌دادند! شرایط حتی داخل حرم مطهر هم تنگ و جو در دست دشمن بود. تا آن لحظه که گلوله‌باران و حمله آغاز شد هیچ احدی جرأت نداشت بیاید به سمت دفتر کار ما، ولی بچه‌های ما با همان شور و حال در دفتر آمد و شد داشتند. تا پاسی از شب، یعنی تا صبح بیدار می‌ماندیم، چون خمپاره‌هایی که عبور می‌کردند بعضاً قبل از چهار دیواری حرم به سمت صحن حضرت نرجس خاتون، همان‌جا سقوط می‌کردند، یا دقیقاً بالای سر ما در محوطه کفشداری اصابت می‌کردند و شهدایی را هم از ما گرفتند. این حملات سبب می‌شد که ما بیدار بمانیم، چراغ اتاق ما هم همیشه روشن بود و سبب می‌شد خود مهندسین و خادمان حرم به دفتر ما می‌آمدند. من این را خدای‌ناکرده نه به‌عنوان یک نقطه ضعف بخواهم عرض کنم، این یک معجزه بود، یک عنایت بود که این اتفاقات پیش بیاید و دل‌های ما و دل‌های مسئولان شیعه و دل‌های خادمان حرم را به هم نزدیک‌تر بکند. بین برادران شیعه ایرانی و شیعه عراقی بیشتر ایجاد علقه و محبت کند. روی ما هم این تبلیغات سوء، اثرگذار بود؛ لذا این‌ها اتاق ما می‌آمدند. دلیل بر ضعف دوستان عراقی ما نیست، ولی واقعاً آن سوی میز من نشسته بودند و می‌گفتند که سردار سلیمانی کی می‌خواهد بیاید؟ این‌ها آوازه سردار سلیمانی را در منطقه شنیده بودند. از اینجا استارت این موضوع می‌خورد، یعنی همگی التماس می‌کردند، می‌گفتند: «کی سلیمانی می‌خواهد بیاید وارد منطقه بشود؟ کی می‌خواهد ما را نجات بدهد؟ کی می‌خواهد بیاید برای مقابله با اینها؟» این خواست نیرو‌های مستقر در حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام و خادمین و مهندسین حرم و مسئولین عراقی بوده که به ما می‌گفتند: «شما این‌جوری اطلاع‌رسانی کنید که سردار سلیمانی بیاید ما را از این وضعیت نجات بدهد.» گفتیم: «سردار سلیمانی در منطقه حضور دارد، ما اطلاع داریم، ایشان دارد فعالیتش را انجام می‌دهد، به زودی ایشان وارد حرم می‌شوند، ایشان حضور دارند، ما نمی‌توانیم اعلام کنیم کدام نقطه هستند، ایشان کاملاً به موضوع احاطه دارند و دارند فعالیت‌ها و اقداماتی انجام می‌دهند... ایشان ورود می‌کند نگران نباشید.»
* چه زمانی و به چه شکلی سردار سلیمانی وارد عمل شدند؟
هفدهم خرداد شاهد حرکت یک ستون محدود سردار سلیمانی با استفاده از نیرو‌های قدس و سپاه بدر بودیم. از راه زمینی، همین مسیر کاظمین به سامرا را با چه مشقتی آمدند. کل این مسیر، جاده‌ها را داعشی‌ها با انفجار‌هایی مثل اژدر بنگال از وسط قیچی کرده بودند و برش داده بودند که هیچ خودرویی قادر به عبور از این شکاف‌ها نباشد و ایجاد تأخیر بکنند و این ماشین‌ها از حاشیه بروند، حاشیه را هم تله‌گذاری کرده بودند. همه این اتفاقات را حاج قاسم در این مسیر می‌بینند و با آن شجاعت کامل، مجروحیتی را هم متحمل می‌شوند و با مشقت بسیار زیاد و درگیری‌های خیلی شدید، خود را رساندند. در آستانه اذان مغرب بود که سردار سلیمانی و گروهش به تقاطع بلد، همان ۵۰ کیلومتری سامراء می‌رسند، ولی، چون دیگر به شب رسیده بودند آمدن به سمت سامرا توأم با ریسک بسیار بالایی بود. روی این اصل، ایشان تصمیم می‌گیرند که این ستون، شب را به سمت بلد بروند و در شهر بلد بمانند و روز بعد به سامرا بیایند. جالب این است که همان شب شهر بلد- که تنها شهر شیعه‌نشین در استان صلاح‌الدین عراق است- در محاصره کامل داعشی‌ها بود! اصل پایگاه تکفیری‌ها و داعشی‌ها در منطقه «عزیز بلد» بود و این منطقه، منطقه بسیار پوشیده‌ای است. در این مناطق پوشیده، بنا‌ها و ساختمان‌های مستحکمی از قبل ساخته بودند. همه این ساختمان‌ها با هزینه‌ها و پول‌های خاص و دلار‌های نفتی آل‌سعود بود، یعنی با هدف، این بنا‌ها و این خانه‌های مستحکم را به‌صورت ویلایی و امثالهم در مناطق پوشیده می‌سازند و این خانه‌ها محل استقرار و هماهنگی خود نیرو‌های داعشی بود و سازمان‌دهی‌شان در آن منطقه انجام می‌شد؛ لذا این‌ها می‌دانستند بزرگ‌ترین مانع برای تصرف شهر سامرا، شهر بلد است. اکثریت خادم‌ها و نیرو‌هایی هم که در طول این سال‌ها در سامراء مشغول به کار بودند، از شهر بلد می‌آمدند. این‌ها قصد شبیخون و قتل عام مردم بلد را داشتند و در آن شب، کل شهر بلد از چند جبهه و از چند جناح در محاصره شدید بود و این‌ها بایستی تا پاسی از شب، این عملیات شبیخون را انجام می‌دادند. سردار سلیمانی که به‌دلیل تاریکی شب، تغییر موضع می‌دهند، داعشی‌ها فکر می‌کنند که لو رفته‌اند و به نیرو‌های داعشی محاصره‌کننده در منطقه اطلاع می‌دهند که لو رفته‌اند و ستون سردار سلیمانی به سمت آن‌ها می‌آید! حتی نام سردار سلیمانی لرزه بر اندام داعشی‌ها می‌انداخت، از همین‌جا ناخواسته تیراندازی داعشی‌ها به سمت ستون سردار سلیمانی شروع می‌شود و در کل شهر بلد از جهات مختلف، این صدای تیراندازی و درگیری‌ها شنیده می‌شود و تا ساعاتی از صبح ادامه دارد. در این هنگام مردم متوجه قضیه می‌شوند و از هر سو وارد میدان درگیری می‌شوند و با هر ابزار و سلاحی که در اختیار داشتند به کمک نیرو‌های سپاه بدر، نیرو‌های حشدالشعبی و سردار سلیمانی آمدند و نیرو‌های داعش را قتل عام کردند!
* ظاهراً داعش در آن واقعه هم تلفات زیادی داده بود؟
بله، تلفات بسیار سنگینی را آن شب از داعشی‌ها گرفته بودند. در واقع اساس داعش در آن‌جا ضربه بسیار مهلک و غیرقابل جبرانی می‌خورد؛ لذا روز بعد تا اذان ظهر، سردار سلیمانی سازمان‌دهی مجدد نیرو‌های حشدالشعبی در شهر بلد را انجام می‌دهد و نیرو‌ها سازمان‌دهی می‌شوند، اطراف فرودگاه و مناطق «عزیز بلد» و مناطق آلوده را پاکسازی می‌کنند و رینگ نظامی‌شان را باز می‌کنند. نیرو‌های سردار سلیمانی بعد از اذان ظهر به سمت سامراء حرکت می‌کنند. روز بعد، پس از اذان ظهر با ستون به سمت شهر سامرا حرکت می‌کنند و با درگیری‌هایی که در منطقه بوده، خودشان را به حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام می‌رسانند. حضور سردار سلیمانی بارقه امیدی بود در دل نیرو‌های مدافع حرم، نیرو‌های نظامی، نیرو‌های پلیس، خادمین حرم، زوار داخل حرم و نیرو‌های کار که در محاصره بودند. آن‌ها یک جان تازه گرفتند و واقعاً یک انرژی مضاعف دست داد. همین که نام سردار سلیمانی وارد حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام شد، خبر بلافاصله به داعشی‌های اطراف حرم هم رسید و دیدیم در پیام‌ها و صفحات مجازی، سردار سلیمانی را تهدید می‌کنند که اگر ایشان حرم را ترک نکند، ما حرم را گلوله‌باران و با خاک یکسان می‌کنیم!
* سردار سلیمانی در آن عملیات دقیقاً چه زمانی وارد حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام شدند؟
در آستانه اذان مغرب بود. من متوجه حضور ایشان نشدم. گفتند که نیرو‌های سپاه بدر، نیرو‌های حشدالشعبی، گروه‌های مختلف، نیرو‌های صدر، نیرو‌های کتائب و سایر نیرو‌های مردمی هم ایشان را همراهی می‌کردند. در آستانه اذان مغرب بود و به یکی از همکاران گفتم که اگر چفیه داریم، وقت نماز، به دوستان حشدالشعبی و نیرو‌های سپاه بدر بدهیم. در حال توزیع چفیه‌ها بودم، دانه‌دانه این چفیه‌ها را در صف اول نماز روی شانه این عزیزان می‌گذاشتم، رسیدم به ابومهدی المهندس، ایشان را از قبل می‌شناختم و در فرودگاه ایشان را می‌دیدم، پیشانی ایشان را بوسیدم و به ایشان خیر مقدم گفتم، ولی هنوز نمی‌دانستم سردار سلیمانی هم در این جمع حضور دارند. به نفرات بعدی که رسیدم، چفیه را گذاشتم، دیدم سردار سلیمانی هم هست! به جهات امنیتی رعایت کردم و چیزی اعلام نکردم. پیشانی ایشان را بوسیدم و گفتم: «سردار خیلی خیلی خوش آمدی به بیت آقا امام زمان (عج). دل ما را شاد کردی، دل آقا امام زمان (عج) را شاد کردی.» به همین ترتیب چفیه‌ها را به همه رزمنده‌های سپاه بدر و حشدالشعبی هدیه کردم. بعد از اقامه نماز، گزارش‌هایی از وضعیت موجود در این‌جا را محضر ایشان تقدیم کردم. برای بنده توفیق بود که همه امکانات موجود مثل تلفن‌ها، اینترنت‌ها، تلفن‌های عراقی و سایر امکانات رایانه‌ای، تمامی اتاق‌ها و مقر‌ها را در اختیار ایشان بگذارم. نیرو‌هایی اعم از نیرو‌هایی که از لبنان، سوریه و غزه آمده بودند، عزیزانی از بچه‌های حشدالشعبی، فرماندهانی از قوای نظامی در معیت ایشان بودند. ما همه امکانات‌مان را در اختیارشان قرار دادیم و ایشان سازمان‌دهی کرد تا این فعالیت‌ها بتواند در آن‌جا شکل بگیرد. از آن‌جا دیگر سردار سلیمانی در گوشه‌ای از صحن در همان فضای آزاد مستقر شد که یک قوت قلب و یک انرژی بود برای همه بچه‌های مدافع حرم.
* در آن عملیات حاج قاسم چند روز در حرم امامین عسکریین علیهم‌السلام ماندند؟
سردار سلیمانی صحن مطهر امامین عسکریین علیهم‌السلام را مقر فرماندهی برای آزادسازی سامراء قرار داد و از آنجا با نیرو‌های بیرونی در تماس بودیم. ایشان در طول آن مدت قریب به ده روز در حرم امامین عسکریین حضور شبانه‌روزی داشتند، بعضی روز‌ها و شب‌ها مجدد برای هماهنگی از راه زمینی به بغداد سفر می‌کردند. واقعاً می‌خواهم بگویم نحوه آمد و شد سردار سلیمانی را هر وقت در حرم امامین عسکریین (ع) می‌دیدم، حضورشان یک عنایت، کرامت و معجزه بود. یعنی هرگز ندیدم ایشان با ماشین ضدگلوله یا با ماشین زرهی بیاید. ایشان سوار همین مینی‌بوس‌های ۱۵-۱۴ نفره و ون همراه نیرو‌های حشدالشعبی به حرم می‌آمد، هماهنگی می‌کرد، زیارت می‌کرد و در جلوی چشم همه سوار همین مینی‌بوس‌ها می‌شد و سمت منطقه درگیری و تکریت و امثالهم می‌رفتند. این‌ها را می‌دیدم خیلی احساس خطر می‌کردم؛ مثلاً همین عکسی که با سردار سلیمانی می‌گرفتند، آنی از طریق فیس‌بوک پخش می‌شد، آنی به مرکزیت این کنترل‌ها منعکس می‌شد.
* مدیریت سردار سلیمانی در کنار شهید ابومهدی المهندس چگونه بود؟
سردار سلیمانی با تیزبینی همه مسائل را به خوبی مدیریت و همه نیرو‌ها را هدایت می‌کردند. مقرهای‌شان، مکان‌های‌شان، دلیل استقرار برخی نیروها، اهمیت سازمان‌دهی نیرو‌ها و... را مدیریت و نیرو‌ها را آماده می‌کردند. روزبه‌روز فعالیت این نیرو و اضافه‌شدن رینگ حفاظتی حرم بیشتر شد. این از جمله نتایج حضور سردار سلیمانی برای حرم امامین عسکریین (ع) بود. در بحبوحه درگیری‌های داعش در اطراف منطقه موصل و تکریت، حاشیه‌نشین‌های دجله به حرم امامین عسکریین (ع) پناه می‌آوردند و به سردار سلیمانی می‌گفتند: ما تصور نمی‌کردیم که عناصر تکفیری که با علَم اهل سنت این قیام را ایجاد کردند، این‌طور علیه ما باشند، نوامیس ما را به اسارت ببرند، فرزندان ما را مثله کنند و زندگی و همه‌چیز ما را نابود کنند. امروز با همه وجودمان احساس می‌کنیم که شیعیان، مدافعان واقعی ما هستند و ما نجات‌یافته شما هستیم. سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در خط مقدم همه مبارزات سامراء و صلاح الدین بودند.
* خاطره‌ای هم از شهید ابومهدی المهندس دارید، بیان بفرمایید؟
خاطره که فراوان است، در همان زمان حدود چهل نفر از نیرو‌های ما در همین منطقه «السحاقی» نزدیک سامرا و شمال شهر بلد در کمین داعش گرفتار شده بودند و این را به من اطلاع دادند. در آن لحظه حاج قاسم و ابومهدی المهندس و چندی از فرماندهان در حرم آقا سید محمد (ع) عموی گرانقدر امام زمان عج در شهر بلد به نماز ایستاده بودند، من دست پاچه وارد حرم شده که این مطلب را به حاج قاسم بگویم که ناگهان دیدم چند ثانیه دیر رسیدم و سردار سلیمانی قامت نماز را بستند، اما چشمم افتاد به ابومهدی که در حال بستن قامت نماز بود و دست‌هایش هنوز بالا بود و هنوز قامت نبسته بود، که ناگهان مچ او را گرفتم و گفتم آقا قامت نبند و بیا ببین بچه‌ها در السحاقی در نزدیکی اینجا در کمین داعش گرفتار شده‌اند و در محاصره کامل هستند! ابومهدی نماز را رها کرد و گفت چند نفر هستند؟ عرض کردم حدود چهل نفر هستند و چهار نفر آن‌ها را شهید کرده‌اند و تک تیرانداز‌های داعش هم کاملاً بر آن‌ها مسلط هستند، گفتم: «ابومهدی! باور کن تا نماز شما تمام شود هر چهل نفر شهید شده‌اند!» در این هنگام ابومهدی المهندس، تعدادی از بچه‌ها که وضو گرفته و در حال دویدن برای رسیدن به نماز جماعت بودند را فراخواند و به کمک آمدند و با ترفند‌های خاصی توانستیم مابقی عزیزان را از محاصره داعش نجات بدهیم و بعد از پایان نماز، حاج قاسم و دیگر بچه‌ها هم به ما پیوستند و باعث شکست سنگین داعش در آن محور شدیم.
* با توجه به چنین مشاهداتی از صحنه خطر در سامراء، نحوة شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در واقع باید گفت ایشان بسیار ناجوانمردانه، وحشیانه و دزدانه به شهادت رسیدند تا ماهیت کریه استکباری و تروریست دولتی آمریکا را به جهانیان اثبات کند. شخصیتی بنا به دعوت دولت عراق به‌صورت رسمی با پاسپورت از فرودگاه بیروت به فرودگاه بغداد می‌آید، این نحوه شهادت و تصور چنین چیزی برای احدی قابل قبول نیست. در عرف بین‌المللی هم جزء معاهدات است که در فرودگاه‌های بین‌المللی مصونیت دارند و تعرض در آن مناطق، ممنوع است. تصور این نمی‌شد که ایشان را بتوانند با حمله پهپادی در محدوده و محوطه فرودگاه بغداد، آن‌طور ناجوانمردانه به شهادت برسانند. به هر حال شهادت ایشان برکاتی هم داشت که شاید سال‌ها طول بکشد تا نسل‌های آینده بفهمند سردار سلیمانی یا ابومهدی المهندس کی بودند و چه کار‌ها کردند و الان که مثلاً زائران عراقی و ایرانی و غیر ایرانی به راحتی به زیارت اعتاب مقدسه عراق خصوصاً سامراء می‌آیند باید بدانند که برای این امنیت چه فداکاری‌هایی صورت گرفته و چه عزیزانی از جان خود گذشتند.
* حاج آقا اسماعیلی از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگزارم.
من هم از شما و روزنامه کیهان کمال تشکر را دارم.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۱۴
دی

خبرگزاری شبستان/خبرنگار: آمنه مستقیمی - به مناسبت فرا رسیدن نخستین سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و به منظور بررسی سیره معنوی و عبادی سردار دل‌ها با سردار «غلامرضا کرمی»، مسئول مرکز پژوهش و نشر آثار ستاد بازسازی عتبات عالیات که سابقه دیرینه رفاقت و همکاری با آن شهید والامقام را دارد، گفتگویی ترتیب داده ایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می‌شود:

درباره سیره و سبک زندگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، مقام معظم رهبری فرمودند: باید به عنوان یک مکتب به ایشان نگریست. حیات ایشان ابعاد حقیقتاً گسترده ای دارد و مجموعه ای از ویژگی ها را در خود جای داده است، اگر این تئوری را بپذیریم که با تفکر اهل بیت(ع)، انقلاب جهانی اسلام محقق شده و منجی عالم بشریت(عج) ظهور می کند، برای عملیاتی شدن این تئوری نقش نخست را به امام راحل می دهیم که با اصل ولایت فقیه محور این حرکت را مشخص و نهایتاً در قانون اساسی این اصل را به عنوان مدیریت حکومت جمهوری اسلامی تثبیت کردند.

شخصاً معتقدم باید تفکر حاج قاسم را از این طریق نگریست که رسیدن به جامعه آرمانی امام زمانی را در تبعیت محض از ولی فقیه می دید. من سابقه 37-38 ساله آشنایی نزدیک با سردار دارم، حداقل 10 سال از این مدت جانشین ایشان در لشکر 41 ثارالله(ع) بودم (از سال 65 تا 75) بعد از آن هم رفاقت و همکاری داشتیم.

برخی می گویند ما معقتد به اصل ولایت فقیه هستیم اما حاج قاسم مهمتر از آن معتقد به شخص ولی فقیه و سرباز تحت امر ایشان بود، این نگاه در جای جای سیره سردار آسمانی دیده می شود، در دفاع مقدس در بُعد معنوی حرکاتش و در لشکر ثارالله(ع) توجهی ویژه به اهل بیت(ع) و روضه های اهل بیتی داشت و این فرهنگ اگرچه در همه لشکرها بود اما در لشکر تحت امر حاج قاسم، فرهنگ روضه و عترت نهادینه بود.

در کرمان حسینیه ای به نام ثارالله(ع) وجود دارد که حاج قاسم از بانیان، فعالان و پیگیر فعالیت های آن بود و این حسینیه را کانون فعالیت های فرهنگی کرد و می کوشید در دهه محرم حداقل یکی و دو روزی به حسینیه بیاید و به عزاداران خیرمقدم بگوید و دیگر کارها را انجام دهد، خانه شخصی اش در کرمان را وقف بیت الزهرا(س) کرد و مقید بود در فاطمیه مراسم داشته باشد و شخصا معمولا مداح و سخنران آن را دعوت می کرد علی‌رغم آنکه مشغله های بسیار داشت خود را به این مجلس می رساند.

حاج قاسم در منزل هم هفته‌خوانی داشت، اینها توجهات ویژه ای است که با جدیت دنبال می شد از حضور در خانه و ذکر مصائب اهل بیت(ع) در منزل شخصی‌اش تا حضور در حسینیه ثارالله(ع) کرمان و تشویق مجامع مذهبی چنان که مداحان کرمان را در جلسات مجمع توصیه و تا جای ممکن به هیئت ها سرکشی می کرد البته در سال های بعد از جنگ، این شرایط برای سردار فراهم تر بود به طور مشخص در ایام محرم و معمولا من هم ایشان را همراهی می کردم حاج قاسم حتی به آشپزخانه های طبخ آبگوشت امام حسینی کرمان سر می زد و طعم آن را می چشید و اگر لازم بود نظر می داد که نمکش کم و زیاد است و ریز می شد و برایش مهم بود. به طور مشخص در صبح عاشورا در منزل شهید «ضیاء عزیزی» چندین دیگ آبگوشت امام حسینی برپا می شود، سردار مقید بود آنجا حتما حاضر شود یا در یکی از روضه های مشهور کرمان در منزل حاج آقا خوشرو حتما حضور می یافت ... حمایت و هدایت از روضه ها جزء سیره حاج قاسم بود .

توجه ویژه حاج قاسم به آخرت

علاوه بر این، در سیره عملی حاج قاسم توجه به آخرت به وضوح به چشم می خورد و تبلور داشت، اینکه محضر مراجع عظام تقلید رسید و کفنش را برای امضاء محضر آنها برد که در روز قیامت شاهد داشته باشد، یا وقتی رزمندگان را فرا خواند و از آنها پرسید: آیا در نگاه شما من آدم خوبی هستم و از آنها شهادت خواست و بعد گفت: این برای قیامت من خوب است.

این یعنی اعتقاد اخروی و انتقال این اعتقاد به دیگر اقشار ... حتی در جنگ با داعش وقتی در یکی از مناطق در منزل شخصی سوری نماز گذارد، برای صاحبخانه نامه نوشت که ما بدون اجازه شما نماز خواندیم و شماره می گذارد و حلالیت می طلبد این ها همه جلوه های اخلاص عملی در سیره حاج قاسم است که در جنگ و پشت جبهه ها بارها و بارها خود را نشان داده است.

برای مثال در جلسات برای خانواده شهدا بعد از یکی از عملیات ها (والفجر 8 یا کربلای 5) خطاب به مادران شهدا گفت: شما نبودید آنجا و ندیدید، اما ما حضرت زهرا(ع) و عنایات ایشان را در اروند و خطوط گوناگون دیدیم!

ایشان در نگاه های معنوی، ارتباطات مردمی را نیز سامان داده بود، ارتباط مستمر و مداوم با خانواده شهدا داشت، حوالی سال 69-70 در کرمان که لشکر ثارالله(ع) در ستاد مستقر شد، به خانواده شهدا و جانبازان سرکشی می کرد و برای حل مشکلات آنها موسسه «مددکاری ایثارگران» را راه اندازی کرد. این سرکشی ها از برنامه های اصلی سردار بود.

از مردم فاصله نمی گرفت

حاج قاسم مردم را در ارتباطات تحویل می گرفت و بین خود و بسیجیان و مردم عادی، فاصله نمی دید و حتی در جلسات روضه یا فرودگاه از مردم گره گشایی می کرد.

مدیر یکی از صندوق های قرض الحسنه در کرمان می گفت: من مجموعه ای از نامه های دست نویس سردار سلیمانی درباره توصیه به کمک های مردمی را دارم!، حدود 40 سال این ارتباطات را داشت و از عنایات خدا به رزمنده های کرمانی این بود که لشکر ثارالله(ع) در طول همه این سال ها یک فرمانده یعنی سردار سلیمانی را داشت.

در پروازهای تهران کرمان و بالعکس مردم را با آغوش باز می پذیرفت و جاذبه ای منحصربفرد داشت، در ابعاد شخصیتی سیره سردار، می توان به صله رحم اشاره کرد. شخصیت ها و مسئولان وقتی مسئولیتی سنگین را عهده دار می شوند معمولا به شهر و روستای خود سر نمی زنند، اما حاج قاسم به روستای محل تولدشان یعنی قنات ملک از توابع شهرستان رابُر کرمان را به عنوان مقر اصلی تا همین نزدیک شهادت حفظ کرده بود. روستاهای اطراف رابر هم از معنویت و آثار این حضور بهره مند می شدند.

اخیراً بر مزارشان حضور یافتم و یکی از رزمندگان قدیمی و مسن را دیدم، به من گفت: شب عیدی بود و من برای عیدی 24 نوه خود پولی نداشتم و دستم تنگ بود، همان موقع تماسی با من گرفته شد و گفت: منزل باشید که عصر برای تان بسته ای از جانب یکی از دوستان آورده می شود، آمد و بسته را از جانب حاج قاسم آورد که درون آن مقداری اسکناس نو بود که هم به همه نوه ها عیدی دادم و وجهی هم برای خودم باقی ماند... همه این ابعاد شخصیتی باعث شده که سیره حاج قاسم مکتبی جامع الابعاد برای همه اقشار باشد.

بخش عمده سیره حاج قاسم برگرفته از ارتباط با ولی فقیه است

سردار سلیمانی حدوداً نزدیک به 10 سال از عمر خدمتی اش را در محضر امام خمینی(ره) بود، اما سه دهه بعد از رحلت امام، مسئولیت اجرایی در حوزه پاسداری از انقلاب اسلامی را داشت و دائم مشغول بود. بعد از جنگ و استقرار در کرمان، ناامنی های گسترده در جنوب شرق شروع شد در جنوب خراسان، سیستان و بلوچستان و کرمان که رفع آن نیاز به ازجان گذشتگی داشت؛ حاج قاسم بارها در فضایی قرار گرفت که تا نزدیکی های شهادت پیش رفت برای مثال در سال 72، شبی قرار بود از زاهدان بازگردد و ما دیداری داشته باشیم، تلفنی گفت که از دست اشرار گریخته ایم، همچنین بود عملیات های در مرز، در جنوب خراسان و ... چندین سال مشغول جنگ با اشرار بود برای تامین امنیت جنوب‌شرق کشور که هنوز هم پایدار است و اینها را تحت امر ولی فقیه انجام می داد به ویژه با اشراف ایشان به این منطقه به دلیل آنکه حضرت آقا در دوران طاغوت در این مناطق تبعید و خواستار برقراری امنیت در آنجا بودند، حاج قاسم چند سال شب و روز نداشت تا چنین شد و بعد از آن هم فرمانده نیروی قدس سپاه شد و در همه این ایام با ولی فقیه محشور بود و حتی روزی که داعش را شکست داد خطاب به مقام معظم رهبری نوشت: سرباز مکلف از جانب شما ... .

بخش عمده سیره حاج قاسم برگرفته از ارتباط با ولی فقیه است از این رو در سخنان هم دائما به ولی فقیه توصیه می کند و معمولا از حضرت آقا توصیه به این حکیم بزرگ می کند و تصریح دارد که در قیامت از این ارتباط دلی با ولی فقیه سوال می شود و حتی از مراجع پشتیبانی از ولی فقیه را درخواست دارد.

حاج قاسم برای پیاده شدن حاکمیت الهی حرف می زند و عمل می کند و تاکید دارد که اگر قرار است حکومت مهدوی حاکم شود، راهش تبعیت از ولی فقیه و اطاعت از او و فاصله نداشتن از ولی فقیه است، لذا همان راهی را در پیش گرفت که امام راحل در پایان جنگ به جوانان در کشورهای اسلامی توصیه کردند یعنی ایجاد بسیج جهان اسلام. حاج قاسم همین راه را در پیش گرفت و بسیج جهان اسلام را ایجاد کرد، چنان که در مبارزه در سوریه دقیقا از بسیج جهان اسلام بهره برد، فاطمیون افغان، حزب الله لبنان، حشدالشعبی عراق، بسیج سوریه و ... .

معتقدم هر کسی که علاقمند به حاج قاسم است و می خواهد به شیوه ای مسیر حاج قاسم را طی کند، باید تلاش کند به بعدی از ابعاد ایشان در ویژگی های فردی، رفتار اجتماعی و نگاه حکومتی نزدیک شود، چنان که وصیتانه حاج قاسم ولایتنامه است و همه سیاسیون و جناح ها را به ولی فقیه دعوت می کند.

حاج قاسم اهل اشک بود...

همه رزمندگان در جبهه ها به ویژه در شب های عملیات، جلسه وداع داشتند و جمع می شدند و وداع می کردند و محور این وداع توسل بود، حاج قاسم بعضاً روضه می خواند و گریه می کرد، حاج قاسم اهل اشک و گریه بود و در فیلم ها ضبط شده است، مهمترین توسلات حاج قاسم، توسل به حضرت زهرا(س) بود و بارها با ایشان بودم که می گفت: توسلی بخوان و در حوزه توسل اولا بسیار معتقد به توسل بود که گریه بر اهل بیت(ع) راه باز می کند، در سخنرانی های دوران جنگ ایشان بارها توسل به حضرت زهرا(س) وجود دارد در شب های عملیات، صحبت برای رزمندگان و عمده توسلات حاج قاسم به حضرت زهرا(س) بود و در فاطمیه دوم روضه خوانی داشت.

ایده بازسازی عتبات و پیاده روی اربعین

حضور ایشان در عراق در راستای ماموریت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، اوایل با حضور آمریکا در عراق در حوزه مسئولیت های مستشاری به عراق می رفت، ایشان در جمع کارکنان ستاد بازسازی عتبات عالیات تصریح کرد در سال 82 به نجف رفتم و حرم امیرالمومنین(ع) را به گونه ای یافتم که روزی حتی 30 زائر هم نداشت و غبار گرفته بود، جرقه بازسازی اعتاب به ذهنم خورد ... صدام مانع از بازسازی اعتاب مقدسه بود و چون نمی توانست حرم های اهل بیت(ع) را  تخریب کند، می خواست کاری کند که اینها به طور طبیعی از بین بروند.

آن روزها ستادی برای کمک به مردم مظلوم عراق تشکیل شد، از نفت رسانی و گازرسانی تا کمک به دانش آموزان عراقی و ... این فرصتی شد برای شکلگیری ستاد بازسازی عتبات عالیات که از حمایت مستقیم نیروی قدس سپاه برخوردار بود و مسئول آن از سوی سردار تعیین می شد تا کمک های مردمی را جذب کند هر چه پیشتر آمدیم ستاد اعتماد مردم را جلب کرد و در ادامه مردم هم علاقمند شدند و ستادهای استانی شکل گرفت و ستاد عراق هم زیرمجموعه ما آمد.

حاج قاسم از صفر تا صد فعالیت های ستاد بازسازی عتبات عالیات حضور داشت اعم از راه اندازی، تقویت، گزارش گیری از مسئولان، بازدید میدانی همچون بازدید از لاغرسازی ستون های داخل حرم امام حسین(ع) و طرح ترفیع گنبد بارگاه حسینی و حتی درباره طرح های هنری اعتاب نقطه نظر داشت و در تامین امنیت همه عتبه ها ورود کرد و برای رفت و آمد زیارتی ایران و عراق تلاش کرد که جلوه اصلی اش در اربعین حسینی تبلور یافت. این امکان امنیتی را با همکاری نیروی قدس سپاه و حشدالشعبی و ... فراهم کرد. این کار به ویژه در سال های جنگ با داعش، ساده نبود. از این رو، همه این اقدامات به نگاه مثبت و حمایتی سردار و تلاش و پیگیری منصوبانش در ستاد و نیز علاقمندی و حمایت و اطمینان مردمی محقق داد.

پیاده روی به سمت حرم امام حسین(ع) از بعد عاشورا به عنوان عملی همراه با اجر و ثواب بسیار، مطرح و رایج و در سیره اهل بیت(ع) و علما مرسوم بوده است. اما در حکومت بعث عراق مردم در پیاده روی به سمت عتبه حسینی با سختی هایی اعم از قتل و قطع دست و پا و زندانی شدن و ... مواجه می شدند و اینها در تاریخ ثبت است و انتفاضه های بسیار علیه این جنایات صورت گرفت!

اما بعد از سقوط صدام، عشق و علاقه مردم همچون فنری که در فشار بوده آزاد شد و در مقاطع مناسبتی همچون نیمه شعبان، شب های قدر، محرم و اربعین در قالب پیاده روی به سمت حرم حسینی نمود یافته است. از نگاه حاج قاسم، ارتباط ایران و عراق باید بعد از صدام گسترش می یافت و این روابط در بعد زیارت مدنظرشان بود که با اربعین تحققی خاص یافت. البته در همین زمان هم بعضا امنیت ها تحت شعاع بود و نیاز می شد که نیروهای نظامی زائران را همراهی کنند اما ایشان تلاش داشت تا سدهای مانع زیارت شکسته شود.

ستاد بازسازی عتبات عالیات در ایجاد و تعمیق روابط زیارتی ایران و عراق تاثیر بسیار داشت مهمترین نقش ستاد با کمک عتبه های عراق این بود که زیرساخت های زیارت را فراهم کرد. این حضور در تاریخ ما وجود داشته و ایرانیان همیشه تاریخ به اهل بیت(ع) ارادت و به توسعه حرم های آنها اهتمام داشته اند از پادشاهان و حکام گرفته تا مردم عادی، البته ستاد بازسازی عتبات عالیات باعث شد این روند از عرصه پادشاهی و حکومتی به بُعد مردمی نیل کند چون جمهوری اسلامی حکومت دینی و اهل بیتی است و مردم در سایه این حکومت علایق اهل بیتی خود را توسعه دادند از نامگذاری لشکرها و گردان های دفاع مقدس با نام های اهل بیتی گرفته تا امروز و راه اندازی مواکب اربعین حسینی که البته ستاد بازسازی در ایجاد و حمایت و هدایت این مواکب هم حضور در میدان داشته است.

انس حاج قاسم با مسجد

در اهواز و محل استقرار لشکر 41 ثارالله(ع) همه یگان های رزم یک مقر ثابت محوری و تعدادی مقرهای موقت داشتند در اهواز ابتدای جاده خرمشهر که مقر لشکر بود با نگاه ایشان و حمایت مردم، یک حسینیه بزرگ برای نماز جماعت و عزاداری ها برپا شد حاج قاسم بعضا در آنجا امام جماعت می شد از ابتدای آشنایی با ایشان نماز اول وقت، تقویت نماز جماعت، حضور در مسجد را در سیره شان دیدم و در همه مساجد نماز جماعت به جای می آورد و برای سخنرانی ها هم در مساجد حضور می یافت و به تقویت جایگاه مسجد تاکید و اهتمام داشت و در جبهه مبارزه با داعش هم معمولا امام جماعت بود. اهل نماز شب و تهجد بود و می کوشید دیگران هم اینگونه باشند البته فارغ از ذره ای ریا، همه می دانستند وقتی با حاج قاسم باشی باید نماز اول وقت بخوانی و اهل توسل باشی!

خاطره شخصی ...

حدودا سه سال پیش مادرم به رحمت خدا رفت، ایشان مورد احترام و علقه حاج قاسم بود به ویژه اینکه مادر دو شهید و مادربزرگ سه شهید نیز بود، بعد از فوت مادرم، حاج قاسم خود را به کرمان رساند؛ در تهران هم مجلس ختمی برپا شد و حاج قاسم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم کنار من ایستاد نه صرفاً برای من بلکه تا جایی که می توانست در مجلس ترحیم خانوادگی دوستان و آشنایان شرکت می کرد.

همه کسانی که در مجلس ختم مادرم می آمدند، با حاج قاسم مواجه می شدند آنهم زمانی که ایشان در اوج شناخت مردمی بود!

بامرام بود، مرام ویژگی فردی بعضی از آدم ها است. ایشان حتی با خانواده های ما تماس می گرفت و حال و احوال می کرد.

یک سال بعد از حاج قاسم!

یک سال بعد از حاج قاسم دوران سخت زندگی همه ما است، مایی که 30-40 سال در محضر ایشان بودیم، حاج قاسم را مرشد و حامی خود می دانستیم و نظرش برای ما حجت بود همین که می شنیدیم هست، آرامش داشتیم، این یک سال سال ها بر ما گذشت آدم بزرگی از ما گرفته شد هرچند که عاشق شهادت بود و مزدش را گرفت و آبرومند و در اوج و به عنوان سرباز امام زمان(عج) رفت اما ما خسارت دیدیم. خون به ناحق ریخته شده ایشان همچون خون سیدالشهداء(ع) برکات و اثراتی دارد.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۱۰
دی

گفتگوی اختصاصی کیهان با یوسف افضلی معاون مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات

روزنامه کیهان/خبرنگار: ایرج نظافتی- اشاره: روز‌های آخر پاییز ۱۳۹۹ بود که به دیدار حاج آقا «یوسف افضلی» معاون فرهنگی و مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات رفتیم تا ایشان برایمان از شخصیت غیرنظامی سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی، سخنان و خاطراتشان بگویند.

آقای افضلی یکی از یاران و دوستان ایام جوانی حاج قاسم در کرمان بود و بهترین هدیه حاج قاسم به خودش را دعوت از او حاج قاسم معمار حرم و سردار حریم بودبرای حضور در ستاد بازسازی عتبات عالیات می‌داند و از سردار دل‌ها برای‌مان حکایت‌ها تعریف کرد. آنچه می‌خوانید حاصل بیش از یک ساعت گفت‌وگوی ما با رئیس مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات است.

ضمن عرض خسته نباشید و باتشکر از اینکه دعوت ما را برای این گفتگو پذیرفتید، همچنانکه می‌دانید شخصیت غیر نظامی حاج قاسم سلیمانی یک شخصیت بسیار مهم و منحصر به فرد است. شما این وجه از شخصیت ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید و از چه زاویه‌ای به آن می‌نگرید؟
- در پاسخ به سؤال شما باید بگویم به نکته خوبی اشاره کردید. چرا که درباره شخصیت غیر نظامی حاج قاسم خیلی حرف‌ها می‌توان گفت، گرچه خیلی سخت است ما بخواهیم این را به عینه بازگو کنیم، چون شخصیت غیرنظامی
حاج قاسم خیلی حرف برای گفتن دارد، مخصوصاً برای بنده که با ایشان حشر و نشر فراوانی در ستاد عتبات داشتم این مهم بسیار دشوار است و داغ آن عزیز سفر کرده همچنان بر دل‌های یکایک ما سنگینی می‌کند.
در مرحله اول بدون شک شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی پرورش یافته مکتب عاشورا بود و علاقه شدیدی به اهل بیت علیهم‌السلام و نوکری حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها و امام حسین علیه‌السلام داشتند و عملاً در اعمال و رفتارشان همین عشق و علاقه به اهل بیت علیهم‌السلام و ارادت به حضرت زهرا سلام الله علی‌ها به خوبی دیده می‌شد و همین هم باعث شد که حاج قاسم به این درجه ارزشمند از معنویت برسند.

وجود ارزشمند ایشان و حفظ همین روحیه معنویت واقعاً باعث خیر و برکت برای تمام مردم منطقه و تمام مناطق مقاومت، از ایران، عراق، سوریه، لبنان و افغانستان و دیگر کشور‌های جهان بود. در مرحله دوم یکی از ویژگی‌های مهمی که حاج قاسم داشت زمان‌شناسی و موقعیت‌شناسی به موقع ایشان بود، مثلاً در زمان نوجوانی و جوانی‌شان در استان کرمان و شهرستان رابُر فعالیت‌های مذهبی در میان جوانان انجام می‌داد و آن‌ها را به نوعی امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد.
* شهرستان رابر با مرکز استان کرمان چقدر فاصله دارد؟
- شهرستان رابر تقریباً ۱۸۰ کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد و حاج قاسم از همان دوران نوجوانی در میان مردم رابر محبوبیت خاصی داشتند، ما در آن زمان تا مقطع راهنمایی در رابر درس می‌خواندیم و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به مرکز استان می‌آمدیم.
اما برگردم به سخن قبلی‌ام، در واقع این امر به معروف و نهی از منکر حاج قاسم در آن برهه از زمان در دل جوانان منطقه می‌نشست و جوان‌ها صحبت‌های ایشان را به خوبی گوش می‌داده و قبول می‌کردند و در واقع نفوذ کلام خاصی داشتند.
* خاطره‌ای هم از همان دوران که با حاج قاسم درس می‌خواندید در کرمان دارید؟
- خاطرات ما با ایشان فراوان است، پس از دوران راهنمایی برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان زمانی که به کرمان آمدیم اتاقی را به اتفاق اجاره کردیم. حاج قاسم یک اخوی کوچکی دارند به نام حاج سهراب سلیمانی، خود سهراب تعریف می‌کرد در زمانی که مشغول درس خواندن بودم، حاج قاسم یک ساعت مچی برایم خرید و گفت شرط خرید این ساعت این است که ساعت ۵ صبح آن را کوک کنید که زنگ بزند و ما را بیدار کند، سهراب می‌گفت من که خیلی اشتیاق این ساعت را داشتم قول دادم آن را ساعت ۵ صبح کوک کنم، و آن ساعت زنگ می‌زد و ما را بیدار می‌کرد و اینجا بود که حاج قاسم وقتی باصدای زنگ ساعت بیدار می‌شد خطاب به سهراب می‌گفت خوب حالا شما که با صدای زنگ این ساعت بیدار شده‌اید بلند شوید و نماز صبحتان را بخوانید.

خود سهراب می‌گفت که این رفتار و منشی که اخوی من در پیش گرفته بود برای بیدار کردن ما برای نماز صبح باعث شد که خیلی در من اثر بگذارد و همین موضوع باعث شد که من از آن زمان به بعد نمازم را سر وقت بخوانم. یعنی می‌خواهم عرض کنم که نوع رفتار حاج قاسم حتی در اخوی خودش هم واقعاً اثرگذار بود، در حالی که می‌توانست برای نماز خواندن برادرش به شیوه دیگری برخورد کند یا خیلی تند برخورد کند، یا اصلاً ساعت مچی نخرد و دستوری به ایشان بدهد که برای نماز صبح باید بیدار شوی، در حالی که با خرید یک ساعت مچی این برادر را تشویق به خواندن نماز اول
وقت کرد.
خب کسی که این‌گونه با برادر خودش برخورد می‌کند مطمئناً با اطرافیانش هم به همین شکل امر به معروف و نهی از منکر رفتار می‌کند. یا مثلاً در همان زمان در کرمان در یک بازه زمانی تشخیص می‌دادند که باید در تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت کنند و شرکت می‌کرد، و در همان زمان در پیروزی انقلاب در شهر کرمان خیلی نقش اساسی و محوری به اتفاق بچه‌های اطرافش داشتند و یا در برهه دیگری به این نتیجه رسید که نیاز کشور به این است که ایشان پاسدار انقلاب باشند و سپس لازم است در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یابد، یعنی می‌خواهم بگویم حاج قاسم بسیار موقعیت شناس بود. گرچه نمی‌خواهم وارد شخصیت نظامی ایشان شوم، ولی باید تصریح کنم حاج قاسم هرجا که احساس می‌کرد باید حضور یابد فوراً حاضر بود، زمانی احساس کرد که در بحث نظامی باید ورود پیدا کند و مثلاً در سیستان و بلوچستان در جنوب کرمان حضور داشته باشد تمار عیار وارد شد و نقش بسیار تاثیرگذاری در آن برهه داشت و چه کار‌های ماندگاری کرد که در حافظه تاریخی ماندگار شد.
* پس حاج قاسم سلیمانی در بحث نظامی در شهر کرمان هم نقش داشتند؟
- بله بسیار اثرگذار بودند. در زمانی که کرمان توسط اشرار ناامن شده بود و اشرار خیلی راحت به مردم تعرض می‌کردند، ماشین‌های دولتی را آتش می‌زدند در آن برهه حاج قاسم خیلی نقش موثری در برخورد با اشرار داشتند. مثلاً در یک بازه زمانی اشرار خیلی به اصطلاح شرارت داشتند و در کوه‌های کرمان پناه گرفته بودند. حاج قاسم به سرکرده آن‌ها این قول را داد که اگر تا یک هفته از این کوه پایین بیایند و برای همیشه دست از شرارت بردارند نه تنها بخشیده خواهند شد بلکه افرادی را هم که از آن‌ها اسیر گرفته‌ایم بدون هیچ قید و شرطی آزاد خواهیم کرد. آن اشرار هم قواعد بازی را خوب می‌شناختند و هم اعتقاد قلبی به سخنان و وعده‌های حاج قاسم داشتند و می‌دانستند ایشان سرپل اصلی هست و حرفی که می‌زند روی حرفش می‌ایستد، این بود که حرف‌های حاج قاسم کاملاً اثرگذار بود و‌اشرار هم گوش کردند. همان‌اشرار می‌گفتند، چون حاج قاسم قول داده ما حاضریم از کوه پایین بیاییم و خلاصه از کوه پایین آمدند و دست از شرارت برداشتند و حاج قاسم هم به وعده خود عمل کرد و اسرای آن‌ها را آزاد کرد.
همان اشرار واقعاً بعد از آزادی دست از شرارت به صورت کامل برداشتند، به طوری که سرکرده آن‌ها و افراد شروری که اطرافش بودند از جیرفت کرمان با پای پیاده رفتند به پابوس امام رضا علیه‌السلام در مشهد مقدس! خب این نشان از مردمی بودن حاج قاسم می‌دهد و کاملاً نشان می‌دهد که یک شخصیت مردمی است و در دل مردم آنچنان راه باز کرده و آنچنان حرف‌هایش اثرگذار شده که حتی اشرار هم حرفش را قبول می‌کنند و به احترام ایشان پیاده پابوس امام رضا علیه‌السلام می‌روند، که این موضوع یکی از اقدامات بسیار مهم و مؤثر و ماندگار حاج قاسم در کرمان بود که در حافظه تاریخی مردم کرمان ماندگار است.

در واقع می‌فرمایید که حاج قاسم در هیچ زمانی از مردم جدا نبودند؟
- بله دقیقاً، شما وقتی روند زندگی این سردار دلاور سپاه اسلام را بررسی می‌کنید می‌بینید حاج قاسم هیچ‌گاه از مردم جدا نبودند، از همین خاطره اشرار کرمان در سال‌های آغازین انقلاب تا کمک به سیل زدگان جنوب و بسیج عمومی ایشان به موکب‌داران.
* آقای افضلی! از این بحث خارج شویم. می‌خواهم به موضوع ستاد بازسازی عتبات عالیات و نقش محوری حاج قاسم در این ستاد بپردازیم. ستاد از چه زمانی تأسیس شد و کلید زده شد و این فکر چگونه شکل گرفت و نگاه شما به برنامه‌ها و راهکار‌های سردار سلیمانی در ساخت و بازسازی و توسعه اعتاب مقدسه عراق چه بود؟
- تأسیس و شکل‌گیری ستاد یکی از فکر‌ها و برنامه‌های اصلی حاج قاسم بود. در سال‌های حدوداً ۱۳۸۰ سردار حاج قاسم طی ماموریتی به عراق می‌رود که در آن زمان درگیری‌های عراق و شهر نجف آغاز می‌شود و خود حاج قاسم هم در سخنان‌شان- که فیلم آن هم موجود است - این خاطره را تعریف می‌کند که در آن زمان جنگ نجف شروع شده بود و ایشان هم آنجا حضور داشتند، سپس سردار سلیمانی می‌خواهند به زیارت حرم امام علی علیه‌السلام بروند که خودشان تعریف می‌کردند وقتی رسیدم درب حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام، درب حرم بسته بود، رفتم خادم را پیدا کردم و آوردم و ازش خواستم که درب حرم را باز کنید که بروم زیارت. خودحاج قاسم می‌گفت وقتی وارد حرم شدم درب حرم نیمه شکسته بود و داخل صحن و حیاط حرم بسیار کثیف بود و اصلاً این فضا در شأن امام علی علیه‌السلام به عنوان امام اول شیعیان نبود، حاج قاسم می‌گفت که وقتی وارد حرم مطهر شدم کنار ضریح مطهر امام علی علیه‌السلام به همان مقدار گرد و غبار بسیار زیادی بر روی ضریح مطهر نشسته بود و این موضوع بسیار من را ناراحت کرد. انگار حرم امام علی علیه‌السلام را از زیر خاک بیرون آورده بودند! کاملاً گرد و غبار سراسر حرم مطهر را گرفته بود و هیچ‌گونه نظارتی از نظر بهداشتی و نظافت در آنجا دیده نمی‌شد و اصلاً زائری هم نداشت و تقریباً افرادی که داخل حرم بودند به سی نفر نمی‌رسید.
حاج قاسم می‌گفت آنجا بود که خیلی از این وضعیت ناراحت شدم و پیش خودم گفتم که واقعاً حرم مطهر امام علی علیه‌السلام در اینجا بسیار بسیار در غربت به سر می‌برد. از همانجا به ذهن حاج‌قاسم می‌رسد که ما ایرانی‌ها و بچه‌های سپاه قدس و افرادی که مورد اعتماد حاج قاسم بودند دستی به سر و روی عتبات بیاورند و در واقع این جرقه بحث بازسازی حرمین از آنجا به ذهن حاج‌قاسم زده شد و در اصل بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات عالیات حاج قاسم بودند.
* در ابتدا هم نام ستاد ظاهراً عنوان دیگری داشتند؟
- بله اول اسمش ستاد کمک‌های مردمی به مردم عراق بود و بعد‌ها به ستاد بازسازی عتبات عالیات تغییر نام داد.
* اینکه می‌فرمایید دقیقاً چه سالی بود؟
- سال ۱۳۸۲ بود، و در واقع حاج‌قاسم بنیانگذار اولیه ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده‌اند. همچنانکه اطلاع دارید در طول تاریخ ایرانی‌ها همیشه در بازسازی حرمین شریفین عراق نقش بسیار مؤثر و تعیین‌کننده و مهمی داشتند. در زمان دیکتاتوری صدام دست دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام بسته بود و در بازسازی حرمین شریفین نمی‌توانستند کاری بکنند و به همین دلیل این غبار غربت بر روی حرمین شریفین نشسته بود و در واقع بعد از سقوط دیکتاتوری صدام، حاج قاسم اولین علمدار بازسازی اعتاب مقدسه در کل عراق شد و تشکیل این ستاد را مدیون فکر و ذهن و تشکیلات تحت مدیریت ایشان می‌دانیم و کاملاً بر اساس باور و ایمان قلبی که به اهل بیت علیه‌السلام داشت این ستاد بازسازی شکل گرفت.
* شهید سلیمانی چه مأموریت‌هایی را به ستاد بازسازی عتبات عالیات سپرد؟
- از همان زمان دو تا مأموریت ویژه به ستاد بازسازی عتبات داده شد. اول اینکه در ایران از نذورات مردمی استفاده شود و دوم اینکه این نذورات در عراق توسط گروه‌های فنی مهندسی و دقیقاً در جایی که گفته شده هزینه شود، و حاج قاسم خیلی هم تاکید داشت که این پولی که شما می‌گیرید به عنوان «نذورات» در واقع امانتدار مردم هستید و باید خیلی شفاف هم به مردم بگویید که این پول‌ها کجا هزینه شده و چکار کرده‌اید. آن شهید عزیز خیلی هم تاکید داشت که امانت‌دار خوبی برای مردم باشیم و تاکید می‌کرد وای به آن روزی که مردم به شما بی‌اعتماد بشوند و اعتمادشان را از دست بدهند.
این مأموریت ویژه که حاج قاسم به ستاد بازسازی دادند در قالب‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بود.
در قالب کوتاه‌مدت ابتدا دوستان حدود شش ماه حرمین را نظافت می‌کردند و کار بهداشتی و کار‌های ظاهری آن را انجام می‌دادند. اما در برنامه «میان مدت» حدود ۱۵۰ پروژه را انجام دادند، مثلاً سنگ‌های کف حیاط حرمین شریفین را تعویض کردند یا نیم ضریح‌ها ساخته شد.
اما در بحث «بلندمدت» وارد توسعه حرمین شریفین در نجف، کربلا، کاظمین و سامراء و چند شهر کوچک دیگر مثل مصیب و بلد در جنوب استان صلاح‌الدین عراق شدیم.
به عنوان مثال در طرح بلندمدت، ساخت شبستان حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها در کنار حرم مطهر آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در شهر نجف را داشتیم که بیش از ۲۲۰ هزار مترمربع وسعت دارد و یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های ایران در جهان اسلام شناخته شده که در واقع از این ۲۲۰ هزار متر مربع، صد هزار متر آن زیارتی و مابقی آن خدماتی است.
* الان پروژه صحن مطهر حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها در چه وضعیتی است؟ ظاهراً هنوز چند درصدی تا پایان کار آن باقی است؟
- این پروژه حدود ۹۴ درصدش آماده شده و مهندسین ما بر روی این پروژه در حال کار کردن هستند که امیدواریم این پروژه به یاری خداوند به زودی به اتمام برسد.
* پروژه بعدی ستاد که اهمیت آن همانند صحن حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها مهم است صحن عقیله بنی‌هاشم سلام‌الله علی‌ها در کربلا است، در این باره هم توضیح بفرمایید.
- بله، دومین پروژه مهم ستاد بازسازی عتبات، صحن عقیله بنی‌هاشم سلام‌الله علی‌ها در شهر کربلای معلی است. این پروژه قصه خیلی جالبی دارد. اگر در جریان باشید برای صحن حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها یک مناقصه بین‌المللی اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران برنده این مناقصه شد، اما درباره کربلا خود تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام مردد بود که آیا این پروژه را به ایران بدهد یا نه؟ یعنی حتی خود شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام شک داشت آیا این پروژه عظیم را به ما ایرانی‌ها بدهد یا نه؟
بچه‌های ما هم خیلی تلاش کردند و چند بار مدیران وقت ستاد به دیدار تولیت حرم مطهر رفتند و رایزنی زیادی صورت گرفت و درخواست داشتند که این پروژه به ما داده شود، اما پاسخی قطعی و قاطعی دریافت نکردند و مشخص بود که این پروژه احتمالاً به ما داده نمی‌شود، تا اینکه در کمال تعجب یک روز دوشنبه بود از دفتر شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام تماس گرفته و گفته بودند پنجشنبه بیایید که در رابطه با این پروژه صحبت کنیم! مجدد ساعت ۱۰ صبح از طریق دفتر شیخ مهدی کربلایی تماس گرفته و گفته بودند فلان ساعت حتماً دفتر شیخ مهدی کربلایی باشید که درباره این پروژه صحبت کنیم.
ما و بچه‌های فنی مهندسی حرم هم نمی‌دانستیم ماجرا چیست و چرا ما را خواستند و حتی خود شیخ مهدی تاکید داشتند مدیران ستاد حضور داشته باشند که فیلم این موضوع هست و حتماً ملاحظه فرموده‌اید که در آن جلسه شیخ مهدی کربلایی تعریف می‌کرد که یک دوست لبنانی دارد که آدم متدین و متشرعی است.
شیخ مهدی می‌گفت که ایشان از لبنان به من زنگ زد و گفت که کربلا چه خبراست؟ من هم درباره وضعیت کلی و درباره داعش برای‌شان توضیح دادم، این دوست لبنانی گفت که داعش چیز مهمی نیست و تمام می‌شود، بازهم چه خبر است؟ که گفتم خودم هم کمی کسالت دارم و مریضم.
گفت مشکلی نیست خودت هم خوب می‌شوی، ازحرم مطهر چه خبر؟ شیخ مهدی این سخنان را با اشک تعریف می‌کند که دوست من گفت خواب دیدم که در باب رأس حرم مطهر، امام حسین علیه‌السلام جلو حرکت می‌کردند، شما هم بودید و آیت‌الله بهجت (ره) از ایران هم بود، حضرت بی‌بی فاطمه زهرا سلام‌الله علی‌ها هم در این جمع حضور داشتند و زیر چادرشان قنداقه حضرت زینب سلام‌الله علی‌ها را به حضرت آیت‌الله بهجت دادند و فرمودند که این دست شما ایرانی‌ها باشد!
تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام در ادامه می‌گفت به این دوست لبنانی‌ام گفتم که یک چنین پروژه را ما در کربلا داریم و فعلاً مردد هستیم که ساخت آن را به کدام کشور بدهیم، این دوست ما در پاسخ گفت آقا اصلاً تعلل نکنید و این پروژه را تحویل ایرانی‌ها بدهید، چون تعبیر این خواب غیر از این نمی‌تواند باشد.
وخلاصه صحن مطهر عقیله بنی‌هاشم ۱۴۰ هزار متر مربع هست و در بهترین نقطه کره خاکی که همان گودال قتلگاه است واقع شده که از یک طرف به تل زینبیه وصل می‌شود و از طرف دیگر به خیمه‌گاه حسینی و مهندسان و کارگران ما مشغول به کار هستند.
* آقای افضلی حکایت جالبی تعریف کردید، البته همچنان‌که اشاره فرمودید فیلم این دیدار و گفتگو را دیده‌ام، از این موضوع که بگذریم در بحث ساماندهی موکب‌های اربعین، مدت‌ها بود که این ساماندهی به ستاد بازسازی عتبات عالیات سپرده شده بود، در این باره توضیح دهید.
- خب حاج قاسم خودش از جنس مردم بود و همیشه در میدان بود، یکی از کار‌هایی که به ستاد محول شد بحث موکب‌ها و ساماندهی آن‌ها بود که به ستاد بازسازی عتبات سپرده شد.
اما موکب‌ها فقط به بحث اربعین اکتفا نکردند و به دستور مستقیم خود حاج قاسم دیدیم که در سیل خوزستان به موکب‌ها فراخوان دادند و خودش هم جلودار بچه‌ها بود برای اسکان سیل‌زدگان و کمک به مردم سیل‌زده مناطق، طوری شد که خود مردم آمدند و حتی غذای گرم می‌پختند و می‌دادند به کسانی که آنجا کار می‌کردند و همگی خیلی فعال شده و به صورت جدی کار می‌کردند و حاج قاسم خودش خستگی‌ناپذیر میدان‌دار بود. حتی خانه‌های مردم را هم تمیز می‌کردند و تحویل سیل‌زدگان می‌دادند و تمام کار موکب‌ها چه در بحث اربعین و چه در موضوع سیل‌زدگان از خود گذشتگی و ایثار به معنای واقعی کلمه بود.
* حاج قاسم در بحث اربعین خیلی فعال بود مخصوصاً موضوع امنیت اربعین برای‌شان خیلی مهم بود، در این باره توضیح بفرمایید.
- امنیت کامل اربعین در عراق در واقع دست خود حاج قاسم و نیرو‌های سپاه قدس بود و خیلی هم تاکید داشت که راه‌پیمایی اربعین باید انجام شود و دیدیم که امنیت به طور کامل در طول سال‌هایی که راه‌پیمایی اربعین برقرار بود، بحث اسکان و تغذیه و امنیت زائران برای حاج قاسم خیلی مهم بود و اسکان موکب‌ها را به ستاد دادند و تاکید داشتند مشکلی پیش نیاید و همیشه به ما توصیه می‌کردند این موکب‌هایی که شما مجوز داده‌اید از ایران که به عراق می‌روند ایرانی‌ها میهمان و عراقی‌ها میزبان هستند و این مسئله را خیلی تاکید داشت که رعایت کنیم، همچنین تاکید داشتند که موکب‌ها حتماً باید مردمی و خودجوش باشند و شما فقط نظاره‌گر باشید
* آقای افضلی! آخرین دیدار شما با حاج قاسم کی بود؟
- آخرین دیدار من تقریباً ۲۰ روز قبل از شهادت ایشان بود که من چند سؤال از ایشان درباره وضعیت عراق پرسیدم، چون آن زمان اغتشاشات عراق بود من این موضوع را از حاج قاسم پرسیدم، گفت نه خیلی نگران نباشید چیز مهمی نیست و حل می‌شود، عراق تا بوده همین بوده و هست و یک سؤال درباره عتبات پرسیدم از ایشان که گفتم حاج آقا ما در این موضوع اغتشاشات چکار کنیم؟ سردار سلیمانی با قاطعیت گفتند به آقای رئیس‌ستاد گفته‌ام که حتی یک روز کار ستاد نباید تعطیل شود، بلکه باید کار بازسازی و توسعه حرمین شریفین همچنان به همین شکل ادامه پیدا کند. پیرو این توصیه حاج قاسم و به لطف الهی تا الان و با وضعیت کرونا که پیش آمده حتی یک روز کار بازسازی عتبات تعطیل نشده و همچنان کار بازسازی و توسعه ادامه دارد.
* خود حاج قاسم همیشه از این پروژه‌ها به عنوان یک کار ماندگار یاد می‌کردند.
- بله کاملاً درست است. خود حاج قاسم می‌گفت که ماندگارترین کار جمهوری اسلامی در عراق ساخت و توسعه و بازسازی همین حرمین شریفین در عراق است و این در واقع تاکید حاج قاسم بود که شما در ساخت حرم‌ها فعال باشید، چون از آنجا تمدن اسلامی شروع می‌شود، یعنی یک نگاه بسیار بلندی به ساخت و توسعه عتبات عالیات در عراق داشتند و خیلی هم دوست داشتند که در سامراء هم همین توسعه‌ای که در نجف و کربلا به وجود آمده همین توسعه هم در شهر سامراء اتفاق بیفتد واقعاً خیلی خیلی تاکید روی سامراء داشتند و الحمدلله الان کار‌های مهمی در حرمین امامین عسکریین علیهم‌السلام دارد انجام می‌شود و بچه‌های ستاد مشغول کار هستند.
*آقای افضلی با توجه به دوستی شما از دوران کودکی تا لحظه شهادت حاج قاسم، آیا اگر حاج قاسم به شهادت نمی‌رسیدند امکان اینکه سمت خاص دیگری را بپذیرند وجود داشت؟
- اتفاقاً به سؤال خوبی اشاره کردید، همین سؤال را در همان زمان از حاج قاسم پرسیدم و گفتم دوستان نظرشان این است که برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ آماده‌باشید، حاج قاسم گفت آقای افضلی شما یک‌بار دیگر این سؤال را از من پرسیدید و پاسخ‌تان را دادم، من هرچه فکر کردم که ایشان چه جوابی به من داده باور بفرمایید مدت‌ها فکر کردم تا اینکه یادم آمد که ایشان به من چه گفتند. یادم آمد که با حاج‌قاسم حدود ده سال پیش می‌رفتیم کرمان، آن وقت بحث فرماندار کرمان و فرمانده نیروی انتظامی کرمان مطرح بود و آنجا من این سؤال را از ایشان پرسیدم و پاسخ‌شان این بود که آقای افضلی آخرین سمت من در سپاه قدس خواهد شد. یعنی در اینجا چه بازنشسته شوم چه شهید شوم کنار می‌روم و بعد از سپاه قدس من دیگر مسئولیتی نخواهم گرفت و پایان مسئولیت من در همین سپاه قدس رقم خواهد خورد. این را ده سال پیش به من گفته بود و آن‌قدر هوشیار بودند که در خاطرشان مانده بود، ولی من یادم نبود و خیلی جالب یادآوری کرد و گفت یک بار این سؤال را به شما جواب دادم آقای افضلی! بعد از اینکه ایشان شهید شدند من تازه فهمیدم که این شهید والامقام چه گفته‌اند و به کجا‌اشاره کرده‌اند. در واقع به گفته و پیش‌بینی خودش آخرین کارش در سپاه قدس بود و در همین جا هم شهید شد و در واقع همان دقیقاً عین همان گفته خودش انجام شد.
* در بُعد معنوی حاج قاسم را چگونه دیدید؟
- باید بگویم اسطوره معنویت و جهاد در راه خدا بود، اسطوره ایجاد ترس و وحشت در دل دشمن بود، مصداق همان آیه شریف قرآن است که در آیه ۲۹ سوره فتح می‌فرمایند (قریب به مضمون): همراهان پیامبربا دشمنان سخت‌گیر با خودی مهربان هستند! یا آیه ۲۱ سوره احزاب می‌فرمایند آن عهد و پیمانی که با خدا بسته‌اید پایبند باشید، و شهید سلیمانی مصداق همان فردی بود که این عهد و پیمان را با خدای مهربان بسته بود تا در راه خدا جهاد کند و در راه خدا شهید شود و به آرزوی دیرینه خودش که همان شهادت بود برسد و به همرزمان و هم‌قطاران شهیدش بپیوندد.
* یکی از شاخص‌های حاج قاسم خوش قولی ایشان خصوصاً به خانواده‌های شهدا بود.
- بله حاج قاسم اولا عضو هیچ گروه و حزب و دسته‌ای نبود و به خانواده شهدا خیلی احترام می‌گذاشت و برای‌شان ارزش و معیار خاصی قائل بود وهرقولی که به خانواده شهدا می‌داد سعی می‌کرد که این قول را حتماً عملی کند. وقتی مأموریتی به سوریه می‌رفت و برمی‌گشت و مثلا قول داده بود به فلان خانواده شهدا که باید برود خانه‌شان، قبل از اینکه به خانه خودش برود می‌رفتند خانواده شهید و آن‌ها را دلداری می‌دادند و دو ساعت با آن‌ها بود و بعد به خانه خودش می‌رفت، در واقع یادش نمی‌رفت که مثلاً قول داده به این خانواده شهید که در برگشت از سوریه حتماً به خانه آن‌ها برود.
* آقای افضلی اگر در یک جمله بخواهید حاج قاسم را توصیف کنید چه می‌گویید؟
- ایشان «معمار حرم و سردار حریم» بود. شخصیت حاج قاسم از زوایای مختلفی قابل بررسی است ایشان اصلاً اهل خودنمایی نبود و به معنای واقعی نماز شب‌خوان بود و عبد صالح و خیلی خداترس به معنای واقعی کلمه بود. خیلی خیلی هم مهربان بود حتی اگر از دوستان نظامی شما سؤال بپرسید بعید می‌دانم حتی یک نفر را هم در طول عمرش در بحث نظامی توبیخ کرده
باشد.
* در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
- یکی از سؤالاتی که من از حاج قاسم پرسیدم گفتم که سخت‌ترین روز شما در زمانی که با داعش در جنگ بودید چه روزی بود؟ حاج قاسم گفت در آن ایام که در درگیری با داعش در عراق و سوریه بودم سخت‌ترین روز من روزی بود که قرار بود داعشی‌ها از جاده بغداد وارد حرم‌های مطهر بشوند و آن روز عین گندم برشته روی آتش که بالا و پایین میره، من این حالت را داشتم و آن روز سخت‌ترین روز من بود امیدوارم که روح این شهید عزیز از ما خرسند باشد، منتهای آرزویش این بود که شهید شود و به آرزویش رسید، گرچه خداوند واقعاً لعنت کند آمریکا و عوامل آمریکا و در رأس آن به قول خود سردار این قمار باز ترامپ را که باعث شهادت و این شهید عزیز شد و این عزیز بزرگوار را از ما گرفت. هر روز واقعاً این داغ برای ما تازه و تازه‌تر است.
* نوع شهادت ایشان هم بسیار خاص و متفاوت بود و اول فاطمیه به خاک سپرده شدند.
- بله، ببینید نوع شهادت ایشان توفیق بود که ایشان در عراق شهید شوند و در تمامی حرم‌ها گردانده شود، کاظمین و کربلا و نجف بعد در اهواز و تهران و سپس مشهد مقدس و قم، آن روزی که می‌خواستیم در کرمان دفنش کنیم ساعت ۱۰ صبح آنقدر جمعیت زیاد بود که واقعاً ما نتوانستیم آن روز ایشان را دفن کنیم و به روز بعد موکول شد و چند نفر زیر دست و پا شهید شدند و آن روزی که ایشان به خاک سپرده شد دقیقاً روز اول فاطمیه بود، یعنی به علت عشق و ارادتی که ایشان به حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها داشتند دقیقاً در اولین روز فاطمیه در ایران به خاک
سپرده شد.
* آقای افضلی با تشکر از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید.
- من هم از شما و روزنامه کیهان تشکر می‌کنم.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۰۹
دی

مسئول هماهنگ کننده ستاد‌های بازسازی عتبات عالیات در عراق در گفتگو با ایکنا تشریح کرد؛

خبرگزاری ایکنا/خبرنگار: زهرا ایرجی- مسئول هماهنگ­‌کننده ستاد‌های بازسازی عتبات عالیات در عراق ضمن تشریح روز‌های حضور سردار شهید قاسم سلیمانی در سیل خوزستان، به بیان دلایل حضور حشدالشعبی در بحران سیل خوزستان و هدف سردار از این حضور پرداخت.

به گزارش ایکنا، روزهای ساخت و پیش­برد پروژه­‌های بازسازی عتبات عالیات برای همه مسئولان ستاد بازسازی عتبات، لبریز از خاطره و توصیه‌های سردار سلیمانی است، اما روزهای دیگری نیز به­ دلیل حوادث و بحران­‌های طبیعی برای آنان در کنار سردار خاطره آفرین بوده است. نوروز ۱۳۹۸ یکی از بهانه‌های این در کنار سردار بودن­‌هاست. روزگاری که مردم خوزستان زندگی را به سختی می­‌گذراندند ولی با حضور حاج قاسم و مدیریت بحران او به روزهایی  با دشواری کمتر تبدیل شد. روایت آن روزها از زبان مسئول پیشین هماهنگ­ کننده مواکب کل کشور که در بحران سیل نوروز ۱۳۹۸ نیز مسئولیت رسیدگی به امور را برعهده داشت، شنیدنی است.

سردار مسعود شوشتری، امروز مسئول هماهنگ­ کننده ستادهای بازسازی در عراق است و پیشتر مشاور عالی رئیس پیشین ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده ­است. وی در گفت‌وگو با ایکنا از نقش شهید سلیمانی در مدیریت بحران سیل خوزستان و بازسازی عتبات عالیات سخن گفت. متن گفت­‌وگو با سردار را در ادامه می­‌خوانید.

ایکنا - ارتباط شما با سردار سلیمانی از چه زمانی و به چه شکلی آغاز شد؟

افتخار آشنایی با سردار را از سال ۱۳۵۹ دارم. تقریباً می‌توانم بگویم در مسئولیت‌های مهمی که ایشان داشتند؛ چه در لشکر ۴۱ ثارالله، چه در قرارگاه شرق کشور و چه بعد در نیروی قدس، معمولاً یا به‌صورت مستقیم و یا غیرمستقیم با ایشان همکاری داشتم تا اینکه در سال ۱۳۸۷ برای همکاری با ستاد بازسازی دعوت شدم.

ایکنا ـ سردار در مورد شروع کار و سیاست­‌های ستاد چه نظراتی داشتند؟

در اولین جلسه شورای ستاد بازسازی عتبات و نشستی که با حاج قاسم سلیمانی داشتیم، متوجه شدم که فرمایشات ایشان نسبت به عتبات چیست. دوستانی که با من صحبت کرده‌ بودند شفاف نگفته بودند که ستاد مردمی با مسئولیت ساخت، بازسازی و توسعه حرم‌ها فعال است و باید از طریق جمع‌آوری نذورات و کمک‌های مردمی در سراسر کشور و حتی خارج از کشور، بازسازی و توسعه را انجام دهیم. البته آن‌ موقع هنوز بحث توسعه نبود، همان بازسازی و مرمت بیشتر مطرح بود و چون عراق نرفته بودم نمی‌دانستم بُعد کار چقدر است و چه‌کار باید کنیم. نهایتاً بعد از این‌که رفتیم و معرفی شدم ایشان گفت: من هر حمایتی بتوانم می‌کنم، به‌جز کمک مالی. ولی به‌ لحاظ پشتیبانی در جلساتی که لازم باشد، در جاهایی که مد نظر شما باشد، حضور پیدا کرده و کمک می‌کنم. سردار قاآنی را نیز تعیین کردند تا با ما همکاری نزدیک‌تری داشته­ باشد. وقتی به عراق رفتم، متوجه شدم که کارهای بزرگی برای بازسازی و توسعه حرم‌ها در پیش است.

ایکنا - حجم کار چقدر بود؟

کار بسیار سنگین بود به حدی  که خدمت شهید سلیمانی و دیگر دوستانی که همکار بودند رفتم و گفتم: آقای سلیمانی؛ این کار سنگین است. یک‌ سالی هست که این‌جا هستم، ولی اگر اجازه بدهید آقای پلارک که عراق را بهتر از من می‌شناسد و ارتباطات خوبی هم دارد مسئول این کار شود و من نیز با او همکاری کنم. الحمدلله این اتفاق مبارک افتاد و همکاری ما آغاز شد و نزدیک به ۱۰ سال از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ توانستیم همه تعهدات مرمت را در عراق انجام دهیم و وارد طرح‌های توسعه شدیم. اخبار و گزارش­‌های  اقدامات را هم در سه­ تا چهار جلسه به آقای سلیمانی دادیم. ایشان تا حدود دو سه سال پیش، به‌دلیل مشغله کاری کمتر به سمت ستاد می‌آمد، ولی از کارهایی که انجام می‌دادیم مطلع بود و واقعاً حمایت می‌کرد.

الحمدلله با پیگیری‌های خوبی که صورت گرفت، پروژه‌ای مثل صحن حضرت زهرا(س) در نجف یا پروژه صحن حضرت زینب(س) در کربلا را  انجام دادیم. سردار سلیمانی بر موضوع سامرا تأکید داشتند و مصر بودند که سامرا را حتماً باید از این وضعیت خارج کنیم. در این سه چهار سال اخیر نیز  بازدیدهایشان را از ستاد بیشتر کرده بودند؛ هم از پروژه‌های صحن حضرت زینب(س) و هم کارهای کربلا به‌خصوص پروژه سرداب و پروژه گنبد و بازسازی اطراف ضریح، زیر گنبدخانه، بازدید کردند.

ایکنا - در این بازدیدها مورد خاصی را نیز تذکر دادند؟

نکته نظراتی داشتند و همیشه نیز تأکید می‌کردند که حتماً در اقداماتی که انجام می‌دهید، نوشته شود: «این کار توسط جمهوری اسلامی ایران و در زمان رهبری مقام معظم رهبری و از طریق نذورات مردمی انجام گرفته­ است» و می‌گفت: «با توجه به این‌که ما عقبه مهندسی بسیار قوی از ۹۰۰-۸۰۰ سال پیش‌تر از عراق داریم، هم آن‌ها را حفظ کنید و هم این کارهای هنری و آثاری را که دارید انجام می‌دهید، حتماً ثبت کنید و بنویسید که این آثار در زمان جمهوری اسلامی انجام شده است». ما هم همین کار را انجام می‌دادیم. می‌گفت: «من دوستانی را می‌فرستم، آن‌جا می‌آیند، بازدید می‌کنند، توجیهشان کنید که چه کارهایی انجام داده‌اید». توسعه حرم و صحن حضرت امیر(ع) یا توسعه صحن حرم امام حسین(ع) یا توسعه حرم‌های دیگر، کاری است که هر کسی دست به آن نمی‌زد. الحمدلله این اقدامات، هم در مجموعه دولت عراق و هم سازمان‌ها و احزاب، تولیت‌ها، عشایر و هم شیعیان عراق بازتاب بسیار گسترده‌ای داشت. آن‌جا که بودم، می‌گفتند که این اقدامات مربوط به ایرانی‌هاست. این ایرانی­‌ها هستند که واقعاً با جدیت و صلابت کار می‌کنند و همه هم تقدیر و تشکر می‌کردند. مسئولیت این کارها در کنار کار مستشاری با آقای سپهبد قاسم سلیمانی بود. این کارها مکمل هم بودند و اثرات بسیار بهتری را بر مردم عراق داشت.

ایکنا - نگاه مدیریتی  شهید سلیمانی به قضیه بازسازی عتبات چگونه بود؟

ایشان معتقد بود که باید پروژه‌هایی در کوتاه­ مدت و میان­ مدت داشته­ باشیم؛ ولی در درازمدت نگاه ایشان توسعه‌ای بود. معتقد بود وقتی پروژه‌ای را توافق می‌کنیم و متعهد می‌شویم، باید به موقع به آن عمل کنیم و مردم هم ببینند که برنامه محقق شده است.

قبل از این­که آقای پلارک به عراق بیایند، عراقی­‌ها می­‌گفتند: «شما ایرانی‌ها قول می‌دهید، ولی عمل نمی‌کنید. می‌آیید با ما توافق می‌کنید، ولی توافقات­تان را اجرایی نمی‌کنید.» گزارش‌های مختلف و متعددی هم برای وزارت امور خارجه و هم برای دفتر مقام معظم رهبری و هم برای دفتر حاج آقای سلیمانی می‌رفت. الحمدلله ظرف یکی­ دو سال، تمام این‌ها را جمع‌ کردیم. یعنی نگاه دوستان عراقی ما و تولیت‌های حرم و مقامات طوری شد که اگر پروژه‌هایتان هم تمام می‌شود، از عراق نروید. حتی اگر بتوانیم این پول و اعتبار را به شما می‌دهیم که بیایید برای ما کار کنید و پیمان­کار حرم‌ها باشید.

ایکنا - گفته می‌شود سردار بر روی بازسازی سامرا تأکید زیادی داشتند، چرا؟

سامرا جایگاه خاصی دارد؛ بیت سه نفر از امامان ماست. دو امام شهید آن‌جا هستند و امام حی و حاضر ما. بعد از آن اتفاقی که برای گنبد افتاد و غربت شهر، آرزوی همه مراجع است که بتوانند آن‌جا  حوزه تأسیس کنند و شیعه را اسکان دهند، هتل بسازند و خدمات ارائه دهند. الحمدلله ایشان به دنبال این بود که این اتفاق بیفتد و امیدوارم ان­‌شاءالله بیفتد.

ایکنا - نگاه سردار به مردم و نقش مردم چه در عراق و چه ایران، در ستاد بازسازی عتبات عالیات چه بود؟

در چند سال اول، جوانب جمع‌آوری محدود بود. اما الان مردم، ستاد بازسازی عتبات عالیات را قبول دارند و اعتماد ایجاد شده­ است.

ایکنا - سردار می‌توانست بودجه بازسازی عتبات را از محل دیگری تأمین کند، چرا تأکید بر کمک‌های مردمی داشتند؟

سردار معتقد بود اگر قرار است عتبات توسعه یابد، باید حضور مردم بیشتر باشد. چندین­ بار این را گفت: «آمادگی دارم، شما افراد را بیاورید من بیایم صحبت کنم و به این‌ها در رابطه با سامرا انگیزه دهم و بتوانیم جمع‌آوری خوبی را داشته­ باشیم. هر کجا شما جلسه بگذارید من می‌آیم و این کار را انجام می‌دهم».

ایکنا - در زمان سیل خوزستان نیز همراه ایشان بودید؟

بله. در این مدت تقریباً ۴۸ ساعت به‌طور مستقیم همراه ایشان در سیل خوزستان حضور پیدا کردم. دو بار ایشان در رابطه با سیل به خوزستان آمد و هر دو بار توفیق حضور در کنارشان را داشتم.

ایکنا - شهید ابومهدی هم بود؟

نه. در مرحله‌ای که ایشان آمد، تقریباً سیل آمده ­بود و مناطقی از اهواز را فرا گرفته­ بود. در بخش‌هایی به حدی آب زیاد بود که دو رود کارون و دز به هم خورده بودند. در سفر اول، شهید سلیمانی تقسیم کار و برنامه‌ریزی کردند و رفتند. سفر دوم، من شادگان بودم؛ سیل شادگان را تهدید کرده­ بود، چند روستا را گرفته­ بود و ما تازه داشتیم موکب‌هایمان را برای شادگان سازمان‌دهی می‌کردیم. در دزفول، شوشتر، اهواز و شوش، موکب‌ها مستقر بودند، پخت می‌کردند. حتی در سوسنگرد و حمیدیه، بستان و هویزه موکب داشتیم، ولی به سمت شادگان نرفته بودیم. وقتی شادگان تهدید شد، اولین کار ما این بود که به ستادمان در آبادان گفتیم کمک کنند. یک موکب در شادگان زدند و یک موکب هم در دارخوین داشتیم تا بقیه مواکب برسند. همان‌ روزی که بعد از ظهر حاج قاسم می‌خواست وارد شادگان شود، رفته­ بودم شادگان برای استقرار این مواکب که از شیراز، فارس، مشهد، اراک و از اصفهان آمده بودند. این مواکب را الحمدلله مستقر کردیم.

ایکنا - استقرار موکب‌ها جزء وظایف و مأموریت‌های ستاد بود؟

خیر؛ جزء مأموریت ما نبود، چون این موکب‌ها برای اربعین بودند. زلزله سرپل‌ذهاب و کرمانشاه برای اولین­ بار مواکبی که از اربعین برمی‌گشتند را به کرمانشاه اعزام کردیم، ولی وقتی چنین پیشنهادی شد، آقای پلارک(رئیس سابق ستاد بازسازی عتبات عالیات) گفت: «فکر خوبی است». موضوع را به شهید سلیمانی گفتیم و ایشان پذیرفت و وقتی از صداوسیما پخش شد و موکب‌داران متوجه شدند که این دستور را حاج قاسم داده و پیشنهاد آقای پلارک با موافقت و مورد تأیید ایشان بوده­ است، مواکب جان گرفتند و حضور پیدا کردند. به‌حدی شد که به بخشی از مواکب گفتیم که نیایید.

ایکنا - بازخورد این مسئله در میان مردم چه‌طور بود؟

خیلی عالی بود چراکه مشکل تأمین آب و غذا کاملاً رفع شد. مردم هم با این کار متوجه شدند که این مواکب فقط برای اربعین نیست و در بحران‌هایی که به‌وجود می‌آیند هم می‌توانند کمک کنند. درهمین سیل اخیری که در سیستان و بلوچستان و زاهدان آمد، برخی از مواکب به‌طور خودجوش رفتند، ولی به گستردگی جنوب نبود.

ایکنا - گزارش عملکرد موکب‌ها را به چه کسی ارائه می‌کردید؟

همه گزارش‌ها را روزانه به شهید سلیمانی می‌دادند؛ یعنی سیستمی راه‌اندازی شده­ بود که تمام عملکرد ما صبح به صبح روی میز سردار حاج قاسم سلیمانی بود؛ چه‌قدر پخت کردیم، کجا پخت کردیم، کدام موکب و به چه تعداد، غذا چه بوده، آب کجا دادیم و... همه این‌ها معلوم و مشخص بود. حتی جیره خشک معلوم بود.

ایکنا - موضوع جلسه با ابومهدی در شادگان چه بود؟

سیل که وارد شادگان شد پنج روستا را کاملاً آب گرفت؛ هور کامل پر از آب بود و آب از روی جاده‌ها عبور کرده­ بود، یعنی نمی‌شد دیگر از آن جاده استفاده کرد. نزدیکی‌های اهواز بودم که تلفنم زنگ خورد؛ حاج قاسم بود و دستور داد که سریع به شادگان برگردم و گفت: «برگرد، من دارم با هلی‌کوپتر می­‌آیم شادگان». نزدیک شادگان که رسیدم، هرچه نگاه کردم، دیدم از هلی‌کوپتر خبری نیست. دوباره تلفنم زنگ خورد، آن همراه گفت که سردار گفته من امشب می‌آیم شادگان، مهمان همراهم است، هم جایی برای استراحت‌کردن و هم غذا پیش‌بینی کن، تا من برسم. من گفتم: «چند نفر هستید؟» گفت: « ۱۲-۱۰ نفر می‌شویم». شادگان یک شهر تقریباً محروم است. با دوستان شروع کردیم به گشتن، مهمان­سراهای مختلف را بازدید کردیم. مهمان­سرایی که به‌درد این کار بخورد، ندیدیم. یکی از برادران بومی شادگان گفت: «من خانه‌ای دارم که برای همین کار است.» یک مضیف ۳۰۰ متری داشتند، خانه بسیار بزرگی بود. یک‌ دفعه دیدم تلفن زنگ زد که ما شادگان هستیم. از مسیر جاده ماهشهر آمده­ بودند. ما شام را فراهم کردیم، این‌ها که آمدند دیدیم ۴۰-۳۰ نفرند و ابومهدی المهندس به اضافه مسئول مهندسی و مسئولین دیگر حشدالشعبی هم همراهشان بودند. همان‌جا نماز را خواندند. یک مقدار هم غذا از بیرون تهیه کردیم، سفره انداختیم.

ایکنا - آوردن شهید ابومهدی المهندس، ایده شهید سلیمانی بود؟

بله، ایده شهید سلیمانی بود، چون می‌دانست که آبی که از شادگان می‌آید، باید برود و وارد دریا شود. زیر جاده ماهشهر به آبادان محل عبور این آب‌ها بود. باید این آب می‌رفت. این‎ها هم بعضاً برای اینکه آب در هور بماند و آب هور کم نشود، دهانه‌ها را بسته بودند. برای اینکه این آب خارج شود، باید این دهانه‎ها را باز و تعریض می‌کردند. نهایتاً شب جلسه در سپاه شادگان برگزار شد. به من هم گفتند: «آقای شوشتری، شما سه‌ هزار دست لباس زنانه، دو هزار دست لباس بچه‌گانه، سه‌ هزار دست لباس پسرانه در سایزهای مختلف و در سنین مختلف برای اهالی شادگان و روستاها و جاهایی که نیاز هست، تهیه کنید.» به فرمانده سپاه گفت: «چه می‌خواهید؟» گفت: «بیل و فلاکس چای و چکمه و پوتین و... چیزهای دیگر.» گفت: «این‌ها را هم هر چه می‌خواهند برایشان آماده کن. این‎‌ها را آقای ابومهدی المهندس برای شما تأمین اعتبار می‌کند و پولش را می‌دهد. میهمانان عراقی ما صبح برای بازدید رفتند و همان‌جا تصمیم گرفت که مهندسی حشدالشعبی بیاید و کمک کند. آن­ها دستگاه راه‌سازی‌شان را تا مرز آورده بودند و همان صبح که دستور داده شد، وارد شدند. یعنی تا ظهر بعضی از دستگاه‌هایشان آمد و در پادگانی که قبلاً متعلق به لشگر ۴۱ ثارالله بود مستقر شدند و حساب بانکی برای تبدیل ارز برایشان باز کردیم. گروه‌های عراقی به سرعت آشپزخانه‌شان را راه‌اندازی کردند، غذا خریدند، پخت کردند، سازمان‌شان را راه‌اندازی کردند و بیمارستان صحرایی، آمبولانس و قایق آوردند. لودر، بولدوزر، بیل و... نیز آوردند و کاملاً مستقر شدند و تا پایان سیل، نه فقط در آن مسیر، که از سمت اهواز و سمت کانال سلمان کمک کردند. حتی در حمیدیه و سوسنگرد نیز کمک کردند.

ایکنا - سردار تا چه زمانی آنجا بود؟

ایشان هم تا بعدازظهر کاملاً حضور داشت و سرکشی می‌کرد. تمام روستاهایی را که آب گرفته­ بود، سرکشی کرد و واقعاً هم مردم کل شادگان دنبال این بودند که ایشان را ببینند و با ایشان سلام‌وعلیک کنند. از مواکب هم بازدید کرد. موکب‌داران هم خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند و خوشحال شدند و با انگیزه بیشتری کار کردند. تقریباً با حضور این مواکب و تصمیمات سردار شهید حاج قاسم و همکاری بسیار خوب حشدالشعبی و کمک‌هایشان، آرامش و امیدی در شهر شادگان به وجود آمد. سردار طی این مدت روستای صراخیه را دید. خانه‌های تمام این روستا را تک­ به­ تک بازدید کرد. با مردم ارتباط گرفت و حرف‌های مردم را می‌شنید. به من تأکید می‌کرد: «تا این‌ها را غذا ندادی، حق نداری از این‌جا خارج شوی.» مرتب می‌گفت: «شوشتری! کجایی؟ غذا چه شد؟ غذا چرا نرسیده؟ من از این‌جا تکان نمی‌خورم تا غذا برسد» و مردم واقعاً می‌دیدند که از تصمیم تا عمل ایشان یکی دو ساعت بیشتر طول نمی‌کشد.

ایکنا - گفته می‌شود نگاه کلی شهید سلیمانی، بهبود رابطه میان ملت ایران و عراق از راه فعالیت­‌های ستاد است. ایده آوردن حشدالشعبی هم می‌توانست در همین راستا  باشد؟

بله. هم ایده حشدالشعبی در این راستا بود، هم ایشان برای این موضوع مأموریتی را تعریف کردند. یکی از برنامه‌های سردار سلیمانی افزایش حضور زائران ایرانی در عراق و زائران عراقی در ایران بود. این خواست سردار ناظر بر بحث امنیت پایدار و دوستی دو ملت بود.

انتهای پیام/

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۰۹
دی

یوسف افضلی، معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات عالیات که از دوران کودکی با حاج قاسم و خانواده‌اش ارتباط داشت، از تلاش‌های این سردار مقاومت قبل از انقلاب و پس از آن می‌گوید.

خبرگزاری فارس ـ مریم سادات آجودانی:  همرزم نبودند اما به واسطه همشهری بودن ارتباط نزدیکی باهم داشتند و همین ارتباط محلی موجب شد تا در ستاد بازسازی عتبات نیز همراه هم باشند.

یوسف افضلی، معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات عالیات که از دوران کودکی با حاج قاسم و خانواده‌اش ارتباط داشت، از تلاش‌های این سردار مقاومت قبل از انقلاب و پس از آن می‌گوید.

او معتقد است که حاج قاسم مرد میدان بود و با توجه به ولایت‌پذیری هر زمانی که حس می‌کرد، نه از راه دور بلکه در صحنه حاضر می‌شد و با رفتارها و منطقی که داشت همه را به خود جذب می‌کرد تا مشکلات را در کوتاه‌ترین زمان برطرف کند.

گفت‌وگوی فارس با او را درباره نحوه آشنایی با سردار دل‌ها و خاطراتی که باهم داشتند، می‌خوانیم:

با سردار قاسم سلیمانی چطور آشنا شدید؟

من با حاج قاسم همشهری و هم‌دیار بودم و این دلیلی شد تا ارتباطی نزدیک و خانوادگی داشته باشیم و این ارتباط همچنان با خانواده ایشان ادامه داشته باشد.

عملیاتی هم با او همراه بودید؟

از بُعد نظامی‌گری با ایشان همرزم و همراه نبودم. ولی چون هر دو زاده شهرستان «رابُر» در استان کرمان بودیم، ارتباط خانوادگی و نزدیکی داشتیم. رفت و آمدهای خانوادگی‌مان به خصوص با برادر ایشان زیاد بود؛ تا جایی که با سهراب، برادر حاج قاسم وارد دستگاه قضایی شدیم و تهران آمدیم و قبل از بازنشستگی با دستخط حاج قاسم در ستاد بازسازی عتبات عالیات مشغول خدمت شدم.

محتوای آن دستخط چه بود؟

حاج قاسم در دستخطی خطاب به رئیس وقت ستاد بازسازی عتبات نوشته بود: «برادر عزیز! جناب آقای پلارک باسلام... جناب آقای افضلی که از مدیران بسیار خوب و متدین و بسیجی هستند را در مجموعه ستاد بازسازی عتبات بکارگیری نمایید (به صورت شایسته)».

وقتی فرد شرور، متأثر از رفتار حاج قاسم با پای پیاده به مشهد مشرف شد

از نظر شما مهم‌ترین ویژگی سردار قاسم سلیمانی چه بود؟

صحبت کردن درباره سردار سلیمانی، خیلی سخت است. ویژگی‌های فراوانی داشت. یکی از ویژگی‌هایی او، زمان‌شناسی بود. هر زمان که احساس می‎‌کرد باید وارد میدان شود و به مردم خدمت کند، وارد می‌شد. حاج قاسم با منطقی که در رفتار خود داشت بر خانواده و اطرافیان بسیار اثرگذار بود. در  نوجوانی نیز در کرمان موقعیت ایجاد شد که ایشان در دوران شاه فعالیت‌های انقلابی داشته باشد و عکس امام (ره) را برای اولین بار به رابر آورد. ایشان پرورش یافته مکتب عاشورایی، حسینی و امام خمینی (ره) بودند.

پس از پیروزی انقلاب، موقعیت ایجاد شد که وارد سپاه شود و پس از آن وارد جنگ ۸ ساله شد. بعد از آن نیز در شرق کشور، ناامنی به وجود آمد و اشرار جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان ناامنی‌هایی را ایجاد کردند و ایشان با هدف برقراری امنیت، ولی نه به زور اسلحه بلکه با رفتار و منشی که در کار خود داشت، این ارتباط را برقرار کرد و امان‌نامه داد.

یادم می‌آید آن موقع که در دستگاه قضایی کرمان خدمت می‌کردم، دستگاه امنیتی افرادی که شرارت می‌کردند به زندان آورده بود و حاج قاسم برای آزاد کردن آن‌ها بسیار پیگیری کرد و می‌گفت من به آن‌ها امان‌نامه داده‌‎ام. رفتار حاج قاسم سلیمانی به قدری در افراد تاثیرگذار بود که حتی افراد شرور با پای پیاده از جیرفت کرمان به پابوس امام رضا (ع) رفتند. جالب اینجاست که همین شرور کشور، تا مدتی امنیت یک منطقه را بر عهده گرفت!

حاج قاسم آماده‌سازی فضا در اربعین را آغاز تمدن اسلامی می‌دانست

ستاد بازسازی عتبات یادگار سردار سلیمانی است. این ستاد با چه هدفی و چگونه تشکیل شد؟

بعد از اینکه در شرق کشور امنیت برقرار شد، حاج قاسم تشخیص داد که باید وارد عراق شود و تصمیم گرفت قبل از شروع کار خود، به زیارت حرم امیر المومنین(ع) برود. خودش تعریف می‌کند که آن موقع حرم بسته بود. متولی حرم در را باز کرد و وقتی وارد صحن شدند، روی ضریح خاک نشسته بود. حاج قاسم می‌گفت که واقعا حرم امام علی (ع) غریب است و همین طور در حرم‌های دیگر وضعیت بسیار بد بود. بر همین اساس تصمیم می‌گیرد که ستاد بازسازی عتبات عالیات را تشکیل دهد.

همان طور که می‌دانید دیکتاتور بعثی، دست دوستداران اهل بیت (ع) را تا مدت‌ها از عتبات مقدس قطع کرده بود که توسط سردار دل‌ها مسیر زیارت باز شد و حاج قاسم با راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات در ایران و جمع‌آوری نذورات مردمی برای توسعه حرم‌ها، فضا را برای اربعین حسینی آماده کرد. ایشان بسیار تاکید داشت که آماده‌سازی فضا در اربعین حسینی، آغاز تمدن اسلامی خواهد بود.

نجف اشرف ـ بازدید حاج قاسم از صحن حضرت زهرا (س) در حرم امیرالمومنین علی علیه‌السلام

مهم‌ترین اقدامات سردار سلیمانی برای توسعه اعتاب مقدسه عراق چه بود و با چه روشی در برهه‌ای که حتی سفر به عراق به راحتی انجام نمی‌شد، برنامه‌ریزی کرد؟

در عراق سه برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای عتبات در نظر گرفته شد. در برنامه کوتاه‌مدت حدود ۶ ماه خادمان به نظافت آنجا پرداختند و در میان‌مدت نیز بیش از ۱۵۰ پروژه از قبیل کاشی‌کاری، سنگ‌کاری، تعویض درها و ترمیم انجام شد. برنامه بلندمدت نیز طرح توسعه حرم‌ها بود که در این برنامه صحن و شبستان حضرت زهرا (س) بیش از ۲۲۰ هزار متر مربع توسعه یافت. خود سردار می‌گفت اینجا به حرم آقا امام علی (ع) متصل شد و برای اولین بار در جهان اسلام چنین پروژه‌ای برای حضرت زهرا (س) ساخته شد.

طی جلسه‌ای در مشهد، امام جمعه مشهد، آقای سیداحمد علم الهدی، رئیس هیأت امنای ستاد بازسازی در استان‌ها به حاج قاسم اعلام کرد که ستاد بازسازی کاری کرد که حضرت علی (ع) را از خجالت حضرت زهرا (س) درآورد و این کار بسیار ارزشمند بود. در نجف نیز، حدود ۹۵ درصد کارها صورت گرفته است. در حرم امام حسین (ع)، صحن و شبستان حضرت زینب (س) با بیش از ۱۴۰ هزار متر مربع ساخته می‌شود که حدوداً مساحت حرم را ۱۴ برابر می‌کند.

ماجرای سپرده شدن توسعه حرم حسینی به ایران

حاج قاسم به توسعه عتبات اهمیت زیادی می‌داد. ابتدا عراقی‌ها ساخت صحن و شبستان حضرت زینب (س) را نمی‌خواستند به ایران بدهند. با این وجود ایران همچنان برای توسعه حرم حسینی اصرار داشت. می‌‌گفتیم کار ایران در توسعه حرم علوی را ببینید، اگر خوب بود توسعه حرم سیدالشهدا (ع) را هم به ما بدهید. شیخ عبدالمهدی، نماینده آیت‌الله سیستانی در کربلا، بیمار و چند روزی در خانه خود بستری شد. خود شیخ مهدی اینگونه روایت می‌کند: «بعد از اذان صبح یک شیخ معتمد که از دوستان لبنانی‌ام است، با من تماس گرفت و گفت کربلا چه خبر است؟ من هم گفتم من مریض هستم. به من گفت: مریضی شما خوب می‌شود. بعد بحث داعش را هم مطرح کردم و گفت که داعش هم تمام می‌شود و دوباره از من پرسید که داخل حرم چه خبر است؟ من هم مکث کردم. اما او گفت که من خواب دیدم امام حسین (ع) به سمت باب‌الرأس و باب‌القبله حرکت می‌کردند و چند نفر پشت ایشان بودند که شما (شیخ عبدالمهدی) و آیت الله بهجت ایرانی هم در آن بین بودید که ناگهان حضرت فاطمه زهرا (س) از زیر چادرش، تحفه‌ای به آیت‌الله بهجت ایرانی داد. من هم با شنیدن این خواب، داستان ساخت صحن حضرت زینب (س) و پیشنهاد ایرانیان را مطرح کردم که او هم گفت فوری این کار را انجام بده».

ساعت ۱۰ همان روز از طرف شیخ عبدالمهدی که تولیت شرعی حرم سیدالشهدا (ع) است، با دوستان ستاد بازسازی عتبات تماس گرفته شد که ساعت یک در حرم باشید. شیخ عبدالمهدی در جلسه‌ای با مسؤولان ستاد بازسازی عتبات در حالی که گریه می‌کرد، گفت که  قرارداد صحن و شبستان حضرت زینب (س) با ایران منعقد می‌شود که در نهایت هم کار توسعه حرم حسینی در فاز نخست در قالب احداث صحن حضرت زینب (س) به ایران واگذار شد.

در جلسه‌ای که در ستاد بازسازی عتبات با حضور حاج قاسم برگزار شد، ایشان می‌گفت که ستاد بازسازی مثل جبهه است و ستاد بازسازی عتبات کارهای بسیاری انجام داده و نظام جمهوری اسلامی بهترین یادگاری‌ها را در عراق گذاشته است و ملت ایران را در عراق با این کار پیوند داده است.

واکنش سردار به حضور در انتخابات ریاست جمهوری

آخرین دیدار با سردار سلیمانی چگونه بود و به چه مباحث و نکاتی اشاره کردند؟

۲۰ روز قبل از شهادت ایشان در یک جمع خانوادگی بودیم که من در محضر ایشان بودم. آن روزها اغتشاشات در عراق بود که از ایشان چند سوال پرسیدم. گفتم وضعیت عراق چه می‌شود؟ که ایشان گفت که مشکل خاصی ندارد و مسئله‌ای نیست. بعد با توجه به ناآرامی‌های عراق از او پرسیدم که جریان عتبات چه می‌شود؟ حاج قاسم در جوابم گفت که من به رئیس ستاد عتبات گفتم یک روز کار عتبات نباید تعطیل شود. چون بزرگ‌ترین و ماندگارترین آثار نظام جمهوری اسلامی ایران، ساخت و ساز حرم‌ها و پیوند میان شیعه و جهان اسلام است.

بعد از او پرسیدم که سخت‌ترین روز شما در مبارزه با داعش و مبارزه با تروریست چه روزی بود؟ گفت سخت‌ترین روز من آن روزی بود که داعشی‌ها در مسیر جاده بغداد به سامرا و کاظمین می‌خواستند به کربلا بیایند و حرم‌‌ها را مورد تعرض قرار دهند. من مثل گندم برشته یا به عبارتی مانند اسپند روی آتش، بی‌قرار بودم که خدا را شکر جلوی آنها گرفته شد. سپس از ایشان پرسیدم که برای انتخابات ۱۴۰۰، بین مردم بحث این است که شاید شما تشریف بیاورید. از آنجایی که ایشان باهوش بود و فراموشکار نبود، رو کرد به من و گفت: «آقای افضلی! من جواب شما را یکبار دیگر هم داده‌ام».

حدود ۱۰ سال پیش که سوار هواپیما با ایشان به کرمان می‌رفتم، از ایشان سوال کردم که برای فرماندهی سپاه شما مطرح هستید. ایشان گفت که آخرین سمت من در نظام جمهوری اسلامی این است که شهید شوم یا هر اتفاقی که بیفتد و یا بازنشست شوم در نیروی قدس باشد؛ دیگر برای من خیلی سخت است که در نظام جمهوری اسلامی بخواهم مسؤولیت بپذیرم.

ارادت سردار به حضرت زهرا(س)/ آنچه حاج قاسم در برابرش آرام نمی‌گرفت

یکی از ویژگی‌هایی که رزمندگان و همراهان حاج قاسم به آن اشاره می‌کنند، اقتدار و شجاعت در برابر سختی‌ها و دشمن و همچنین نرمی در برابر دوستان و خانواده است. این روحیه چگونه در یک فرد جمع می‌شود؟

رفتار حاج قاسم، مصداق همان آیه ۲۹سوره فتح است که می‌فرماید «با دشمنان خود سخت بگیر و در بین خود مهربان باش» و همچنین آیه ۲۱سوره احزاب که می‌فرماید «با خدای خود پیمان بست و در پیمان خود پایبند بود». حاج قاسم به آرزوی دیرین خود که همان شهادت بود، رسید و به جمع دوستان خود پیوست.

هرچه از ایشان بگویم باز کم است. ایشان اسطوره مهربانی، مقاومت، رعب و وحشت در دل دشمن، سردار معمار حرم، پرورش‌یافته مکتب عاشورا است و ذوب شده در مکتب امام (ره) بود. همین مردمی بودن ایشان و نوع نگاهی که به جوانان و خانواده شهدا داشت، باعث شد تا در درون مردم عشق او شعله‌ور شود و پس از شهادت حاج قاسم و در تشییع جنازه ایشان مردم این چنین بی‌تاب شوند.

حاج قاسم در کنار شجاعت در مبارزه با داعش، قلب مهربانی داشت. وقتی در طرح لاغرسازی ستون‌های اطراف حرم امام حسین (ع) یا احداث صحن حضرت زهرا (س) به عتبات مشرف شد، در کنار توصیه‌هایی که برای توسعه عتبات داشت، به شدت اشک می‌ریخت. حاج قاسم در برابر روضه حضرت زهرا (س) هم آرام نمی‌گرفت و به شدت می‌گریست و علاقه ویژه‌ای به حضرت فاطمه (س) داشت.

حاج قاسم در بین جهادگران سیل خوزستان

حاج قاسم همیشه در صف اول کمک به مردم بود

حاج قاسم را بیش‌تر به عنوان کسی می‌شناسند که در حوزه مقاومت اسلامی و در جنگ‌های عراق و سوریه فعالیت داشت. در کنار این چهره، حاج قاسم یک چهره جهادی نیز بود؛ تا جایی که حتی سال گذشته در سیل شاهد حضور سردار سلیمانی در مناطق سیل‎زده جنوب کشور هم بودیم. از این چهره و از اقدامات جهادی ایشان بفرمایید.

در سیل خوزستان کم‌تر از حدود ۴۸ ساعت پس از اعلام فراخوانی که برای موکب‌ها داده شد، بیش از ۴۰۰ موکب آمادگی خود را اعلام کرد و در خوزستان و لرستان و گرگان به کمک مردم رفتند. موکب‌ها در این شهرها به مردم غذای گرم دادند و حتی تعمیر خودرو و وسایلی که نیاز به تعمیر داشت، توسط بچه‌ها انجام شد.

سردار سلیمانی واقعا مرد میدان بود. در سیل خوزستان کمک کرد و ابومهدی المهندس نیز از عراق آمد تا در کنار حاجی باشد. حاج قاسم همیشه در صف اول کمک به مردم بود. نمی‌گذاشت دیده شود، ولی همیشه حضور داشت. به خانواده شهدا مرتب رسیدگی می‌کرد. شبی با ایشان و اخوی‌شان جلسه‌ای داشتیم که به ما گفتند شب دو ـ سه ساعتی دیرتر می‌آیم. چون قول داده بود که به خانواده شهیدی سر بزند.

حاج قاسم روزهای جمعه روضه خانگی داشت

در مراسم تشییع سردار سلیمانی سخنرانی مقتدرانه زینب سلیمانی را شاهد بودیم و اخیرا در محضر رهبری فاطمه سلیمانی نامه حاج قاسم را قرائت کرد. سردار چطور توانسته با وجود اینکه کمتر در خانواده حضور داشته فرزندانی بدین شکل  تربیت کند؟

نیاز نیست حتما فرد کامل در خانواده حضور داشته باشد. همان مدت کوتاه حضور در خانه هم اگر رفتار و روش صحیحی داشته باشد، کفایت می‌کند. حاق قاسم، تربیت یافته خانواده مذهبی و پرورش یافته مکتب عاشورایی بود. در زمانی که حاج قاسم در ایران بود، روزهای جمعه در کنار خانواده، از مداحی دعوت می‌کرد تا برای خانواده به صورت خصوصی روضه بخواند. فردی که از نظر معنوی این فضا را برای فرزندان خود ایجاد می‌کرد، قطعا فرزندانش پرورش یافته او خواهند شد. فرزندان ایشان ساده‌زیست، خوش اخلاق و بسیار مردمی هستند. زینب سلیمانی به نظر من خود حاج قاسم است. زینب خانم دختر ایشان، با توجه به رابطه صمیمی که با هم داشتند، اکثر سفرها همراه حاج قاسم بود و مسلط به زبان عربی و انگلیسی است و مانند پدرش ثابت قدم در گفتار و عمل است.

حاج قاسم بسیار با فرزندان خود مهربان بود و به تعلقات دنیوی وابستگی نداشت. ولی دو نفر از خانواده را بیش از حد دوست داشت و آن هم نوه‌هایش بودند. یک هفته قبل از شهادت همه را جمع کرد. اما اواخر انگار که می‌دانست باید برود، کمتر به سمت نوه‌هایش می‌رفت چون آنها هم خیلی حاج قاسم را دوست داشتند و وقتی از هم دور بودند، ناراحتی می‌کردند.

ناراحتی حاج قاسم از اینکه سه روز از حضرت آقا بی‌خبر بود

یکی از نکات مهم در زندگی سردار سلیمانی ولایت پذیری است.

ایشان به آقا بسیار علاقه داشت. یادم است که رفته بودیم رابُر برای دفن پدرشان و تا سوم ایشان آنجا ماندند. وقتی از رابُر به کرمان برگشتیم، یکی از دوستان تعریف می‌کرد حاج قاسم در ماشین حالتی عجیب پیدا کرد و آه کشید. فکر کردیم خسته هستند. به ایشان گفتیم شما کمی استراحت کنید. گفت نه خسته نیستم. گفتیم پس چرا این آه را کشیدید و چرا اینقدر ناراحت هستید؟ گفت برای اینکه من سه روز است که از آقا خبر ندارم.

ماجرای عکس انداختن حاج قاسم با خانم بدحجاب

ایشان با وجود نفوذ و محبوبیتی که داشت، از هیچ حزب و جناحی طرفداری نمی‌کرد. این رفتار دلیل خاصی داشت؟

دقیقا. حاج قاسم وابسته به هیچ حزبی نبود و خط قرمز ایشان خط ولایت بود. در فامیل و افراد نزدیک ما، افرادی هم بودند که چادری نبودند، اما حاج قاسم هیچ گاه کسی را  سرزنش نمی‌کرد، بلکه با رفتار و منشی منطقی، طرف مقابل را مجذوب می‌کرد و هیچگاه تحکمی برخورد نمی‌کرد. هیچ وقت در جمع هیچ تذکری نمی‌داد و می‌گفت که در جمع کسی نصیحت‌بردار نیست. نظرشان این بود که اثر منفی خواهد داشت.

یکی از دوستان تعریف می‌کرد و می‌گفت که روزی یک دختر بدحجاب از او درخواست کرد که با ایشان عکس بیندازد. من به حاج آقا گفتم من اگر بودم، با این دختر عکس نمی‌انداختم، چرا عکس انداختید؟ حاج آقا به من گفت که عزیز من! اینها فرزندان ما هستند، جوانان ما و آینده کشورمان هستند و هر درخواستی داشته باشند باید بتوانیم به آن عمل کنیم.

سردار سلیمانی را به عنوان قهرمان همبستگی ملی معرفی می‌کنند. از نقش ایشان در همبستگی ملی و اتحاد میان ایران و عراق و کشورهای منطقه بگویید.

مردمی بودن ایشان باعث شد که چه در کشور عراق و سایر کشورها، به عنوان یک قهرمان و ژنرال نظامی شناخته شود. از دیدگاه من ایشان یک قهرمان معنوی هم بود. چون با همه ارتباط داشت و در عراق حتی با عشایر و قبایل نشست و برخاست داشت و همه او را بسیار دوست داشتند.

بخشی از پرچم روی تابوت حاج قاسم را قاب کردم

چگونه از شهادت سردار سلیمانی باخبر شدید؟

بدترین خاطره و خبر این بود که پنج شنبه عازم کرمان بودم که به پدر و مادرم سر بزنم. صبح جمعه بین ساعت دو تا سه بود که گوشی خود را نگاه کردم، دیدم که دوست مشترکمان با سردار، پیام داد «حاج قاسم آسمانی شد». با او تماس گرفتم، دیدم های های گریه می‌کند و می‌گفت که حاج قاسم را کشتند. من عصبی شده بودم و باور نمی‌کردم. آن موقع شب هم نمی‌توانستم با اخوی ایشان تماس بگیریم. مجبور شدم تا نماز صبح منتظر بمانم. نماز صبح را که خواندم به سمت منزل حسین، برادر بزرگ ایشان حرکت کردم که جمعیتی از نزدیکان و فامیل آنجا جمع شده بودند. قرار شد که به بیت الزهرا (س) در کرمان برویم. وقتی رسیدیم با جمعیتی از مردم مواجه شدیم که گریه می‌کردند.

انتقال پیکر حاج قاسم به کرمان

پیکر سردار در عراق تشییع شد و پرچمی که بر تابوت ایشان بود، بخشی از آن را تقدیم خانواده سردار کردیم و بخشی دیگر از پرچم را به عنوان یادگاری پیش خودمان نگاه داشتیم. آن شب پرچم را به مدیر فرهنگی دادم تا آن را قاب کند. به منزل که برده بود خانم ایشان گفت چه بوی معطری می‌آید. این بو از کجاست؟ پرچم تابوت حاج قاسم واقعا بوی عطر خاصی داشت. داغ سردار هنوز برای ما تازه است و امیدوار هستیم که بتوانیم دنباله‌رو راه ایشان باشیم و ما را در این مسیر یاری کنند.

بهترین خاطره‎‌ یا یادگاری که از سردار دارید، چه بود؟ آیا توصیه‌ای هم قبل از شهادت به شما کرده بودند؟

خاطره خوبی که از ایشان دارم، این بود که ایشان علاوه بر هدایایی که به من می‌دانند، یک هدیه‌ای از سمت ایشان گرفتم که بهترین هدیه در طول زندگی‌ام بود. دستخط ایشان برای حضورم در ستاد بازسازی عتبات. برادر ایشان سهراب با من تماس گرفتند و بدون سلام و علیک، نامه حاج قاسم را برای من خواند: «جناب آقای افضلی که از مدیران بسیار خوب و متدین و بسیجی هستند را در مجموعه ستاد بازسازی عتبات بکارگیری نمایید (به صورت شایسته)» این بهترین هدیه حاج قاسم برای من بود.

حاج قاسم پس از تشکیل ستاد بازسازی عتبات بسیار تاکید داشت که جمع آوری نذورات مردم باید شفاف‌سازی شود و در کوچک‌ترین شهرستانی که فردی ۱۰ هزار تومان هم کمک می‌کرد، باید رصد و گزارش داده می‌شد که این پول کجا و صرف چه کاری شده است. مثلا اگر می‌گفت در حرم امام حسین (ع)، باید همانجا خرج می‌شد. همیشه می‌گفت وای به حال آن روز که مردم نسبت به ستاد بازسازی بی‌اعتماد شوند.

درست است که ستاد بازسازی عتبات زیر نظر شورای سیاستگذاری است، اما به عنوان یک تشکل مردمی است و با اینکه همیشه زیر نظر حاج قاسم بوده، ولی تاکید داشتند که این ستاد باید مردمی باشد. یک روحانی از من پرسید که چرا این نذورات را برای عتبات از مردم جمع‌آوری می‌کنید، وقتی در این کشور جوانانی هستند که باید ازدواج کنند و ما مشکل مدرسه داریم. نباید این کار را بکنید. من هم گفتم حاج آقا شما چرا این حرف را می‌زنید؟ اتفاقا همین افراد کم درآمد جامعه و آنهایی که تحت پوشش حمایت‌های دولتی هستند، بیشترین کمک را می‌کنند. مثلا در خراسان جنوبی، میانگین نذورات از هر نفر ۵ هزار تومان بوده و اکنون هم با وجود وضعیت کرونا به نفری ۱۷هزار تومان رسیده است.

انتهای پیام/

التماس دعا/ شادی روح عرشی و مطهر سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش صلوات و فاتحه ای قراعت کنیم.

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس
۰۸
دی

خبرگزاری فارس/ خبرنگار: مریم سادات آجودانی - حسن دانایی‌فر، سفیر پیشین ایران در عراق سردار سلیمانی را مدیر، معمار و فرمانده موفقی می‌داند که در همه تصمیم‌ها و اقدامات به خوبی درخشید و در کنار اقدامات نظامی و دفاعی و حتی تربیتی، به امور فرهنگی نیز اهتمام داشت و در هر شرایطی از توسعه عتبات غافل نبود.

از عملیات فتح‌المبین تا شهادت سردار قاسم سلیمانی کافی است تا در دل خاطرات زیادی داشته باشد. حسن دانایی‌فر، سفیر پیشین ایران در عراق حدود ۴۰ سال با حاج قاسم همراه بوده و در عراق نیز به واسطه مسؤولیت در این کشور، همراهی متفاوتی با سردار سلیمانی داشته است.

او سردار سلیمانی را مدیر، معمار و فرمانده موفقی می‌داند که در همه تصمیم‌ها و اقدامات به خوبی درخشید و در کنار اقدامات نظامی و دفاعی و حتی تربیتی، به امور فرهنگی نیز اهتمام داشت و در هر شرایطی از توسعه عتبات غافل نبود.

در آستانه سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی گفت‌وگویی متفاوت با نگاه اقدامات فرهنگی مرد میدان نبردهای فرهنگی ـ نظامی با «حسن دانایی‌فر» سفیر پیشین ایران در عراق داشتیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

حدود ۴۰ سال رفاقت از جنگ تحمیلی تا شکست داعش

آقای دانایی‌فر! با توجه به حضور شما در جنگ تحمیلی چگونه با سردار سلیمانی آشنا شدید؟

سال ۱۳۶۰ بعد از پایان عملیات طریق‌القدس، سردار سلیمانی از این عملیات بازگشت و قرار بود برای عملیات فتح‌المبینآماده شود که در آن دوران با سردار سلیمانی آشنا شدم. یعنی ۳۹ سال قبل که البته این رفاقت و همراهی تا روز شهادت ایشان ادامه داشت و توفیق داشتم در سال‌های قبل از شهادت در کنار ایشان خدمت کنم.

سردار سلیمانی در کنار فعالیت‌هایی که برای انقلاب و اسلام در ایران داشت، در حوزه مقاومت نیز فعالیت می‌کرد که یکی از اقدامات ایشان در عراق بود و شاید مأموریت مشترکی هم باهم داشتید. شخصیت سردار سلیمانی را با توجه به سابقه حدود ۴۰ سال رفاقت، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سردار سلیمانی، یک مدیر و فرمانده شجاع بود. مدیر از آن جهت که همه چیز را به خوبی اداره می‌کرد و تصمیم‌ها را به درستی به سرانجام می‌رساند و اجرا می‌کرد و فرمانده از آن جهت که خودش صاحب تصمیم و استراتژی بود. ممکن است فرماندهی، مدیر بسیار خوبی هم باشد، ولی هر مدیری فرمانده نیست. اما سردار سلیمانی هم «مدیر» و هم «فرمانده» بود. گام بعدی و یک گام بالاتر، «رهبر» است. طبیعتاً رهبر اگر مدیر یا فرمانده نباشد، رهبر نیست؛ چون از ویژگی‌های رهبر، اتخاذ تصمیم بهنگام است. 

سردار سلیمانی، «رهبر» و «معمار» بود. معماری یعنی هنر و خلق چیزی که دیگری تصور از آن ندارد. شما یک بنای زیبا را می‌بینی، از کنارش رد می‌شوی، چشم و دل و ذهن شما را می‌گیرد. معنایش این است که شما قبلاً این تصور را نداشتید. ذهن خلاق، انسان باذوق و باسلیقه‌ای آمده و قدرت تخیل خودش را با مواد بی‌روح ترکیب کرده و به جسم باروحی تبدیل شده است. این یعنی خلق ذوق، اندیشه، فکر، نگاه و نگرش. یکی از ویژگی‌های رهبران، معماری است. ممکن است رهبری در سطح کلان رهبری کند، ولی از ویژگی‌های معماری کم بهره برده­ باشد. امام (ره) معمار انقلاب است، مقام معظم رهبری آن مسیر و معماری امام (ره) را کاملاً تکمیل کرد، توسعه داد، خلق کرد و زوایای جدیدی به این اضافه کرد. مقام معظم رهبری آمد آن معماری را ادامه داد، معماری یعنی خلق چیزهای جدید که هرکس که ببیند متعجب می‌شود و برایش سؤال پیش می‌آید: عجب فکر و اندیشه‌ای!

چرا سردار سلیمانی معمار محور مقاومت نام گرفت؟

سردار سلیمانی را به واسطه اقدامات مختلف در شکست تکفیری‌ها و داعش و تلاش برای برقراری امنیت، معمار محور مقاومت هم می‌دانستند.

نگاه جامع‌الاطراف در معماری یکی از ویژگی‌های معماری است که به دلیل داشتن این نوع نگاه برخی ایشان را «معمار محور مقاومت» می‌شناختند. یعنی شما نمی‌توانید ساختمانی را طراحی کنید که مواد و مصالحش را بدون محاسبه میزان رطوبت آنجا بر‌دارید و بیاورید. سردار سلیمانی، سردار دل‌ها، اسطوره ملی ما، نماد ملی ما، فرزند مکتب امام (ره)، شاگرد مقام معظم رهبری، دل­باخته مکتب اهل‌بیت (ع) و امام حسین (ع) بود.

سردار سلیمانی در اوج مبارزات، موضوع عتبات را فراموش نمی‌کرد

در این نوع نگاه جامع‌الاطراف، به طور حتم سردار سلیمانی در کنار مباحث نظامی و دفاعی به عرصه فرهنگ هم توجه داشتند و یکی از اقدامات فرهنگی ایشان تأسیس ستاد بازسازی عتبات بود. به نظر شما رویکرد فرهنگی ایشان چطور بود؟

ایشان فقط به مسائل نظامی، عملیاتی و امنیتی یا تربیت کادر و نیروی انسانی یا حتی فقط به روابط سیاسی، بین‌المللی و اقلیمی نگاه نمی‌کرد. یکی از نگاه‌هایش، نگاه فرهنگی بود و یکی از عناصر اصلی نگاه فرهنگی ایشان موضوع عتبات بود. موضوع عتبات از موضوعاتی بود که اهتمام ویژه‌ای به آن داشت. عتبات، کعبه آمال همه مسلمانان به ویژه شیعیان ایران و عراق است. سردار سلیمانی ضمن آن‌که معمار مقاومت بود، مؤسس، مهندس و معمار ستاد عتبات عالیات بود و به این موضوع هم خیلی اهتمام داشت و از دغدغه‌های ذهنی جدی ایشان بود و مدام این موضوع را پیگیری می‌کرد. سردار سلیمانی در اوج موضوعات دیگری که مشغول بود، در اوج موضوعات ایام قبل و بعد از داعش در عراق، هیچ‌گاه توسعه عتبات را فراموش نمی‌کرد. مدل مدیریتی و رهبری ایشان، این بود و به‌طور جدی دنبال می‌کرد. این اهتمام کاملاً اهتمامی است که از ابتدای مأموریتش که نظام به ایشان ابلاغ و واگذار کرد، وقت گذاشت و به‌درستی هم از عهده آن برآمد و عناصر و سازوکارهایی را که باید در این مسیر قرار بگیرند تا آن هدف محقق شود، در داخل ایران و عراق و سوریه به نحو شایسته‌ای هماهنگ، حمایت، مدیریت، فرماندهی، رهبری و معماری می‌کرد.

حضور ایران در عراق نفوذ فرهنگی و معنوی است، نه دخالت

یکی از اقدامات سردار سلیمانی، ایجاد الفت بین مردم ایران و عراق و حتی منطقه بود. به نظر شما فعالیت فرهنگی ایشان یا همان راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات در امنیت پایدار ایران و منطقه چقدر مؤثر بود؟ البته برخی این اقدامات را دخالت ایران در عراق هم عنوان می‌کردند.

یکی از عناصر و مؤلفه‌های اصلی ایجاد امنیت، مؤلفه فرهنگی است. وقتی‌ شما می‌خواهید توازن خود را در زمانی که نبردی نامتقارن دارید یا خصمی دارید که ابزار و امکاناتش از شما بالاتر است، حفظ کنید، نیاز دارید که از همه عناصر امنیت‌­ساز استفاده کنید. یکی از ابزارها، عناصر و مؤلفه‌های امنیت‌­ساز، بخش فرهنگی است؛ یعنی ورود به دل‌ها. یکی از اساسی‌ترین بخش‌های ایجاد آرامش روحی و ورود به قلب‌ها و دل‌ها، اهتمام و توجه خالصانه، صادقانه و خودباورانه به موضوع عتبات عالیات است. نه فقط موضوع بازسازی که یکی از مسائل اساسی بازسازی است. ممکن است بازسازی تمام شود، یک دوره‌ای داشته­ باشد، اما داشتن برنامه برای رفت­ و آمد به عتبات است. برای رفت‌ و آمد به عتبات برای این‌که کسی­ به عتبات می‌رود زیارت کند، علاوه بر امنیت روحی، امنیت جسمی و امنیت به معنای ماهوی امنیت هم داشته باشد. سردار سلیمانی بازسازی عتبات که امروز اساسی‌ترین عنصر فرهنگی است، راه‌اندازی کرد. درباره موضوعاتی که برخی دخالت عنوان می‌کنند هم باید تصریح کرد که شیوه حضور ما در عراق دخالت نیست، بلکه ما نفوذ فرهنگی و معنوی داریم.

خاطراتی از حضور سردار سلیمانی در تنگه ابوقریب/ انفجاری که همه زخمی شدند، اما حاج قاسم سالم ماند

در مدت ارتباط با سردار سلیمانی حتما خاطرات زیادی هم با ایشان دارید. چند خاطره برای ما بازگو کنید.

از همان ابتدای آشنایی یعنی اواخر دی‌ماه سال ۶۰ تا شهادت ایشان تقریباً هیچ‌وقت هم ارتباطمان قطع نشد. با وجود اینکه مثلا ایشان در شرق بود و من شاید جای دیگری بودم اما ارتباط بین ما حفظ بود و دائم از هم مطلع بودیم. یکی از خاطراتی که خودشان چند جا در ایران و عراق تعریف می‌کردند، این خاطره بود که روز آخر عملیات طریق‌القدس، شب آخر عملیات، فرمانده گردانشان شهید شده بود. آن شب با وجود این‌که در قرارگاه بودم و برادر سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله بود، گفتم: «من گردان را می‌برم». هیچ‌وقت ما مرز و حد و حدود نداشتیم. من آن‌موقع اطلاعات قرارگاه بودم، بچه‌های قدیمی لشکر می‌دانند ارتفاع ۲۰۲ یعنی چه. آنجا را تأمین کردیم. دیگر هوا داشت روشن می‌شد. ایشان آمد و با همدیگر گشتیم و دشمن هم فرار کرد. در تنگه ابوقریب، با هم برمی‌گشتیم که به مقر برویم، ایشان به مقر خود و من هم به مقر خود. آقای عزیز جعفری که فرمانده قرارگاه بود، به اتفاق چند نفر دیگر آمدند و گفتند: «ما می‌خواهیم به خط برویم». سر و ته کردیم، داخل یک استیشن سوار شدیم. استیشن مال خود حاجی بود. من و ایشان جلو سوار شدیم، ولی ایشان اول سوار شد. چون اول سوار شد، معمولاً نفر اولی که سوار می‌شود پایش را سمت دنده می‌گذارد. من بعد از ایشان سوار شدم. شش یا هفت نفر بودیم. بی‌سیم‌چی و راننده و این‌ها. دنبال عراقی‌ها راه افتادیم. عراقی‌ها با تانک‌ فرار می‌کردند و می‌رفتند. ناگهان در ماشین ما انفجاری اتفاق افتاد. ما در لحظه اول فکر کردیم تانک زد به ما. همه افراد از جمله حاجی به بیرون پرت شدیم. به طور معجزه‌آسایی تنها کسی که از سرنشینان آن ماشین آسیب ندید، حاجی بود. همه به بیرون پرت شدند، یعنی این نبود که یک کسی بایستد تا در باز شود. از راننده تا همه بچه‌ها، آنها که جلو و وسط و عقب نشسته بودند. من از ناحیه پای چپ به‌شدت آسیب دیدم. یکی دیگر از بچه‌ها دستش قطع شد. یکی دو پایش قطع شد، همه آسیب دیدند، ولی در آن ماجرا خوشبختانه حاجی هیچ آسیبی ندید.

سردار سلیمانی در خط مقدم مبارزه با داعش قرار گرفت

سردار سلیمانی در عراق توانست هیمنه آمریکا را با حمله به عین‌الاسد بشکند و داعش را هم شکست دهد. نظر شما درباره این نوع اقدامات سردار سلیمانی که بدون ترس و واهمه به دل دشمن می‌زد، چیست؟

در سطح روابط بین‌الملل، هرکس زورش بیش‌تر است، نفوذ و حرفش بیش‌تر است. این در دنیای رقابت امروز و در باشگاه قدرت ظالمانه بین‌المللی امروز، یک واقعیت است. شما در این شرایط باید بتوانید علی‌رغم وضعیت اقتصادی و وضعیت داده‌های عینی و ملموس و محسوسی که دارید، به‌گونه‌ای طراحی کنید که حداکثر استفاده از این امکانات را ببرید تا بتوانید تعادل و توازن به وجود بیاورید، یا لااقل جلوی تقابل‌ها را بگیرید یا حداقل تقابل‌ها را پس بزنید تا بتوانید بمانید و درست هم بمانید، نه فقط برای زنده ماندن، برای زندگی کردن، بلکه برای حیات و حیات مؤثر داشتن. خب، این به نرم‌افزار نیاز دارد، امنیت هم یکی از آن‌ها است. امنیت پایدار، اقتصاد پایدار، فرهنگ پایدار، همه مؤلفه‌هایی که قدرت عام را تشکیل می‌دهند. قطعاً سردار سلیمانی این ذکاوت و هوش را داشت که از همه مؤلفه‌ها برای امور مختلف به ویژه عرصه بین‌الملل و مقاومت استفاده کند.

 داعش با نام اسلام به وجود آمد و تمام اصول بشری را نادیده گرفته و زیرپاگذاشت. آمریکا هم که حامی آنها بود، برای شکست این هیولا قدمی برنداشت. با این وجود، سردار سلیمانی در خط مقدم مبارزه با داعش قرار گرفت. به طوری که هیچ مسؤولی همچون ایشان برای مبارزه ثابت قدم و در صف اول مبارزه نبود. البته در این اقدامات مردم عراق هم در آنچه رقم می‌خورد، نقش مؤثری داشتند و ایران به عنوان حامی در کنار آنها ایستاد.

اتفاقی جدید در اربعین از سال ۱۳۸۹ با تدبیر سردار سلیمانی/ وقتی راهپیمایی اربعین بین‌المللی شد

یکی از بخش‌های فعالیت‌ شهید سلیمانی، ایجاد ساختار در راهپیمایی اربعین بود. آیا می­‌توان این کار را هم به عنوان اقدامی برای امنیت پایدار منطقه یا حتی سیاست خارجی تعریف کرد؟

انسان‌هایی که جامع‌الاطراف نگاه می‌کنند، الزاماً مهم نیست ایده‌های اولیه هم مربوط به خودشان باشد. ممکن است که ایده‌هایی، دیدگاه‌هایی و رویکردهایی وجود داشته ­باشد که به بعضی از رهبران یا به یک معمار یا به یک فرمانده و یا به یک مدیر گفته­ شود، ولی چون جامع‌الاطراف نیست، قدرت ذهنی و فکری و پردازش آن را ندارد؛ ممکن است آن را رها کند، اما چون ایشان این ویژگی‌ها را داشت، حتی اگر ایده‌ای هم مربوط به ایشان نبود، بلافاصله استقبال می‌کرد. قطعاً موضوع عتبات و موضوع اربعین، امروز از باقیات­ صالحات سردار شهید در کارنامه درخشان ایشان است.

به‌ واسطه مأموریت در آن سال‌ها، می‌­دیدم که راهپیمایی اربعین در سال ۱۳۸۹ پدیده نو و جدیدی بود و در مجموع ایده‌ها و ساختارهای ارائه‌ شده و حمایت، تأیید و گسترش آن، از جانب ایشان بود. موضوع اربعین، امروزه تبدیل به موضوعی کاملاً جهانی شده است، البته ما باید همانند خود شهید سلیمانی صحبت کنیم و نگوییم ما اربعین را راه انداختیم. راهپیمایی اربعین موضوعی بود که از گذشته‌ها در عراق مرسوم بوده و در دوره صدام کم‌کم ممنوع شد. بعد از فروپاشی رژیم بعث و سرنگونی صدام مجدد احیا شد، اما از سال‌۱۳۸۹  به بعد، وارد فاز جدیدی شد و منظر و نگاه نو و روح جدیدی در آن دمیده شد. یکی از آن چیزهایی که دمیده شد، بین­‌المللی شدن آن بود، آن‌موقع به ­عنوان حادثه­‌ای داخلی در داخل عراق بود، اما اکنون هم در داخل عراق گسترش خیلی بیش‌تری پیدا کرده و هم در منطقه و به‌عنوان میراث انسانی بین‌­المللی در سطح جهان مطرح شده ­است.

انتهای پیام/

 

  • ستاد عتبات عالیات گنبدکاووس